امیرعلی دانش: اکثریت جامعه بلوچ ساکن در استان سیستان و بلوچستان را اهل سنت تشکیل میدهند که از صدها سال قبل با تمسک به اسلامیت و ایرانیت در دفاع از این مرز و بوم رشادتهای زیادی از خود نشان دادهاند و با آرامش و صلح در کنار هموطنان شیعهمذهب خود زیستهاند. پیوندهای خانوادگی فراوان میان اهل سنت و شیعیان در مناطق این استان شاهدی بر این ادعاست. از دیگر سو، گزارشی از وجود تفکرات افراطی مذهبی در طول تاریخ منطقه بلوچستان به چشم نمیخورد؛ همچنان که در جغرافیای دیگر نقاط ایران نیز چنین موضوعی مطرح نبوده است.
بهرغم این مسائل بررسیهای میدانی نشان میدهد طی سالیان گذشته فعالیت جریانهای دیوبندی و وهابی در این منطقه افزایش یافته است.
دیوبند و وهابیت
برای پرداختن به هر پدیده یا موضوعی، ابتدا باید عوامل و ریشههای تشکیلدهنده آن بررسی شود، یعنی برای داشتن درک اساسی از علل ظهور یک نحله فکری باید عوامل شکلدهنده آن را شناخت. برای سخن گفتن درباره وهابیت نیز ابتدا باید با جریان دیوبند و اندیشه آن آشنا شد، چرا که طی سالهای اخیر جداکردن این دو از یکدیگر به میزان زیادی مشکل و پیچیده شده است. این پیچیدگی از آنجا ناشی میشود که به دلیل نزدیکی و شباهت فراوان دیوبند و وهابیت در عقاید و اندیشهها و آرای فقهی و متون دینی و مراجع فکری، برخی پژوهشگران و صاحبنظران این دو را یکی میدانند و اصولاً قائل به تفکیک آنها از یکدیگر نیستند.
مبانی فقهی و متون دینی مشترک، رهبران مورد قبول و تبعیت دو طرف مانند احمدبن حنبل، ابن تیمیه، ابن قیمجوزی و دیگران، علاوه بر دیدگاههای سیاسی نزدیک و نگاه بسیار همسو به دیگر ادیان و فرقهها در موضوع تکفیر و قضایایی جوهری مانند جهاد، تقویتکننده نظر این گروه است.
از سوی دیگر وجود برخی افراد و احزاب دیوبند معتدلتر که در مواردی مهم با وهابیت دچار برخی اختلافات هستند و حتی دیدگاههای محمدبن عبدالوهاب بنیانگذار وهابیت را بهرغم احترام به او مورد نقد قرار دادهاند و به مسائلی همچون تکفیر معتقد نیستند، نشان میدهد اصولاً بهرغم نزدیکی و همکاری فراوان این دو جریان، نمیتوان آنها را کاملاً یکی دانست.
دیوبند در یک نگاه
بزرگان مدرسه دارالعلوم دیوبند، پیروان فکری شیخ «احمد سرهندی» معروف به امام ربانی مجدد الف ثانی، شاه ولیالله دهلوی و فرزندش شاه عبدالعزیز دهلوی بودند که در راستای مبارزه با بیگانگان، با رویکردی فکری و فرهنگی، به تشکیل مدارس و حوزههای دینی و علمی رو آوردند.
آنها در اعتقادات، ماتریدی مذهب و در فقه، حنفی مذهباند و اگرچه تمام سلسلههای صوفیه و طرق آن را قبول دارند ولی طریقه «چشتیه» را طریقه خود قرار دادهاند و به طرق نقشبندیه، قادریه و سهروردیه ارادت دارند.
در دهههای اخیر، همگراییهای عقیدتی و سیاسی دیوبند با وهابیت عربستان رو به فزونی نهاده است. علمای وهابی عربستان همچون بن باز، محمدابراهیم آل شیخ، محمدناصرالدین آلبانی، صالح فوزان، عبدالرزاق عفیفی و... فتاوا و ردیههای مختلفی علیه جماعت تبلیغ و دیوبند صادر کردهاند. هرچند علمای بزرگ وهابیت به نگارش کتب متعدد و صدور فتاوای مختلف در رد جماعت تبلیغ و دیوبند اقدام کردند لکن بررسیهای به عمل آمده از سوابق و آخرین موضعگیریها و تعامات دیوبند هند با وهابیت عربستان نشاندهنده تعامل عمیق ایشان با سلطنت سعودی و علمای وهابی است. مکتب دیوبند طی سالهای اخیر دارای گرایشات و انشعابات متعدد (همگرا و واگرا با استعمار و عربستان) شده است، لکن فعالترین طیف که تأثیر قابل ملاحظهای در هند، پاکستان، اندونزی، افغانستان و ایران داشته است، طیف دارالعلوم دیوبند هند است. گفتنی است طیفهای گستردهای از مسلمانان همچون بریلویها، مودودیها، اهل حدیث، اخوان و... در شبهقاره هند به فعالیت و تبلیغ میپردازند که تشریح عقاید و سوابق و... این نحلهها فرصتی دیگر میطلبد.
