یکی از دلایل اصلی که در جلسات اولیه توسط دانشجویان برای تسخیر عنوان شد، پناه دادن دولت آمریکا به شاه بود. معصومه نورمحمدی از دانشجویان حاضر در تسخیر، در گفتوگویی میگوید: اینکه صحبت شود از اینکه میخواهیم در مقابل آمریکا بایستیم وجود نداشت. تنها یک حرکت اعتراضی و صحبت از 2 تا 3 ساعت حضور در سفارت بود که میگفتند شاید حداکثر 2 تا 3 روز طول بکشد. منتها دقیقا یادم هست که پرسیدم: با توجه به حضور ناو یو.اس.کانسیلیشن در خلیجفارس، این عمل ما باعث نمیشود آنها به ایران حمله کنند؟ نادر دبیران از دیگر حاضران در تسخیر سفارت آمریکا پیش زمینههای تسخیر سفارت را اینطور توضیح میدهد: در آن مقطع ما به عنوان نه آدمهای بالای ۵۰ سال و در پایان دهه 80، بلکه به عنوان دانشجویان مسلمانی بودیم که احساس میکردند فعالیتهایی در کشور میشود که این به نفع ایران نیست؛ مانند تحریک اقلیتهای قومی و قبیلهای و... که بیشتر ما را یاد ایام دولت دکتر مصدق و فعالیتهایی که دولت آمریکا برای سرکوبی آن دولت انجام داد میانداخت. در جامعه مردم به این یقین رسیده بودند که در بسیاری از این اتفاقاتی که در کشور میافتد و موجب هرج و مرج میشود دست آمریکا در کار است.
سیدمحمدهاشم پوریزدانپرست نیز درباره اینکه چطور طی چند روز همه احساسات ضد آمریکایی تهییج شد و مردم با تسخیر همراهی کردند، توضیح مفصلی میدهد. او از دانشجویانی است که وقایع لحظه به لحظه مهر و آبان 58 را خوب به خاطر میآورد. آنطور که یزدانپرست روایت میکند، اوایل آبان ۵۸، سالگرد پیروزی انقلاب الجزایر بود. از دولت ایران هم دعوت کرده بودند. آقای بازرگان و یزدی هم رفتند. آنجا معلوم نشد چطور شد که یک دفعه خبر آوردند که اینها رفتهاند با برژینسکی، مشاور امنیت ملی کارتر ملاقات و مذاکره کردهاند (در روز ۱۰ آبان). از کی اجازه گرفته بودند اینها و رفته بودند مذاکره کرده بودند؟! نامعلوم بود. آن روزها جو ضد آمریکایی به خاطر بردن شاه به آمریکا در کشور بالا گرفته بود و امام 3-2 روز قبل از آن پس از اینکه شاه را به آمریکا بردند شدیداً به آمریکا حمله کرده بودند.
فروز رجاییفر شهادت حاج احمدآقا درباره مطلع نبودن امام از سفر یزدی به الجزایر را اینطور روایت میکند: 2 هفته قبل از اشغال لانه است، دانشجویان و مردم انتظار دارند دولت موقت با اقدامات خود خشم مردم را انتقال دهد و از مجامع بینالمللی بخواهد این جنایتکار را پس بدهند اما متاسفانه به جای این کارها میبینیم
5 یا 6 آبان ماه یک هیاتی از دولت ایران به سرپرستی خود مهندس بازرگان برای جشنهای انقلاب الجزایر، عازم الجزیره میشود و در آن مسافرت با معاون امنیتی کارتر که برژینسکی بود برای تمدید قراردادهای ایران با آمریکا و عادیسازی رابطه با آمریکا ملاقات میکنند. یکی از قراردادهای ایران و آمریکا، قرارداد مودت بود که در حقیقت قرارداد مودت سال 1337 بسته شده بود و میگفت اگر منافع آمریکا در منطقه به خطر بیفتد دولت ایران برای دفاع از آمریکا باید وارد برخورد نظامی شود. یکی دیگر از قراردادها حضور چند هزار مستشار نظامی آمریکایی در ایران بود یعنی روابط با آمریکا به همان طریقی که در زمان شاه بود ادامه پیدا میکرد و تجدید و تمدید میشد. خب! حالا شما انتظار داشتید دولت موقت به دلیل بردن شاه به آمریکا که به خاطر آن مردم و امام ناراحت هستند اعتراض کند اما اینها رفتند با آمریکا دست دادند و سر میز نشستند و مذاکره کردند و انگار نه انگار که آمریکا با ما خصومت دارد! یعنی میخواهم بگویم این درک و بینش در دولت موقت وجود نداشت که این امر موجب نگرانی دانشجویان و جریحهدار شدن ملت شده بود. حتی اگر روزنامههای آن روز را ورق بزنید، روزنامه کیهان سرمقالهای را علیه این مذاکرات نوشته است، البته اشتباه نکنید، کیهان، کیهان حسین شریعتمداری نیست، بلکه کیهانی است که ابراهیم یزدی مسؤول آن است و دامادش سردبیر کیهان است. حسین شیخالاسلام از دانشجویان تسخیرکننده سفارت یکی از دلایل اصلی تسخیر سفارت را پناه دادن ایالات متحده به شاه میداند و میگوید: وقتی شاه را پناه دادند در ذهن خاطرات کودتای ۲۸ مرداد سال ۳۲ زنده شد و میدانید که «کیم روزولت» و «آلن دالاس» 2 مامور سیا بودند که مکلف به اداره کودتا از داخل سفارت در تهران شدند. دلیل دوم اشغال سفارت به گروگان گرفتن آمریکاییها در عوض پس گرفتن شاه بود.
در چنین شرایطی که وصف آن گذشت، بعضی دانشجویان به این فکر افتادند که اگر آمریکاییها در پشت مشکلاتی که به آنها اشاره شد حضور دارند، باید مرکز تمام این توطئهها و محل نوشتن این سناریوهای شوم در سفارت آمریکا باشد، لذا به نظرشان آمد اگر این محل را تسخیر کنند، شاید بعضی ریشههای این جریانات مشخص شود. علاوه بر این، در همان ایام شاه وارد آمریکا شد. آمریکاییها گفتند فقط بهخاطر معالجه، شاه را پذیرفتهاند اما بهخاطر شدت بدبینی نسبت به آمریکا که در کشور وجود داشت این توجیه پذیرفته نشد. بیشترین تحلیل این بود که عناصر فراری رژیم در آمریکا جمع شدهاند و مقصود آن است که شاه را هم به آنجا ببرند و با محوریت او به عنوان یک حکومت منسجم عمل کنند و فعالیتهای ضد جمهوری اسلامی را سازماندهی کنند.