دوره و زمانه بدی شده، قدیم ها مستاجرها آنقدر بساز بودند که با لباس سفید مستاجر می شدند و با لباس سفید هم عاقبت صاحبخانه.
الان از 30 متر زمین با کلی هزینه و بگیر و ببند شهرداری یک واحد 60 متری درمی آوری با امکانات فول بورد... پلان را هم می کشی و میدهی دست مستاجر و جای خواب هر نفر رو مشخص می کنی که مبادا موقع خواب انگشت شست پای این یکی برود در چشم آن یکی، باز هم می گویند اجاره ها بالاست.
قبلا دست صاحبخانه مو نداشت که بکنند الان نمک هم ندارد، قدیم ترها پنجره را باز میکردی، یک حیاط خشک و خالی می دیدی با یک خروار رخت چرک اون گوشه ولی الان پنجره را باز میکنی چهارتا آدم می بینی با نمای لاکچری در واحد آنوری که در حال خوردن صبحانه هستند. آن هم در این دوره و زمانه که مردم به زور همدیگر را می بینند.
تازه خانه را دربست می دهی دست مستاجر، خودت هم طوری می روی که حتی پشت سرت را هم نگاه نمی کنی تا مبادا مستاجر معذب شود و در خانه ات غریبگی کند، آن وقت خودش هی دم به دقیقه زنگ می زند و بهانهگیری میکند که پول اجاره زیاد است!
ما صاحبخانه ها مگر کم خدمت کردیم؟! همین اجاره های بالا را نمی گرفتیم اینها در خانه نمینشستند! هی خرج الکی می کردند و ول میگشتند، اصلا همین خانه نشستنها محبت بین زن و شوهر را زیاد می کند.
از همه مهم تر مستاجرها از همین اجاره دادنها یاد گرفتند که پول جمع کنند و عاقبت خانهدار شوند.