بهرام شفیع برای علاقهمندان به فوتبال یادآور خاطرات زیادی است؛ خاطراتی که با «ورزش و مردم» برنامهای که در دهههای 60 و 70 برای ورزشیها یک موهبت بود گره خورده است؛ گزارشهایی از سبک شفیع با اصطلاحات منحصر به فرد.
بهرام شفیع متولد ۱۳۳۵ در محله قدیمی پامنار تهران است. بنا بر مصاحبه شفیع با نشریه سروش، دورههای ابتدایی و متوسطه را در مدرسه برزویه و دبیرستان علوی تهران گذراند، لیسانس علوم سیاسی را از دانشگاه تهران گرفت و سپس مدرک دوره ارشد تهیهکنندگی و گزارشگری را از اتحادیه رادیو و تلویزیون آسیا و اقیانوسیه (ABU) کسب کرد. او که در ایام جوانی بازیکن میانی تیم فوتبال قصر یخ تهران بود، از سال ۱۳۵۹ همکاری خود را با تلویزیون آغاز و حدود ۳۸ سال برنامه «ورزش و مردم» را اجرا کرد. در دهههای 60 و 70 برنامه یکشنبهشبهای ورزش و مردم مهمترین برنامه ورزشی تلویزیون محسوب میشد و خیلیها در طول هفته منتظر برنامه یکشنبهشب آقای شفیع بودند تا ببینند در دنیا چه خبر است. او در همان سالها یکی از گزارشگران اصلی تلویزیون هم بود با اجرای خاص خودش. با اصطلاحاتی که ابداع میکرد امضای خاصی در پای گزارشهایش به جا میگذاشت. اصطلاحات کمتر شنیده شده به کار میگرفت و سعی میکرد کمی هم در بین گزارشهایش طنازی کند. شفیع به جامجهانی ۱۹۹۰ هم اعزام شد و پس از 2 گزارش نصفه و نیمه به ایران بازگشت. دهه 70 با راه افتادن شبکه سوم سیما و ظهور نسل تازه گزارشگران، بهرام شفیع دیگر آن نقش قبل را ایفا نکرد اما همچنان در ورزش ایران مهرهای قابل اتکا بود. برنامه ورزش و مردم نزدیک به 4 دهه سرپا ماند تا به عنوان قدیمیترین برنامه هفتگی تلویزیون ایران برسد. ورزش و مردم در سالهای اخیر چند مرتبهای تغییر زمان پخش داد اما همچنان با شفیع روی آنتن میرفت. بهرام شفیع که سابقه داشتن پست در باشگاههای استقلال و پرسپولیس را هم داشت از سال ۱۳۸۴ ریاست فدراسیون هاکی را بر عهده گرفت. او ۱۳ سال رئیس فدراسیون هاکی بود و یکی از قدیمیترین روسا محسوب میشد.
اصطلاحات ماندگار
بهرام شفیع در 2 دهه اخیر کمتر مسابقه فوتبال گزارش کرد. با این حال آنهایی که در دهههای 60 و 70 مشتری پروپا قرص فوتبالهای سیما بودند هرگز گزارشهای خاص شفیع را فراموش نمیکنند. او تکنیکهای خاص خودش را داشت. به یکباره 30 ثانیه ثانیهشمار را میشمرد، حدود یک دقیقه فقط اسمها را میگفت. به یکباره شماره بازیکنان را ردیف میکرد. برای شوتهایی که به آسمان میرفت اصطلاح معروف چند دروازه روی هم را داشت. زوزهکشان، تیری که از چله کمان دررفته و... تکیهکلامهای ماندگارش بود. باجو، باجیو یا باگیو، دیتر آیتلس زحمتکش و نمک ریختن برای سوتیهای بازیکنان خارجی؛ همه اینها به یاد مانده است؛ گزارشهای بانمکی که شاید با استانداردهای کنونی فاصله زیادی داشت اما در دهه 60 به دل مینشست. چند عبارت هم خلق کرد مانند «میریم که داشته باشیم» و «اسطقسدار». او بخشی از خاطرات نوستالژیک عاشقان فوتبال است که در ۶۲ سالگی جان به جان آفرین تسلیم کرد. خیلیها یکشنبهشب تا آخر شب بیدار میماندند تا آقای شفیع ۱۰ دقیقه از یک بازی اروپایی را نشان دهد؛ ۱۰ دقیقهای که جادو میکرد.