printlogo


کد خبر: 201837تاریخ: 1397/8/27 00:00
نگاهی گذرا به اقدامات خصمانه مستقیم و غیرمستقیم ریاض علیه ایران
عربستان و جنگی تمام‌عیار

حسن حنیف: اقدامات عربستان در چند سال اخیر با هدف تلاش برای گسترش نفوذ خود در منطقه غرب و جنوب آسیا به حمایت از اندیشه افراطی وهابیت و سلفی‌گری معطوف بوده است. آنها از گذرگاه چنین راهبردی به دنبال تثبیت و ارتقای موقعیت بین‌المللی خود هستند که البته به قیمت تشکیل گروه‌های مسلح افراطی و تروریسم بنیادگرا تمام شده است؛ راهبردی که نه‌تنها هزینه‌های آن بر گردن ملت‌های منطقه و دیگر کشورها تحمیل شده، بلکه در موارد مشخصی نیز زمینه‌ساز بحران‌های امنیتی گسترده‌ای در آسیا و اروپا شده است.  این در حالی است که این رفتار سعودی‌ها به اعتقاد برخی اندیشکده‌های اروپایی فعال در حوزه بحران‌های تروریستی بخشی از مهم‌ترین سیاست آنها در مقابله با گسترش حوزه نفوذ ایران در منطقه بوده است. به عبارت دقیق‌تر این سیاست بخشی از سناریوی ابلاغی تل‌آویو- واشنگتن برای قطع ارتباط محور مقاومت و کنترل بازوهای خارجی جمهوری اسلامی در خاورمیانه بوده که مسؤولیت بخش عمده‌ای از این سناریو بر عهده ریاض قرار دارد اما در کنار این مساله سعودی‌ها با بهانه‌هایی همچون تعاملات و اقدامات فرهنگی و کمک‌های بشردوستانه سعی کرده‌اند جای پایی هم در کشورهای افغانستان، پاکستان، ترکمنستان، تاجیکستان، ارمنستان، آذربایجان و عراق داشته باشند. این جای پا نیز برای جلوگیری از نفوذ بیشتر فرهنگی ایران در کشورهای همسایه خود و در واقع همان مقابله مستقیم با صدور شاخص‌های اصیل انقلاب به این کشورهاست. سرمایه‌گذاری‌های کلان عربستان در منطقه تأکید بالایی بر تأسیس مؤسسات ایران‌پژوهی و به دنبال آن استفاده از نتایج تحقیقی و راهبردی برای تأسیس مراکز فرهنگی، آموزشی و تحقیقی دارد. اقدامات فرهنگی و آموزشی، کمک‌های مالی به ساخت مدارس دینی منطبق بر اندیشه وهابیت و تاسیس مساجدی با مأموریت گسترش وهابیت و سلفی‌گری افراطی را می‌توان از جمله اقدامات عربستان در این حوزه دانست که به اعتقاد برخی کارشناسان سیاست خارجه می‌توان نام دیپلماسی مذهبی را نیز بر آن گذاشت.
سرمایه‌گذاری سعودی‌ با گرایش وهابیت
در حوزه تأسیس مراکز آموزشی می‌توان به مرکز «جامعه المدینه» در عربستان اشاره کرد که تاکنون موفق به جذب هزاران نفر از سراسر دنیا شده و محتوای آموزشی آن کاملاً منطبق بر اندیشه وهابیت بوده و متون آموزشی آن نیز منجر به تربیت افراد با روحیه جنگجویانه می‌شود. مرکز دیگر آل‌سعود در همین رابطه، «ام‌القری» در مکه است که در کنار مرکزی دیگر به نام «محمد بن سعود» در ریاض وظیفه گسترش فرقه وهابیت و ایجاد تضاد جنگ‌طلبانه با اندیشه شیعه را بر عهده دارد.
یکی دیگر از مراکز عربستان در همین رابطه «رابطه.. العالم اسلامی» نام دارد که در سال 1962 توسط ملک سعود در مکه تأسیس شده و از پرقدرت‌ترین سازمان‌های مذهبی در عربستان به شمار می‌رود. این سازمان در طول این سال‌ها موفق به تأسیس و حمایت بیش از هزار مسجد و صدها مرکز اسلامی در سراسر دنیا شده که وظایف آنها اجرای سیاست‌های ابلاغی و دستوری ریاض است.
