فرشاد گلزاری: تحلیل روند فعالیت گروههای تروریستی داخلی و جریانات رادیکال خارجی از مباحث کلیدی در حوزه مطالعات تروریسم به حساب میآید که اگر این فرآیند به دقت طی شود، خروجی آن میتواند به مانیفست و خطمشی مفیدی برای بهرهبرداری دستگاههای سیاستگذاری و نظارتی کشور تبدیل شود و در نهایت مقابله با هر بحران غیرمنتظره را آسانتر خواهد کرد. این تحلیل روند در ابتدای شکلگیری، اهداف، گفتمان و اقدامها را رمزگشایی خواهد کرد و در فاز بعدی سیر حیات و آخرین وضعیت یک گروه تروریستی ایدئولوژیک (اعم از مذهبی یا غیرمذهبی) یا جریان رادیکال برخاسته از فعل و انفعالات سیاسی را مورد بررسی قرار میدهد. فاز سوم این روند زیر ذرهبین قرار دادن جریان تروریستی و پرخطری است که احتمال میرود بر اساس شرایط اقتصادی، امنیتی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی یک منطقه (هرچند که فعالیت و موجودیتشان تقلیل یافته باشد) همچنان به دنبال بازتعریف هویت و اقدامات خود باشند که از آن بهعنوان «چکاپ نوبهای» نام میبریم و این مرحله در وضعیت کنونی دارای اهمیت بسیار بالایی در کشورمان است.
یکی از پروندههایی که در این راستا قابلیت «چکاپ نوبهای» دارد و باید به آن اشاره کرد، بحث فعالیت 2 گروه تروریستی جیشالعدل و انصارالفرقان است که مبدأ تحلیل آن را باید پس از دستگیری عبدالمالک ریگی و انحلال بیش از 80 درصد بدنه میدانی و عملیاتی قرار داد. به عبارت گویاتر 2 جریان تروریستی جیشالعدل و انصارالفرقان در وضعیت فعلی که جندالله (بخوانید جندالشیطان) تا حد زیادی از گردونه اقدامات تروریستی در جغرافیای جنوبشرق کشورمان خارج شده است به دنبال آن هستند تا خود را میراثدار ریگی به حامیان منطقهای و فرامنطقهای و نیز به تهران معرفی کنند، لذا در این راستا باید چارچوبی طرح شود که وظایف هر کدام از آنها مشخص شده و جنس فعالیتشان هم نقطهگذاری شود.
هسته فرقان، از تکفیر صف تا ترور ستاد
تقسیم وظایف میان این 2 گروه تروریستی که از گذشته با هدایت سرویس اطلاعاتی عربستان فعالیت میکردند به این صورت بود که جیشالعدل وظیفه فعالیتهای قومیتی را بر عهده گرفت و داعیهدار جدایی بلوچستان از ایران شد و با عنوان اینکه به مردم بلوچ در این منطقه ظلم میشود، خواهان برقراری عدالت شد. به موازات این روند، «انصارالفرقان» با رویکرد تکفیری، مشابه اعتقادات و شیوه فعالیت داعش، ادعای راهاندازی خلافت اسلامی را مطرح کرد!
انصار الفرقان از 2 گروه کوچکتر به نامهای «حزب الفرقان» و «حرکت انصار ایران» تشکیل شد. درباره حرکت انصار ایران باید گفت این گروه با 3 عنوان در فضای مجازی فعالیت میکرد که جیشالفاتح، جیشالحسین و حرکت انصار ایران از نامهای آن به شمار میرود. «شفیع محمدمیری» شخصی بود که با جدایی از جندالله این گروه را راهاندازی کرد و بیشتر فعالیت خود را به فضای مجازی معطوف کرده بودند. حزبالفرقان هم دیگر گروه تروریستی بود که هر چند پیش از جندالله تشکیل شده و خود «عبدالمالک» نیز در ابتدای اقداماتش به عضویت این گروه درآمد اما در زمان فعالیت جندالله در سایه ریگی قرار گرفت. سرکردگی این گروه را فردی به نام «جلیل قنبرزهی» بر عهده داشت که خود را مراد عبدالمالک ریگی میدانست.
