محمدهاشم پوریزدانپرست، از دانشجویان حاضر در اشغال لانه جاسوسی، آغاز تجمع برای تسخیر را اینطور تعریف میکند: اول بچهها به علت شلوغی و کثرت جمعیت در این روز و احتمال تداخل جمعیت و بیرون رفتن کار از دست طراحان برنامه، ترسیده بودند که همزمان اقدام کنند، چون یکی از مسیرهای منتهی به دانشگاه تهران خیابان طالقانی بود و جمعیت زیادی نیز از آنجا به سمت دانشگاه تهران راهپیمایی میکردند اما بعد دیدند اتفاقاً پوشش خوبی است، لذا قرار را برای روز سیزدهم آبان میگذارند و تاریخ قبلی را تغییر میدهند. البته عوض شدن قرار را نتوانسته بودند به تعدادی از مدعوین اطلاع دهند، از جمله به من. خلاصه! من در محل کار نشسته بودم که رادیو اعلام کرد دانشجویان سفارت آمریکا را تسخیر کردند. به سرعت به طرف سفارت رفتم. حدود ساعت یک و نیم رسیدم که کار تسخیر اولیه لانه جاسوسی آمریکا تمام شده بود. بالا رفتن از دیوار سفارت کار سادهای نبود. فیلم و عکس دانشجویان در حالی که روی دیوار سفارت دست و پایشان را برای بالا رفتن تکان میدادند، نخستین تصویری بود که به دنیا مخابره شد. هنوز هم پس از گذشت سالیان نخستین تصویری که پس از شنیدن تسخیر در ذهن خیلیها نقش میبندد بالا رفتن دانشجویان از دیوار سفارت است. «شهید رجببیگی» و «شهید محسن وزوایی» از نخستین نفرات بودند و در آن عکس معروف هم مرحوم شهید وزوایی بالای در است. «شهید علی حاتمی» در آن عکس مشهور در پایین در ورودی دارد به دوربین نگاه میکند. نادر دبیران نیز میگوید: بعضی دوستان قیچیهای بزرگ آهنبری با خود آورده بودند؛ این را ابتکار هم در کتاب خود آورده است: برخی دانشجویان دختر زیر چادرهایشان آهنبرهای قوی برای بریدن زنجیرهای در ورودی سفارت و یک قفل و زنجیر جدید حمل میکردند. دبیران توضیح میدهد که پیش از تسخیر فکر همه جایش را کرده بودند: بچهها از قبل شناساییهای لازم را انجام داده بودند و حسابی تمرین کرده بودند. در زیر چادر بعضی خانمها قیچیها را پنهان کرده بودند که جلوی در لانه از آنها استفاده شد. در همین حین هم بعضی آقایان از در لانه بالا رفتند و بخش اعظمی از بچهها هم از در لانه وارد شدند.