بررسی دقیق گروههای دهگانه فرق تروریستی در پاکستان، حاکی از تعامل و ارتباط مستمر عناصر این فرق با برخی مدارس دینی در این کشور است، به گونهای که کارشناسان مختلف اذغان دارند تمام بنیانگذاران و حامیان انگیزشی و مالی این گروهها مرتبط با مدارس دینی افراطگرا هستند.
مرزهای شرقی بویژه استان سیستان و بلوچستان نیز متأثر از وضعیت کشور پاکستان و نحلههای فکری- عقیدتی فعال در این کشور است و اکثر علمای بزرگ این استان از فارغالتحصیلان مدارس دینی دیوبند به شمار میآیند. هر چند بعد از انقلاب و با رشد روزافزون مدارس دینی اهل سنت در کشور، روند عزیمت متقاضیان تحصیل در کشور پاکستان کمتر شده است، لکن فعالیت حوزههای دینی وابسته به پاکستان، حضور مستمر عناصر جماعت تبلیغ جهت شرکت در مراسم تبلیغی در پاکستان و افغانستان، فعالیت شبکههای ماهوارهای همچون کلمه، نور و وصال فارسی، کمکهای مالی و ارتباطات گسترده برخی فعالان مذهبی استان از شرق با کشور پاکستان و از جنوب با امارات و تشدید فعالیتهای عناصر افراطی وابسته شیعه لندنی در شبکههای ماهوارهای، انتشار کتب و مبلغ و... در این استان منجر به ایجاد برخی واگراییهای عقیدتی و هویتی و پیدایش پدیده وهابیت در استان شده است.
تمرکز فعالیت وهابیت، زنگ خطری جدی برای مسؤولان استان و کشور است که با نگاهی تحلیلی و عمیقتر به مشکلات اقتصادی و محرومیتهای موجود در استان که زمینه ترویج این تفکر را فراهم میآورد، توجه کنند، چرا که حجم آمارهای ارائه شده رسمی و غیررسمی درباره میزان کمکهای انجام شده برخی کشورهای منطقه برای ترویج وهابیت در ایران، نشاندهنده تلاش آنها برای تشویق مردم عادی برای پذیرش وهابیت است.
موضوع عبور و مرور غیرقانونی طلبههای دینی و اعضای جماعت تبلیغ برای حضور در مدارس دینی افراطی پاکستان یا شرکت در اجتماعات سالانه جماعت و گروههایی از این دست، بهرغم آنکه از گذشته مورد هشدار مسؤولان این استان بوده اما نیازمند عزم جدی و مشارکت همه نهادهای مؤثر این استان است. حک شدن این موضوع در اذهان مردم کشور و حتی سرمایهگذاران داخلی که وهابیت در بلوچستان نفوذ کرده و حضور دارد و پیوند دادن این موضوع با خشونتها و فعالیتهای تروریستی که غالبا رنگ و بوی مذهبی داشته است، تهدیدی جدی برای پیشرفت این بخش از خاک کشور است که این نیز عزم جدی روحانیون این خطه را میطلبد که به رشد و حیات افراطگرایی واکنش نشان داده و اقدام عملی انجام دهند.
مردم سیستان و بلوچستان بویژه قوم بلوچ و اهل سنت آن که ریشه در خاک ایران بزرگ دارند و عشق و میهندوستی خود را در طول تاریخ کهن این سرزمین نشان دادهاند، همیشه در کنار برادران شیعه خود زندگی کردهاند و اکنون که جریان ناخوانده وهابیت در تلاش برای رخنه به سرزمین آبا و اجدادی آنان است، زاویه و ناسازگاری خود را با این تفکرات افراطی نشان دادهاند. اکنون نوبت به رهبران مذهبی منطقه و مسؤولان است تا با یکدلی و اجماع نظر، نسبت به خشکاندن ریشههای تحجر و افراط در این استان اقدام کنند و اجازه ورود جریان واپسگرا و عقبمانده وهابی را به سرزمین تاریخی بلوچستان ندهند.