گروه فرهنگ و هنر: در میان همه گونههای هنر در جامعه ایرانی، معمولا این شعر بوده که به دلایل مختلف نسبت به موضوعات روز بویژه مسائل دینی و آیینی واکنش نشان داده است. گواه این موضوع نیز میتواند ابیاتی باشد که واقعهای را در دل تاریخ زنده نگاه میدارد و با ترسیم حقیقت، جبهه حق و باطل را مشخص میکند. اربعین سید و سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین(ع) یکی از همین وقایع مهم تاریخی است که حالا چند سالی میشود به واسطه حضور خیل عظیم عاشقان این حضرت در گردهمایی بزرگ پیادهروی اربعین تبدیل به یکی از موضوعات مهم روز در جامعه شیعی و ایرانی شده است. امسال نیز همزمان با فرارسیدن اربعین حسینی جمعی از شاعران آیینی کشور، مطابق سنت سالهای گذشته، سرودههای خود را به مقام والای شهدای کربلا و حضرت زینب(س) تقدیم کردند که در این گزارش به بهانه پایان این گردهمایی بزرگ نگاهی به برخی از مهمترین سرودههای اربعینی امسال داریم.
اربعین است، در آن کوش که جابر باشی
قاسم صرافان یکی از شاعران آیینی پرکار کشورمان است که معمولا حضور فعالی در زمینه سرایش شعر در چنین مناسبتهایی دارد. تازهترین سروده اربعینی صرافان که اخیرا در قالب نماهنگی با عنوان «سرانجام» با صدای حامد زمانی، خواننده کشورمان منتشر شده است، بدین شرح است:
آغاز ما تویی و سرانجام ما تویی
بی تو، مسیر عشق به آخر نمیرسد
بر سر در سرای محبت نوشتهاند:
با سر، کسی به محضر دلبر نمیرسد
در راه جابر، این همه عمار و میثم است
«باز این چه شورش است که در خلق عالم است»
سالار هر مبارز بیادعا، حسین!
ای کشته وحوش مقدسنما، حسین!
***
باز برخیز که در قافله حاضر باشی
در جهان گذرایی که مسافر باشی
وقت جبران نشستن شده، برخیز و بیا
اربعین است، در آن کوش که جابر باشی
در مسیری که در آن یار طلب کرده، تو را
شرط اول قدم آن است که ناصر باشی
چه کریم است، اگر حر بشوی میبردت
تا که هم پای حبیب ابنمظاهر باشی
کربلای تو همینجاست همین امروز است
عهد کن با ولی عصر، معاصر باشی
***
در دل اگر که گندم ری کِشتهای نیا
خود را به پای دِرهم اگر کُشتهای نیا
نورش نصیب قلب منافق نمیشود
دلبسته مقام که عاشق نمیشود
جای نشستن است مگر زیر نام تو؟
بی رگ، چگونه دم بزنم از قیام تو؟
این دستها که چوب علَم را گرفتهاند
بیشک، چنین گلوی ستم را گرفتهاند
بر کشتی نجات خدا، ناخدا، حسین
راز به هم تنیدن دلهای ما، حسین
«حُبُّ الحسین یَجمَعُنا» شد نشان ما
در خیمه حسین، یکی شد زبان ما
***
محشر کبری به پا کرده است آن «ذبح عظیم»
بار بربندید، «بسمالله الرحمن الرحیم»
چند بیت پریشان کنار فرات
سیدحمیدرضا برقعی، یکی دیگر از شاعران آیینی کشورمان است که نوسرودهای تحت عنوان «چند بیت پریشان کنار فرات» در حال و هوای اربعین سیدالشهدا(ع) منتشر کرده است:
ماه اگرچه همه علقمه را پیموده
تشنه گشتهاست و نگشته است به آب آلوده
چه بگویم که چه شد یا که چه بر سر آمد
ناگهان رایحه چادر مادر آمد
پسرم دست مریزاد قیامت کردی
تا نفس داشتی از عشق حمایت کردی
چه بگویم عمق این مرثیه را مشک و علم میداند
داستان را همه اهل حرم میداند
بعد عباس دگر آب سراب است سراب
غیر آن اشک که در چشم رباب است رباب
آه برخیز داغ پرواز بر سینه اثر خواهد کرد
رفتنت حرمله را حرملهتر خواهد کرد
نشد که پای پیاده به درگهت برسم
