printlogo


کد خبر: 201058تاریخ: 1397/8/10 00:00
گزارش «وطن امروز» از آخرین وضعیت روابط اقتصادی ایران با شرق و فرصت‌هایی که از دست می‌رود
چرا دیپلماسی اقتصادی تعطیل است؟
ایران 7 ماه است در چین سفیر ندارد و روابط اقتصادی هم با این کشور بسیار محدود شده است

محمد نجارصادقی: نزدیک به 20 روز پیش بود که رهبر انقلاب در دیدار با جمعی از نخبگان و استعدادهای برتر علمی با تأکید بر «ضرورت ارتباط علمی با کشورهایی که در مسیر رشد جهشی قرار دارند»، گفتند: «اینگونه کشورها عمدتاً در آسیا هستند، بنابراین باید نگاه‌مان به شرق باشد نه به غرب، ضمن اینکه نگاه به غرب و اروپا جز معطل ماندن، منت کشیدن و کوچک شدن فایده‌ای ندارد». این نخستین‌باری نبود که رهبری مسؤولان دولت تدبیر و امید را به توجه بیشتر به شرق دعوت کردند، پیش‌تر در بهمن‌ماه سال گذشته هم ایشان در این باره گفته بودند: «در سیاست خارجی، ترجیح شرق بر غرب، ترجیح همسایه بر دور، ترجیح ملت‌ها و کشورهایی که با ما وجه مشترکی دارند بر دیگران، یکی از اولویت‌های امروز ما است». با وجود این رهنمودها به نظر می‌رسد مردان دیپلماسی ایران بویژه دیپلمات‌های اقتصادی هنوز هم غرب را به شرق ترجیح می‌دهند. در ماه‌های اخیر هر آنچه عناوینی مانند توافق بانک‌های اروپایی برای همکاری با ایران، سفر ظریف به وین و بسته اروپایی یا سفر مدیران بانک مرکزی به بروکسل و تلاش برای ارتباط با اروپا در صدر اخبار بود، هیچ خبری از تلاش برای احیای ارتباط اقتصادی با شرق شنیده نشد. اگر برای شرق مثال چین را در نظر بگیریم حجم بی‌اعتنایی در حدی بود که نه‌تنها در ماه‌های اخیر ارتباط موثر اقتصادی حاصل نشده است، بلکه ایران در این کشور نزدیک به 7 ماه است حتی سفیر هم ندارد. این بی‌توجهی به شرق زمانی خود را نشان می‌دهد که متحدان شرقی هم از آن آزرده شوند، بر این اساس همزمان با خروج ایالات متحده آمریکا از برجام، چینی‌ها دیگر به حواله‌های یورویی و یوآنی بازرگانان ایرانی جوابی ندادند، البته دلیل این موضوع عرضه شدن بخشی از سهام این بانک‌های صنعتی و تجاری در بورس آمریکا و ایضا خرید بخشی از سهام آنها توسط شهروندان و افراد قدرتمند آمریکایی اعلام شد. در این بازه زمانی، بانک کانلون که 10 سال پیش در شرایط پیش از تحریم با سرمایه‌گذاری بانک‌های ایرانی «سرمایه» و «پارسیان» ایجاد شده بود یک‌تنه مبادلات بانکی ایران و چین را بر عهده گرفت. طبق اخبار رسمی، حالا این بانک هم از خدمات‌دهی به بازرگانان ایرانی سر باز می‌زند. آن‌طور که رویترز در این باره نوشته است کانلون، کانال رسمی و اصلی انتقال پول میان ایران و چین، به صورت شفاهی به مشتریان خود اطلاع داده است از ابتدای ماه نوامبر (امروز) دیگر پرداخت‌های بر پایه یوآن ایران به چین را قبول نخواهد کرد. این خبر می‌افزاید که پیش‌تر به صورت آرام و بی سر و صدا پرداخت‌های بر پایه یورو از ایران در اواخر مرداد به حالت تعلیق درآمده بود. در کنار مسدود شدن مسیر نقل و انتقال مالی بین ایران و چین، حالا شرکت ملی نفت چین (CNPC) و شرکت پتروشیمی چین هم اعلام کرده‌اند خرید نفت از ایران را بیش از 20 درصد کاهش خواهند داد. پیش از این ایران روزانه 600 هزار بشکه نفت به این دو شرکت دولتی چین می‌فروخت که پیدا کردن جایگزین آن کار آسانی نیست. ایران پس از خروج آمریکا از برجام تمام توان خود را معطوف به منت‌کشی از اروپا کرد و هیچ تلاشی برای ارتباط بیشتر با شرق از جمله کشور چین نکرد. شاید با حضور قوی‌تر در این کشور و نچیدن تمام تخم‌مرغ‌های دیپلماسی اقتصادی در سبد اروپا شرایط بهتری رقم می‌‎خورد.