گروهک تروریستی انصارالفرقان با سرکردگی «مولوی جلیل قنبرزهی» فعالیت میکرد که چندین بار هدف عوامل اطلاعاتی و نظامی جمهوری اسلامی ایران قرار گرفت و هر بار توانست از مهلکه بگریزد. در نهایت وی در حالی که همراه با تیم ترورش وارد کشور شده بود و قصد داشت 3 نقطه از سیستان و بلوچستان را هدف اقدام تروریستی سنگین قرار دهد با همکاری وزارت اطلاعات و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی طی یک عملیات چندلایه به هلاکت رسید. جلیل قنبرزهی از جمله افرادی بود که مانند ریگی تحت حمایت کامل سرویسهای اطلاعاتی عربستان و ایالات متحده به سرپلیِ موساد فعالیت میکرد و هلاکت او ضربه بزرگی برای افسران سرویسهای اطلاعاتی مذکور محسوب شد، چرا که آنها یکی از مهمترین عناصر خود را از دست دادند.
اما جیشالعدل همانطور که پیشتر گفته شد، گروه تروریستی دیگری است که با مأموریت و هدایت سرویس عربستان وظیفه دارد به مسائل قومی در منطقه سیستان و بلوچستان دامن بزند. این گروه تروریستی برای اثبات خود به اقدامات تروریستی و شبیخون به پاسگاههای مرزی رو آورد، هر چند که در اکثر مواقع با برخورد قاطع نیروهای مرزبانی روبهرو و دوباره مجبور شد دست خالی به خاک پاکستان بگریزد. همه اعضای این گروه در اطراف خط مرزی ایران و پاکستان فعالیت میکنند تا بلافاصله بعد از هر عملیاتی وارد خاک پاکستان شوند. حمله به چهرهها و علمای اهلسنت همراه با نظام یکی از اهداف اصلی این گروه تروریستی است. جیشالعدل در آخرین اقدام خود که به ربودن تعدادی از مرزبانان کشورمان منجر شد، بیشتر به دنبال این هدف بود تا بعد از مدتها انفعال، با اجرای عملیات دستبرد و ربایش دوباره خود را به افسران سرویس اطلاعاتی عربستان سعودی اثبات کند و زمینه کسب منابع مالی و حمایتی ریاض را فراهم آورد.
در مجموع نقاط مشترکی میان این گروهها وجود دارد که مهمترین آنها عدم وجود پایگاه اجتماعی در میان مردم است. در واقع وعدههای قومی یا حمایت از اقلیت اهلسنت در شعار این تروریستها هیچگاه مورد باور مردم سیستان و بلوچستان نبوده و در مقابل آن نیز متضرر اقدامات این گروههای تروریستی، همواره همین مردم مظلوم و رنج کشیده استان هستند.
نگاهها به جیشالعدل باشد
نکته دوم که از زمان فعالیتهای ریگی بارها مشاهده شده و اکنون نیز کاملاً تثبیت شده است، عدم فعالیت دنبالهدار تروریستها در نوار مرزی است که این مساله ناشی از اقدامات امنیتی مناسب دستگاههای مسؤول بوده و فرصت را از تروریستها برای ورود به خاک کشور و اقدام در میان مردم سلب کرده است. در واقع آنها صرفاً در نوار مرزی به صورت موردی به یک پاسگاه مرزی حمله کرده و بعد از آن به سرعت به خاک پاکستان میگریزند که نشان میدهد زیستن آنها با مشکل مواجه شده است.
سومین نکته این است که اساساً بیتوجهی پاکستان به تأمین مرزهای مشترکش با ایران سبب شده گروههای تروریستی نظیر جیشالعدل فرصت جولان پیدا کرده و در هر لحظه بتوانند خود را به عمق 50 کیلومتری خاک پاکستان رسانده و از واکنش نیروهای نظامی ایران در امان بمانند. اسلامآباد بر اساس قوانین بینالمللی و همچنین اصول همسایگی 2 کشور موظف به برقراری امنیت در مرزهای مشترک است و باید در برابر اقدامات متعدد گروههای تروریستی که از خاک پاکستان برای ضربه به ایران استفاده میکنند، واکنش نشان دهد. هر چند در این میان جمهوری اسلامی نشان داده توان تعقیب گروههای تروریستی را در خاک کشور همسایه داشته و بارها گرای محل استقرار تروریستها در خاک کشورهای همسایه را خود در اختیار مقامات آنها قرار داده است اما به دلیل احترام به قوانین بینالمللی و رعایت حقوق همسایگی مسالمتآمیز ایران و پاکستان همواره از این اقدام خودداری کرده است. از این منظر باید جیشالعدل را ستون فقرات فعلی تحرکات تروریستی در نوار شرقی و جنوبشرقی کشورمان بدانیم و دادههای میدانی حکایت از این دارد که تفالههای ریگی و برخی بازماندگان انصارالفرقان هم در این جریان حضور دارند تا بتوانند علاوه بر جذب منابع مالی گسترده به یک فرمول جدید برای ناامنسازی جغرافیای مذکور برسند.