حسن رضایی: بچهها بین سن 2 تا 5-4 سالگی که تازه زبان باز میکنند، بیشترین بهانهها را میگیرند. بهانههایی که رفع و رجوع آن از عهده هر کسی برنمیآید و بعضا با مذاکره تنها، نمیتوان آن را فیصله داد! آدم بزرگها اما اگر قرار بر بهانهگیری داشته باشند، با هیچ قدرتی نمیتوان کنترلشان کرد؛ اگر چه غالبا گفته شده بهانه گرفتن، کار بچههاست! حالا تصور کنید مجموعهای از آدم بزرگهای خبیث، مثل دولت آمریکا با تاریخ چند صد سال دولتداری، استعمار و کشتار میلیونی آدمها، بنای بهانه گرفتن داشته باشند. براستی چه کسی میتواند پاسخگوی بهانه چنین بهانهگیرانی باشد؟! وزیر امور خارجه اخیرا در صحن علنی مجلس، دلیل اصرار دولت بر پذیرش برنامه اقدام FATF را رفع برخی بهانههای آمریکا ذکر کرده است. جالب اینکه خلاف گفته آقای ظریف، بلافاصله پس از تصویب این لایحه در مجلس، وزارت خزانهداری آمریکا گزارش مفصلی درباره خطر پولشویی در ایران تهیه کرده و به همگان نسبت به این موضوع هشدار داده است!
آقای رئیسجمهور اما معتقد است: «نقد بیش از حد مفید نیست». اشاره ایشان در زمینه «نقد بیش از حد» احتمالا به منتقد شدن افراد و رسانههایی است که تا همین دیروز بار اصلی حمایت از «با روحانی تا 1400» را بر دوش داشتند و حالا محض رضای خدا، یکهو یادشان آمده ای داد بیداد! حسن روحانی ساعت 10 صبح، سر کار میرود! فارغ از راست و دروغ حرفهای دیروز و امروز این افراد و رسانهها، ما هم چون مکرر از رویکردهای آقای روحانی و دولتش انتقاد کرده، به تبع آن، در راهرو دادسراها بودهایم، خود را در جرگه مخاطبان گلایه آقای رئیسجمهور میبینیم. بر این اساس به نظرم بد نیست اگر من به نمایندگی از تمام منتقدان دولت- ورژن اردیبهشت 96 به قبل البته!- از آقای رئیس جمهور بابت هر نقدی که در آن تنها به نقد اکتفا شده، راهکاری ارائه نداده است، عذرخواهی کنم. بنای ما در روزنامه «وطن امروز» همواره بر حمایت از اقدامات مثبت، نقد رویکردهای منفی و ارائه راهکار جایگزین بوده است.
چندی پیش در همین جا نوشتم استفاده از تجربه آقای ظریف، مهمتر از بهره بردن از علم ایشان است، چرا که تجربه، پدر علم است! و اشاره کردم این تجربه 5 سال و خردهای، موکدا به ما میگوید اقتصاد را نمیتوان با دیپلماسی (بخوانید حرف!) سامان داد. سپس اشاره کردم که پیوند زدن رشد امثال ژاپن به چیزی جز فرهنگ سختکوشی خاص ژاپنی، گمراه کردن مخاطب در زمینه مطالعات توسعه است و اضافه کردم اگر چنانکه مجموعه دولت میپندارد «ارتباط»، یگانه و بنیادیترین کلید توسعه بود، وضعیت اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و ... مصر با سابقه 40 سال رابطه داغ- و نه گرم!- با غرب، امروز نباید اینگونه میبود! مثالهای مشابه در این زمینه فراوان است! در ادامه با اشاره به ظرفیتهای عجیب کشور در ابعاد مختلف، نوشتم که توسعه ایران بیش از آنکه لنگ راههایی چون برجام و افایتیاف باشد، لنگ الگویی بومی برای استخراج گنجی است که در دل این ملک نهفته است.
الگوی حی و حاضر ما برای انجام کارهای متراکمی که اکنون در سطح کشور بر زمین مانده اما چیست؟ رجوع به سیره امام(ره) در این زمینه میگوید ما برای حل مشکلات اقتصادی- اجتماعی کشور در ابعاد مختلف، لزوما نباید احساس کنیم ابتدا باید مباحث عمیق نظری درباره الگوی توسعه اسلامی و... را تدوین کرده، بر آنها مسلط شویم! اگر چه نیاز به چنین اقدامی را هم نمیتوان نفی کرد ولی باید به این مهم توجه داشت که الگوها لزوما در بستر تحقیقات علمی زاییده نمیشوند، کمااینکه دفاعمقدس با آنکه اکنون در ابعاد مختلف برای ما به عنوان الگو مطرح است، در بطن اقدام و عمل، الگویش را به ما معرفی کرده است. جهاد سازندگی، هویت دیگری است که در بطن عمل و اقدام، الگوی خود را ساخته و پرداخته است. امام(ره) با تشکیل جهاد سازندگی، اقتصاد صلواتی را برای تحقق عدالت اقتصادی- اجتماعی نهادینه کرد.
