احمد کاظمزاده*: بعد از ماجرای خاشقجی این احتمال در برخی محافل خبری داده میشد که شاید جناح راستگرای حاکم به رهبری نتانیاهو (که به جناح کودتاگر به رهبری محمد بنسلمان به عنوان فرصت طلایی برای پیشبرد اهداف و سیاستهای خود نگاه میکند و عملا بخشی از مسؤولیتهای خود را به این جناح احاله کرده است) بخواهد با دست زدن به یک ماجراجویی جدید در فلسطین بویژه در غزه بخشی از توجهات بینالمللی را از عربستان منحرف کند و بدین ترتیب فضای تنفسی برای جناح کودتاگر سعودی فراهم کند. هر چند رژیم صهیونیستی از تهاجم گسترده به غزه به علت ترس از عواقب آن خودداری کرد اما یک عملیات نفوذی را به داخل غزه ترتیب داد که بر اساس آن تیمی از نیروهای اطلاعاتی و امنیتی این رژیم از میان دروزیهای اسرائیلی که به زبان عربی مسلط بودند و لباس عربی بر تن داشتند به داخل غزه نفوذ کردند و قرار بود در وهله اول به ربایش یک یا چند نفر از اعضای ارشد حماس دست بزنند تا هم با تخلیه اطلاعاتی آنها از توان دفاعی حماس و تونلهای مورد استفاده برای تقویت توان دفاعی آن آگاهی یابند و هم اینکه آنها را به محملی برای آزادی 2 نظامی اسیر و تحویل اجساد 2 نظامی دیگر تبدیل کنند که از جنگ 51 روزه در دست حماس هستند و تمام تلاشهای سیاسی و نظامی این رژیم برای آزادی آنها به شکست انجامیده است. تحویل این اجساد و اسرا برگ برنده مهمی در دست جناح راستگرای حاکم به رهبری نتانیاهو در انتخابات پیش رو است. اما این طرح طبق برنامه پیش نرفت و شکست نظامی، سیاسی و روانی جدیدی را برای این رژیم رقم زد و آن را در یک تنگنای استراتژیک قرار داد که به نوعی نه راه پیش داشت و نه راه پس اما در نهایت از روی ناچاری و با ذلت تمام شکست را پذیرفت که همین امر هم باعث انتقاد راستگراهای صهیونیستی شده و هم اینکه انتقاد رقبای چپگرای نتانیاهو از جمله تزیپی لیونی را به همراه داشته و وی در اظهاراتی نتانیاهو را به تضعیف قدرت بازدارندگی این رژیم متهم کرده است. همه این ناکامیها از زمانی آغاز شد که عملیات تیم نفوذی رژیم صهیونیستی به داخل غزه با اشراف اطلاعاتی و امنیتی حماس کشف شد و قبل از اینکه آنها اقدام به ربایش اعضای حماس کنند درگیری بین دو طرف روی داد که در نتیجه آن هرچند چند نفر از اعضای حماس به شهادت رسیدند اما هم برخی از تیم نفوذی را به هلاکت رساندند و هم اینکه نزدیک به 400 موشک به شهرکهای اطراف نوار غزه شلیک کردند که سامانه گنبد آهنین تنها توانست یک چهارم آنها را سرنگون کند و سهچهارم موشکها تقریبا به اهداف مورد نظر اصابت کردند و با توجه به اینکه شهرکنشینان غافلگیر شدند و رژیم صهیونیستی با توجه به محرمانه بودن عملیات نفوذی آنها را از نظر روحی آماده نکرده بود لذا موجی از هراس را در دل شهرکنشینان افکند و آنها را به فرار واداشت و سیل انتقادها را علیه جناح حاکم روانه کرد. همچنین حماس برای اولین بار از موشک نقطه زن کورنت روسیه استفاده کرد که هم به لحاظ نظامی و هم به لحاظ سیاسی تحولی جدید محسوب میشود و در هر دو عرصه حاوی پیام برای این رژیم بود. حزبالله در جریان جنگ 33 روزه سال 2006 از این موشکها استفاده کرد و بنت جبیل جنوب لبنان را به قبرستان تانکهای میرکاوای اسرائیل تبدیل کرد. از این دید حماس و گروههای مقاومت با نشان دادن دسترسی به این موشکها این پیام را به رژیم صهیونیستی فرستاد که اگر چنانچه دست به عملیات نظامی جدید در غزه بزند این منطقه را به قبرستان تانکهای این رژیم تبدیل خواهد کرد و به نظر میرسد یکی از عوامل خویشتنداری این رژیم بهرغم شکست نظامی و فشارهای داخلی برای دادن پاسخ قاطع به حماس پی بردن به توان موشکی و دفاعی جدید حماس و نیروهای مقاومت فلسطینی است. دستیابی حماس به این موشکها از ابعاد تحولات سوریه نیز قابل توجه و تامل است و آن اینکه به نظر میرسد روسیه هنوز مساله سرنگونی یک هواپیمای حامل افسران ارشد این کشور در سوریه از طریق تله هوایی رژیم صهیونیستی را فراموش نکرده و به نوعی به انتقام از این رژیم در ابعاد فلسطینی نیز دستزده که همین امر در مواضع روسیه درباره تحولات اخیر غزه نیز قابل مشاهده بود که این رژیم را مسؤول آغاز درگیریها معرفی کرد. آنچه گفته شد تنها گوشهای از تنگنای استراتژیک رژیم صهیونیستی را در غزه به تصویر میکشد که به نظر میرسد پسلرزههای سیاسی شکست نظامی اخیر با توجه به در پیش بودن انتخابات این رژیم تا چند ماه آینده نیز همچنان ادامه یابد.
* کارشناس ارشد مسائل بینالملل