گزارش‌های موجود در رابطه با بخشی از فعالیت‌های این مرکز نشان می‌دهد چه حجمی از دلارهای سعودی برای گسترش اهداف آن هزینه شده است. کمک‌های این مرکز تاکنون در کشورهای دیگر منجر به تأسیس 2 هزار مؤسسه اسلامی، 1259 مسجد، 1069 مدرسه، 200 مؤسسه مذهبی و 134 دانشگاه شده است. یکی از مشهورترین اقدامات این مرکز تأسیس دانشکده جهان عرب در پاریس بوده است؛ دانشکده‌ای که در واقع مسؤولیت گسترش فکر و اندیشه وهابیت در فرانسه را بر عهده دارد. در همین راستا باید به کمک‌های مالی بلاعوض عربستان به مؤسسه‌های خیریه‌ای که برای پوشش فعالیت‌های خود راه‌اندازی کرده نیز اشاره داشت؛ اقدامی که علاوه بر گسترش نفوذ ریاض و ایدئولوژی وهابی در واقع بخشی از سیاست‌های آل‌سعود برای مقابله با جمهوری اسلامی است. اما برای درک بهتر مخاطب از اهداف پشت پرده سیاست‌های تقابلی ریاض و کمک‌های بلاعوض به این قبیل موسسات باید به اقدامات این مراکز نگاهی گذرا داشته باشیم. کمک‌های بلاعوض به این مراکز خیریه با هدف ساخت مساجد و نهادهای فرهنگی، ساخت دانشگا‌ه‌ها، تولید کتاب، رسانه و توزیع و انتشار ادبیات وهابی به زبان‌های دیگر در کشورهای دنیا انجام می‌شود که خود گویای طراحی سران سعودی برای خلق بازوهای خارجی در خصوص اجرای سیاست‌های عربستان و مقابله با جریان مقاومت به عنوان اهرم خارجی جمهوری اسلامی بوده است.  باید یادآور شویم که این فعالیت‌های عربستان از ابتدا تمرکز بسیار بالایی بر حوزه پیرامونی و تمدنی ایران داشته و اکنون نیز در طول چند سال گذشته تمرکز آن برای جلوگیری از نفوذ ایران و شیعه چندین برابر افزایش یافته است. در حوزه تأسیس مؤسسات علمی-پژوهشی هم ایفای نقش قابل توجهی از سوی عربستان مشاهده می‌شود؛ مراکزی که مأموریت دارند از یک سو ضریب کارشناسی سیاست‌گذاری خارجی خود را افزایش دهند و از سوی دیگر برای لابی‌های سیاسی خود در غرب پشتوانه و وجهه علمی ایجاد کنند. در واقع این مهم برای سعودی‌ها از طریق تأسیس اتاق‌های فکر و مراکز مطالعاتی محقق شده و این مراکز وظیفه دارند از سیاست‌های سعودی در فضای بین‌المللی حمایت کرده و اقدامات این کشور را در فضای آکادمیک و علمی دنیا توجیه کنند. مرکز مطالعات خلیج (GRC) یکی از همین مراکز است که در سال 2000 میلادی توسط «عبدالعزیز صقر» که یک تاجر سعودی است، تأسیس شد. در میان مراکز معتبر علمی و اتاق‌های فکر که هر ساله توسط مؤسسات گوناگون نظیر «برنامه اتاق‌های فکر و جوامع مدنی روابط بین‌الملل دانشگاه پنسیلوانیا» به عنوان مراکز برتر شناخته می‌شوند، تنها یک مرکز مطالعاتی از کشور عربستان وجود دارد که آن هم مرکز مطالعات خلیج بوده است. هدف این مجموعه پرکردن خلأ مطالعاتی درباره مسائل شورای خلیج‌فارس، منطقه، عراق، یمن و از همه مهم‌تر ایران است و برنامه‌های کلیدی آن شامل موضوعاتی همچون اقتصاد، انرژی، سیاست، روابط بین‌الملل، دفاع، امنیت، علم و فناوری می‌‎شود. در واقع سعودی‌ها سعی دارند با صرف هزینه‌های کلان، سیاست‌های خود را در کشورهای دیگر نظیر کشورهای اروپایی توجیه و اقدامات ضد بشری‌شان را در یمن و منطقه از اولویت‌های بررسی سازمان ملل خارج کنند. در منطقه نیز سعودی برای رقابت با نفوذ منطقه‌ای ایران تلاش می‌کند از طریق گسترش اندیشه‌های وهابی و سلفی‌گری جهادی و تکفیری در برابر اندیشه شیعه مقاومت کرده و از این طریق جایگاه خود را جایگزین نفوذ ایران کند. بسیاری از جریانات افراطی و تروریستی منطقه حاصل اقدامات تبلیغی و سرمایه‌گذاری‌های عربستان سعودی است که اکنون دولت‌ها و ملت‌های منطقه مجبور به پرداخت هزینه‌های مقابله و کنترل آنها هستند.  سعودی‌ها همچنین درباره ایران نیز به شکلی مستقیم برنامه‌هایی را در دستور کار دارند که بر نظام ایران و جامعه شیعه برنامه‌ریزی و تحقیق می‌کند. بررسی رفتار سعودی‌ها در این حوزه نشان می‌دهد تلاش‌های حکام عربستان در خصوص ایجاد جایگاه برای خود در منطقه با تمرکز بسیار زیادی مشخصاً روی ایران برنامه‌ریزی شده است.