سعید سلیمانپور از شعرای جوان شعر آیینی نیز با سرودن شعری سرشار از عاطفه به درد و دل کسانی پرداخته که به هر دلیلی از حضور در این گردهمایی بزرگ باز ماندهاند. در بخشی از این شعر میخوانیم:
نشد که پر بزنم عشق آن حوالی را
ببخش بر من مسکین شکستهبالی را
نشد که پای پیاده به درگهت برسم
و تحفه آورم این دستهای خالی را
منی که چلهنشین غم توام مولا
نشد که همدل و همره شوم موالی را
نشد عراق غمت را بگریم از دل و جان
بدل به آه کنم این شکستهحالی را
دوباره چشمه جانبخش اربعین جوشید
نشد که درک کنم حال آن زلالی را
بگو بگو «به کدامین دعات خواهم یافت»؟
بگو کجا برم این حسرت سوالی را؟
چه خبر ز خیل پیادهها، ز دعای هر شب جادهها؟
محمدجواد آسمان نیز تازهترین اثر خود را در وصف سفر این روزهای زائران به کربلا آن هم با پای پیاده سروده و در آن به شیرینی این سفر اشاره کرده است. در بخشی از این شعر آمده است:
چه خوش آنکه موسم اربعین، برسد به موکب واپسین
به زیارت شه ملک دین، تو رسیدهای (که رسیدهای)
چه خبر ز خیل پیادهها، ز دعای هر شب جادهها؟
که؛ خدا کند شب عمر ما، برسد به وصلِ سپیدهای
به دعای «کنتُ معک» خوشی؟ دل من! اگر به محک خوشی
نروی اگر سوی نینوا، ز سبوی حق نچشیدهای
دو قدم به تاولِ پا برو، دو قدم به قدِّ دوتا برو
که از آن به سجده تو سربلند و سبکپَری که خمیدهای
همه خواهشم بُوَد از خدا، که شوَم شهیدِ رهِ ولا
ولی آه از این دلِ مبتلا؛ دلِ از قفس نرهیدهای
کربلا را پیاده میآیم...
رضا اسماعیلی، شاعر و پژوهشگر ادبی نیز در تازهترین سروده خود به مناسبت ایام اربعین حسینی به شکوه راهپیمایی بزرگ اربعین پرداخته است. در بخشی از این شعر آمده است:
تشنه خواندن شما هستم، مُصحف نور توست در دستم
السـلام علیک یا باران، السـلام علیک یا دریا!
جمع مستان ز جان نمیترسند، از شب امتحان نمیترسند
مشق خون میکنند و میرقصند، زیر باران نیزهها حتا
اربعینِ بلوغ خون توست، رو سیه دشمن زبون توست
خون تو کرده شورشی بر پا، در زمین و زمانه، مولانا
کربلا را پیاده میآیم، دل به مِهرت نهاده میآیم
کربلا قبلهگاه عشاق است، السلام علیک عاشورا!
اربعین شد دوباره جا ماندم
اما شاید در میان همه سرودههایی که برای اربعین امسال گفته شده، هیچکدام مانند اشعاری نباشد که وصف حال جاماندگان از این سفر معنوی است. اشعاری که عمق دلدادگی و البته حسرت عاشقان سرور و سالار شهیدان جهان از عدم حضور در این گردهمایی بزرگ را به نمایش میگذارد. احمد بابایی از شاعران برجسته آیینی کشورمان شعری از زبان جاماندگان پیادهروی اربعین سروده که در بخشی از آن میخوانیم:
آه ای لالهزار ششگوشه
داغ خون خداست در دل ما
چون رقیه، شبیه امبنین
حسرت کربلاست در دل ما
اربعین شد دوباره جا ماندم
کار و بارم به دست آه افتاد
سمت کرب و بلا، به اذن جنون
دل تنگم پیاده راه افتاده
سر خود، گرم میکنم چندیست
گاه با روضه...، گاه با حافظ
هرکه را دیدم از رفیقان گفت
کربلا میروم... خداحافظ!
نجف، آغاز بیقراریها
وعده خاک و آسمانیهاست
کربلا... اربعین... به «عصر» قسم
موکب آخرالزمانیهاست
خستگی با هزار منت و لطف
میکشد ناز میهمان تو را
هر عمودی، امید نزدیکی است
تاول پای زائران تو را
آه در راه مانده میجویند
سفرهداران جاده... با خواهش
سرمه چشم خویش میسازند
خاک پای پیاده... با خواهش
وطن ماست کربلا... یعنی
اهل یک خانوادهایم همه
ما کجا و سه ساله تو کجا؟
پای روضه، پیادهایم همه
اربعین حسین نزدیک است
از نجف تا به کربلا غوغاست