محمد سعیدی: این روزها، درست در آستانه ایامی که اروپاییان قصد دارند پس از تاخیری طولانی، هدفمند و البته ادامهدار، سازوکار نصفهونیمه و امتحان پس نداده خود را برای مواجهه با بخش کوچکی از تحریمهای ثانویه ایالات متحده آمریکا علیه کشورمان ارائه کنند، بار دیگر شاهد شانتاژ تبلیغاتی دیگری از سوی سران قاره سبز علیه ایران اسلامی هستیم! این بار قرعه به نام دانمارکیها افتاده است تا به «نوک پیکان» حملات اروپا علیه کشورمان تبدیل شوند. صورت مساله مانند همیشه از یک «ادعا» آغاز شده و در کسری از ثانیه، به «گزاره قطعی» تبدیل و سپس بر مبنای آن، «حکم» صادر شده است! این بازی نخنمای اروپایی، حداقل برای ایرانیانی که سالهاست با چهره مزورانه سران اروپا روبهرو هستند، ناآشنا نیست! «فین بورچ اندرسون» رئیس سرویس امنیتی دانمارک ادعا کرده دستگاه اطلاعاتی ایران برای حمله به رئیس گروهک تروریستی الاحوازیه در خاک این کشور اروپایی برنامهریزی کرده است! «اندرسون» اعلام کرده چنین موضوعی از سوی کپنهاگ و دیگر بازیگران اروپایی قابل قبول نیست! فراتر از آن، دانمارک اعلام کرده است به تلاشهای خود برای تحریم ایران(!) به همراه دیگر اعضای اتحادیه اروپا ادامه میدهد.
1- رئیس سرویس امنیتی دانمارک به عنوان فردی که کشور متبوعش حامی قاتل قربانیان بیگناه و مظلوم حادثه اخیر اهواز است، روی «جرم محرز» خود و دولت کپنهاگ در حمایت از تروریسم و کشتار مردم ایران سرپوش نهاده و به جای آن، یک «ادعا» را مطرح کرده و روی آن مانور داده است! بدیهی است دستگاه دیپلماسی و سیاست خارجی ما باید قبل از اینکه شاهد چنین جسارتی از سوی دانمارکیها باشیم، روابط دوجانبه با کپنهاگ را منوط به دستگیری و محاکمه رهبر گروه الاحوازیه میکرد. با این حال کمکاری وزارت امور خارجه کشورمان و مصالحه دستگاه دیپلماسی با بازیگران اروپایی، این بار نیز کار دست ما داده است! محصول سکوت و تساهل با مقامات اروپایی در سالهای اخیر، چیزی جز بدعهدی و گستاخی مقامات اروپایی نبوده است. در این معادله مهم نیست که چه بازیگری در نوک پیکان تقابل با ایران قرار میگیرد، بلکه آنچه اصالت و موضوعیت دارد، بازی منظومهای و هماهنگ 28 عضو اتحادیه اروپایی در اعمال فشار بر جمهوری اسلامی ایران است.
2- تیرماه امسال، شاهد سفر رئیسجمهور کشورمان به اتریش و سوییس بودیم. درست در حالی که آقای روحانی مشغول دیدار با سران اروپایی و رایزنی با آنها بود، شاهد مانور تبلیغاتی گسترده دستگاههای امنیتی و سیاسی غرب درباره ماجرای بمبگذاری در نشست منافقین کوردل در پاریس بودیم. آن زمان نیز مرز میان «ادعا»، «اتهام»، «جرم» و «مجازات» بهگونهای توسط مقامات ارشد اروپایی (آن هم به صورت عامدانه) خلط شد که ایران بلافاصله در ماجرای ساخته و پرداخته توسط کشورهای اروپایی، «مقصر مطلق» قلمداد شود. سوال اصلی اینجاست: میان مانور تبلیغاتی - سیاسی اخیر مقامات دانمارکی علیه کشورمان و مانور قبلی سران اروپایی بر سر موضوع بمبگذاری در نشست منافقین چه ارتباطی وجود دارد؟ به عبارت بهتر، چه نقاط تلاقی و اشتراکی میان این 2 پدیده وجود دارد؟
3- واقعیت امر این است که کشورهای اروپایی در گلوگاههای زمانی حساس، از جمله تیرماه و آبانماه امسال ضمن مطرح کردن پروندههای امنیتی علیه کشورمان، از یک سو زمینه را جهت «امتیازدهی بیشتر ایران» در مذاکرات با خود آماده کرده و از سوی دیگر، نظر ایالاتمتحده آمریکا مبنی بر «اعمال فشارهای مستمر سیاسی علیه ایران» را تامین میکنند. همان گونه که بارها تاکید شده است، در این باره میان دستگاههای امنیتی ایالات متحده آمریکا و کشورهای اروپایی هماهنگی کامل و همهجانبهای وجود دارد. به عبارت بهتر، سخن گفتن از «رفتار مستقل امنیتی اروپا» در قبال ایران، سادهانگاری مطلق محسوب میشود!
4- سخن اصلی نگارنده در این میان، با مسؤولان دستگاه دیپلماسی و سیاست خارجی کشورمان است. بدون شک تکرار «کرشمه امنیتی مقامات اروپایی»، آن هم با چاشنی تهدید و تحریم ایران بیش از آنکه معلول بازی هماهنگ کاخ سفید و قاره سبز باشد، مرهون سرمایهگذاری غیرقابل توجیه دستگاه دیپلماسی و سیاست خارجی کشورمان روی بازیگران اروپایی و استقلال آنها از ایالات متحده آمریکاست! سکوت وزارت امور خارجه کشورمان در قبال دستگیری دیپلمات کشورمان در خاک اروپا، عدم بازخواست از مقامات اروپایی به دلیل تاخیر در ارائه بسته پیشنهادی اقتصادی، عدم مواجهه قاطعانه با اتهامزنیهای متعدد امنیتی مقامات اروپایی علیه ایران و... جملگی پیامی به نام «نیاز ایران به اروپا» را به قاره سبز منتقل کرد، حال آنکه بنا به فرموده رهبر حکیم انقلاب اسلامی، ما اساسا نباید روی برجام اروپایی حساب باز میکردیم. زمانی که اروپا پیام «نیاز ایران» را از رفتار و گفتار مقامات وزارت امور خارجه کشورمان دریافت کرد، با وقاحتی بیشتر، اتهامات و تهدیدات خود علیه ایران را بسط و گسترش داد. هماکنون کار مقامات اروپایی به جایی رسیده است که برای دومین بار طی 4 ماه اخیر، دست به شانتاژ تبلیغاتی ـ امنیتی علیه کشورمان زده و تاخیر عامدانه خود در اجرای سازوکار ویژه مالی جهت مقابله حداقلی با تحریمهای آمریکا را در ذیل انبوهی از اتهامات پنهان میسازند!
آیا زمان آن نرسیده است که این «ناز و نیاز» برای همیشه از دستگاه دیپلماسی ما رخت بربندد؟ آیا پرداخت هزینههای هنگفت اعتماد به اروپا در ماجرای برجام، خود حجتی قاطع برای فاصلهگیری از این مجموعه در حوزه سیاست خارجی محسوب نمیشود؟ براستی ملت ایران باید تا چه اندازه برای تثبیت (و نه اثبات) حقیقتی به نام «بدعهدی اروپا» هزینه بدهد؟ ملت ایران مدتهاست از اروپا قطع امید کرده و متعاقبا، به برجام اروپایی نیز امیدی ندارد اما گویا دستگاه دیپلماسی ما همچنان روی «اروپای صد چهره» حساب ویژهای باز کرده است... .