مستقیم تهران
سعودی‌ها بزرگ‌ترین دشمن خود را ایران می‌دانند و اساساً معتقدند همه ناکامی‌ها و عقب‌نشینی‌های تحمیلی به آنها در سال‌های اخیر در نتیجه فعالیت‌ها و موفقیت‌های ایران بوده است. آل‌سعود در مساله تقابل با نظام ایران و تفکر شیعه در منطقه از تمام توان و ظرفیت‌های خود بهره برده و آن را به عنوان اولویت در دستورکار سیاست‌گذارانش قرار داده است. یکی از مشهورترین مراکز مطالعاتی برای تحقیق و بررسی روی ایران، مرکز پژوهش‌های ایرانی «خلیج ع‌رب‌ی» است. این مرکز از جدید‌ترین مراکز سعودی است که در دوره ملک سلمان آغاز به کار کرده و فقط در حدود 3 سال عمر دارد. درباره سطح علمی این مرکز باید گفت آنها در رقابت با برترین اندیشکده‌های جهان در 2018 - 2017 میلادی از میان 7 هزار و 800 اندیشکده در دنیا در رتبه 28 جهان ایستادند. همچنین این مرکز در لیست برترین مراکز تخصصی در امور منطقه قرار گرفت. کارویژه تخصصی این مرکز «تمرکز بر ایران» است و در چشم‌انداز آن ذکر شده این مرکز «پیشگام جهانی در عرصه مطالعات همه‌جانبه ایران» است. در واقع این مرکز، پشتیبانی و پژوهش در خصوص ایران را- چه در مسائل استراتژیک و چه در خصوص فعالیت رسانه‌های مرتبط با ایران- برعهده دارد. راه‌اندازی این قبیل مراکز پژوهشی که در برنامه ابلاغی ریاض به سیاست‌گذاران خود قرار دارد، نمونه دیگری از پروژه مشترک موساد و آژانس اطلاعاتی آمریکا برای شناخت، طراحی و اقدام علیه جمهوری اسلامی در همه بسترهای موجود اعم از اقتصادی، فرهنگی، امنیتی و سیاسی است. این مراکز از جمله مرکز پژوهش‌های «خلیج ع‌رب‌ی» بیانگر بازیگران پشت پرده و پیمانکاران اصلی این برنامه هستند. دستور کار این مراکز مانند نمونه‌های اسرائیلی و آمریکایی بررسی ایران و عناصر موثر اجرای سیاست‌های تهران و به عبارت دقیق‌تر شناسایی بازوهای داخلی و خارجی جمهوری اسلامی و در نهایت شبیه‌سازی این عناصر برای اقدامات آفندی و پدافندی بوده است. این در حالی است که اقدامات این مرکز نه‌تنها سایر مراکز و اندیشکده‌های مرتبط را نیز در برمی‌گیرد، بلکه ارتباط با عناصر شناخته شده در حوزه پژوهش را به عنوان عنصر مشاور در دستور کار دارد. برای مثال می‌توان به همکاری این مرکز با «عبدالحمید خلیفه» از مرکز مطالعات و پژوهش‌های پیشرفته «مستقبل امارات» و «محمد السید الصیاد» پژوهشگر و متخصص در امور تشیع با پژوهشی با عنوان «رابطه ایران و سازمان‌های تروریستی؛ روانشناسی خشونت در ایران» اشاره کرد.