  چین یا اروپا، مسأله این است
موضوع اصلی اینجاست که اساسا کشورهای اروپایی سهم بسیار کمی از مقاصد صادراتی ایران دارند و در صورتی که حتی تمام ارتباط اقتصادی ایران با آنها قطع شود لطمه آنچنانی هم به کشور وارد نمی‌شود.
طبق آخرین آمار رسمی گمرک و وزارت نفت ایران، اتحادیه اروپایی مقصد 8/2 درصد صادرات غیرنفتی و 38 درصد صادرات نفتی ایران است در حالی که چین به تنهایی مقصد بیش از 25 درصد صادرات نفتی یا 650 هزار بشکه نفت خام، به علاوه مقصد 24 درصد از صادرات غیرنفتی ایران است و در مجموع کشورهای آسیایی سهم 60 درصدی از صادرات نفت ایران دارند. سوال اینجاست که آیا عقل سلیم حکم می‌کند ایران در شرایط تحریم و بحران ارزی به فکر حفظ کشوری مانند چین باشد یا اروپایی که نشان داده هیچ‌گاه متحد مطمئنی برای ایران نیست.
چین ما را نمی‌خواهد یا ما چین را نمی‌خواهیم؟
تلاش گسترده‌ای وجود دارد تا دلیل مسدود شدن مبادلات ایرانیان در بانک کانلون به موضوع تحریم‌های آمریکا گره بخورد؛ حتی در صورتی که این ادعا درست هم باشد تیم اقتصادی و دیپلماسی ایران نزدیک به 6 ماه مهلت داشته است از ظرفیت‌های جایگزینی مانند پیمان پولی دوجانبه استفاده کند اما چنین نشده است. چین در هفته گذشته پیمان پولی دوجانبه خود را با ژاپن تا سقف 10 میلیارد دلار تمدید کرد، توافق جدیدی هم با روسیه برای افزایش مبادلات با ارزهای ملی انجام داد. تمام این موارد در کنار افزایش تعرفه کالاهای آمریکایی نشان از آن دارد که چین در یک جنگ تمام‌عیار اقتصادی با آمریکاست و از هر حربه‌ای برای امتیاز گرفتن و ضربه زدن به رقیب خود استفاده می‌کند. دولتمردان ایرانی در این جنگ تمام‌عیار بین شرق و غرب اکثر ظرفیت مذاکرات خود را متوجه غرب کرده‌اند، این در حالی است که غرب تمایل چندانی برای ارتباط با ایران ندارد. در ماه‌های اخیر نه‌تنها ایران برای سازوکارهای حذف‌کننده بروکراسی بین‌المللی نقل و انتقال مالی مانند پیمان‌های پولی دو و چندجانبه برنامه بلندمدتی تعریف نکرده، بلکه اخبار غیررسمی حاکی از آن است که پیمان پولی دوجانبه‌ای که سال گذشته با ترکیه پی‌ریزی شده بود به دلیل تعلل دولت و تغییرات گسترده‌ای که در سطح تصمیم‌گیران بانک مرکزی رخ داده متوقف شده است.