واقعیتی که با مرور حجم اقدامات و تاثیرات آن بر جامعه آن روز ایران، تمام الگوهای کمونیستی و لیبرال در زمینه تشکلهای اشتراکی و سمنها
- سازمانهای مردم نهاد- پیش آن رنگ میبازند. احیای جهاد سازندگی در شرایط فعلی، این مزیت را دارد که با توجه به بافت تحصیلی جمعیت جوان کشور، غالب نیروهایی که میتوانند در آن فعال شوند، اغلب جوانان دارای تحصیلات عالیه خواهند بود؛ امری که میتواند کارآمدی این نهاد را به مراتب در سطحی بالاتر از ابتدای انقلاب قرار دهد. دولت بهتر است به جای آنکه طرحهای خامی چون طرح کارورزی-که مصداق اسارت دانشجو در دست کارفرماست- را ابداع و اجرا کند، کمی هم به طرح احیای جهاد سازندگی برای حل مشکل اشتغال فارغالتحصیلان دانشگاهی و کار مولد و عزتمندانه این افراد فکر کند. جهاد، تنها ظرفیتی است که در شرایط فعلی میتواند همچون بهمنی، تحریمهای اقتصادی را در زیر حجم کارهای گسترده خود دفن کرده، چرخ اقتصاد را راه بیندازد.
جهاد چسبی بر بدنه دولت نیست تا آن را حجیمتر کند، بلکه میتواند دستی بلند برای فراهم کردن زمینههای ایجاد اشتغال متناسب با پتانسیلهای هر منطقه شناخته شود و در فراهم کردن فضای کسب و کار در سطح کشور قدمهای بزرگی بردارد. دولت اگر مایل به چنین اقدامی نیست، نمایندگان مجلس میتوانند طرح احیای این سازمان کارآمد و چابک را در مجلس تصویب و دولت را موظف به پیمودن این مسیر صحیح کنند. وانگهی! اصراری بر دولتی بودن جهاد نیست و این در اختیار قانونگذار است که مدیریت آن چگونه باشد. کسانی که از ابتدای دولت سازندگی تاکنون به بهانه عدم مدل اقتصاد اسلامی، نسخههای ضدعدالت و ضدبشری اقتصاد آزاد را در این کشور اجرا کردهاند اما حالا به جای آنکه حداقل پاسخگوی عملکرد فعلی خود در دولت یازدهم و دوازدهم باشند، مدعی هستند «مشکلات اقتصاد ایران راهکار سیاسی دارد!» که چه شود؟! که غلام حلقه به گوش غرب شویم تا حال اقتصاد خوب شود.
اینان اگر به روح هم معتقد باشند(!) حتما چیزی به نام تجربه را نمیفهمند که الساعه با روی دست گرفتن جنازه برجام و ریال ایرانی هم، باز معتقد به اعتماد و تکیه بر دشمن هستند. قطع به یقین، غربیها هم که اقتصاد آزاد یا دولت رفاه- فارغ از خوب یا بد این دو الگوی اقتصادی- را برای نخستین بار کلید زدند، به تمام جوانب موضوع اشراف کامل نداشتند. ما حتما در شرایط فعلی برای کلید زدن اقتصاد اسلامی، به لحاظ علمی دست پرتری از آنها در زمان کلید زدن آن الگوها داریم. تجربیات متراکمی از اجرایی شدن اقتصادهایی با نام اقتصاد اسلامی نیز در کشورهای مختلف مسلمان در دسترس ما است. دولت اما باز هم راه نجات را در پیروی از نسخههای خانمانبرانداز و ضدعدالت اقتصاد آزاد میبیند و مشتاق است بهانههای آمریکا را برطرف کند تا آنچنان رونقی ایجاد شود که خودتان بهتر میدانید!
آقای روحانی! ما اگر نقدی به دولت وارد میکنیم، از سر دلسوزی، کمک به دولت و حراست از منافع ملی است، ولو اینکه آن نقد به مذاق آقای رئیسجمهور تلخ بیاید و با شکایت منتقدان را به حبس و زجر بکشاند. برای کمک به دولت، مردم و خودتان، جهاد را احیا کنید!