نبرد  ایدئولوژیک
در حوزه مذهبی و اعتقادی نیز این مرکز کارویژه‌ای جدی را برای مقابله با جریان شیعه در منطقه دنبال می‌کند. از این رو یکی از مهم‌ترین اهداف آن انجام پژوهش‌هایی درباره مبانی تشیع، اندیشه‌های جمهوری اسلامی و ریشه‌های هویتی آن است. در حوزه آینده‌پژوهی درباره آینده اهداف ایران در منطقه نیز بخوبی می‌توان ادعاهای ضد انقلاب و دشمنان ایران را در خروجی تولیدات این مرکز مشاهده کرد. مقالاتی همچون «طرح خونین ایران برای گسترش نفوذ خود از نیل تا فرات» و «ایرانیان: مردم خواستار سرنگونی رژیم هستند» از جمله تولیدات این مرکز است که سعی دارد اهداف جنگ‌طلبانه، ضد حقوق بشری، دیکتاتوری و مقابله با دموکراسی را درباره ایران مطرح کند. این در حالی است که به گواه بسیاری از سازمان‌های حقوق بشری و اخبار و گزارش‌های رسانه‌‌های منطقه، ملت‌های منطقه، عربستان را به همین عناوین می‌شناسند. تولیدات این مرکز با استفاده از ابزارهای رسانه‌ای سعودی و مرتبطان این کشور در دنیا به عنوان مرجعی برای مطالعه درباره ایران تبلیغ و توزیع می‌شود. به عبارت دیگر می‌توان محتوای تولید شده در این مرکز را بخشی از ماشین تبلیغاتی سعودی علیه ایران دانست که سعی در القای نقش مخرب ایران در منطقه خاورمیانه دارد.  از جمله اهداف آل‌سعود برای تأسیس مراکزی مانند مرکز پژوهش‌های ایرانی خلیج، القای ایران به عنوان تهدیدی جدی برای قاره سبز و کشورهای عضو و غیر عضو اتحادیه اروپایی بوده است. سران ریاض از طریق اجرای چنین راهبردی سعی در جلب مشارکت کشورهای غربی برای مقابله با ایران دارند. از دیگر نکات جالب در تولیدات محتوایی این مراکز و ساختارهای مشابه آن می‌توان به نزدیکی محتوای تولید شده توسط این مرکز با محتوا و ادعاهای گروه‌های مختلف ضد انقلاب درباره ایران اشاره داشت. به عنوان مثال در ادعاهای سرکردگان سازمان منافقین درباره خطر ایران، یا مطالب مطرح شده از سوی گروه‌های جدایی‌طلب، سلطنت‌طلب و تروریستی مخالف ایران براحتی می‌توان محتوایی همسو با مراکز مطالعاتی عربستان علیه ایران مشاهده کرد. درک این موضوع زمانی راحت‌تر می‌شود که مشاهده می‌کنیم همین گروه‌های ضد انقلاب به صورت منظم و متمرکز برای مقابله تبلیغی و روانی و حتی اقدامات تروریستی علیه ایران از عربستان سعودی پول دریافت می‌کنند.
در واقع بهره‌برداری از اپوزیسیون مستقر در اروپا و آمریکا به عنوان یک امکان در الگوریتم تشکیلاتی این مراکز در نظر گرفته شده است. ریاض با ایجاد چنین ساختاری به دنبال اقدام مستقیم و آفند مرکب علیه نظام و ملت ایران است. در همین راستا می‌توان به ارتباط برخی سران سعودی با جریان‌های ضد انقلاب و جلسات مکرر با سران اپوزیسیون نیز اشاره داشت. به اعتقاد برخی اندیشکده‌های اروپایی، رژیم سعودی با نگاهی اجمالی به عملکرد 7 ساله ریاض و متحدانش در بحران خاورمیانه و همچنین سیاست‌های ابلاغی ولیعهد جوان خود حالا به این نتیجه رسیده است که برای بقا و ادامه حیات باید علاوه بر تقابل مستقیم به شکل سازمان‌یافته در بستری مرکب، تقابلی غیرمستقیم را با نفوذ جمهوری اسلامی در دستور کار خود قرار دهد. این گزارش به برخی اقدامات ریاض برای تقابل با ملت و نظام ایران در محورهای مستقیم و غیرمستقیم اشاره داشت؛ موضوعی که دیگر نه‌تنها فقط در خاورمیانه دنبال نمی‌شود، بلکه با نموداری صعودی در آسیای مرکزی، قفقاز، آسیای شرقی، اروپا و آمریکا در جریان است.


Page Generated in 0/0075 sec