دیپلماسی اقتصادی چه شد؟
اغلب کارشناسان اعتقاد دارند بی‌تدبیری‌ها و مدیریت ضعیف تاثیر زیادی بر بروز بحران‌های اقتصادی داشته و حتی این اثرگذاری بیش از تاثیرات تحریم‌ها اعلام شده است. آنچه عیان است دولتی که به دیپلماسی سیاسی و مذاکرات افتخار می‌کند عملکرد بسیار ضعیفی در دیپلماسی اقتصادی داشته و دارد و حتی از ایجاد یک کانال مالی مطمئن بین همسایگان و متحد شرقی عاجز بوده و اخبار شبه‌تبلیغاتی ایجاد کانال‌های مالی ایران و اروپا دغدغه این روزهای مسوولان شده است. قطعا در کنار مذاکرات ایران و اروپا، دولت می‌توانست فشار دیپلماتیک لازم را برای گسترش روابط اقتصادی با شرق بگذارد تا اخبار ناامیدکننده تحریم ایرانیان توسط موسسات مالی شرقی را کمتر بشنویم. دولت می‌توانست دست‌کم برای سفارت ایران در چین یک سفیر معین کند تا حداقل فکر کنیم قرار است در زمینه اقتصادی کاری شود. برای فروش نفت، صادرات کالاها و دور زدن تحریم‌های بانکی و مالی قطعا به شرق احتیاج داریم و در کنار مذاکرات کش‌دار با اروپای بهانه‌گیر، باید نگاه‌مان را به شرق پرظرفیت عوض کنیم. همچنان مذاکرات ایران و اروپا در صدر خبرهای بی‌خاصیت وزارت امور خارجه است؛ اروپایی که هر روز بهانه‌جویی می‌کند و با خبرسازی‌ها قصد تحت فشار قرار دادن ایران  را دارد.

چرا شرق؟
دلایل بسیار زیادی وجود دارد که ایران باید در زمان تحریم‌های بین‌المللی و غیرعادی تمایل بیشتری به شرق داشته باشد تا غرب که در ادامه به بررسی آنها می‌پردازیم.
دسترسی به بازارهای بزرگ: مجموع جمعیت اروپا و آمریکا چیزی قریب به 3/1 میلیارد نفر است. قاره آسیا به‌تنهایی با بیش از 5/4 میلیارد نفر جمعیت،  ۶۰ درصد جمعیت جهان را در خود جای داده است که این نمایانگر یک ظرفیت بزرگ در حوزه کشورهای آسیایی نسبت به حوزه غرب از حیث بازارهای متنوع برای اقتصاد ایران است.
 توازن تجاری مناسب: کشورهای غربی غالباً کشورهایی توسعه‌یافته هستند که بیشتر رابطه تجاری ما با آنها از نوع تأمین مواد اولیه مورد نیاز صنایع آنها در قبال واردات محصولات مصرفی است. به‌ دلیل ریشه‌دار بودن صنایع نیز توان رقابت با محصولات آنها بسیار کمتر از کشورهای آسیایی در حال توسعه است؛ همین موضوع نیز هم موجب تضعیف اقتصاد ملی از حیث تولید شده و هم به بیکاری دامن می‌زند، لذا تعامل با شرق، امکان برقراری توازن تجاری و رقابت بالایی را برای اقتصاد ایران به وجود می‌آورد.
اثرگذاری کمتر دشمنان بر حوزه شرق: وجود رقابت قدیمی میان شرق و غرب از یک سو و وابستگی کمتر کشورهای آسیایی نسبت به کشورهای اروپایی به آمریکا از دیگر سو، سبب تبدیل شدن کشورهای آسیایی به شرکایی امن‌تر و مطمئن‌تر نسبت به کشورهای غربی و اتحادیه اروپایی شده است. فراموش نکنیم در زمان اوج تحریم‌ها (و حتی همین حالا) این کشورهای غربی بودند که عین سیاست‌های آمریکا در قبال ایران را پیاده می‌کردند و در عین ‌حال، کشورهای شرقی در همان زمان، سطح تعامل بهتری با ایران برای دور زدن تحریم‌ها داشتند. همچنین وجود کشوری مانند روسیه که در عرصه بین‌المللی دارای وضعیتی مشابه ایران است، می‌تواند عامل مهمی در جهت همبستگی اقتصادی برای رفع نیازهای اقتصادی متقابل در دوران تحریم‌ها و حتی پس از آن باشد.
 وجود پول‌ها و ارزهای متفاوت و گسترده: از آنجا که عمده کانال اثرگذاری تحریم‌های موجود بر اقتصاد ایران دلار است و از سویی کشورهای اروپایی هم عمدتاً دارای پول واحد یورو هستند که هم بر اثر وابستگی به آمریکا و هم به ‌دلیل یگانه بودن واحد پولی امکان تحریم مجدد وجود دارد، لذا تعامل با کشورهای شرقی که دارای پول‌های متنوعی هستند، جهت تعاملات دو یا چندجانبه پولی، یکی از راهکارهای کاهش و از بین بردن فشارهای اقتصادی دشمن است.


Page Generated in 0/0067 sec