printlogo


کد خبر: 202127تاریخ: 1397/9/5 00:00
بررسی طریقه رسیدگی به جرائم ارتکابی در سرزمین‌های اشغالی
رژیم صهیونیستی متهم 4 جنایت بین‌المللی

دکتر هیبت‌الله نژندی‌منش*: اقدامات رژیم صهیونیستی از ابتدای اعلام موجودیت تاکنون در سرزمین‌های اشغالی را می‌توان از مصادیق 4 جنایت بین‌المللی به مثابه شدیدترین جنایات مورد نگرانی اجتماع بین‌المللی به نحو پیش‌بینی شده در اساسنامه دیوان بین‌المللی کیفری دانست. به عبارت دقیق‌تر، از حیث حقوقی از یک طرف موجودیتی به نام اسرائیل مرتکب 4 جنایت بین‌المللی شده است و از طرف دیگر، فلسطینیان قربانی این 4 جنایت بین‌المللی شده‌اند.
از این رو برای اینکه به طور دقیق‌تر جنایات این رژیم را به اثبات برسانیم، لازم است تنها بخش‌هایی از اقدامات رژیم صهیونیستی را در پرتو ارکان تشکیل‌دهنده (مادی و روانی) این جنایات بین‌المللی بررسی کنیم.
توصیف اقدامات اسرائیل به مثابه جنایت تجاوز سرزمینی
بنا بر تعریف جنایت تجاوز سرزمینی که در ماده 8 مکرر اساسنامه دیوان بین‌المللی کیفری پذیرفته شده و مبتنی بر حقوق بین‌المللی عرفی است، جنایت مزبور اینگونه تعریف شده است: «برنامه‌ریزی، تدارک، آغاز یا اجرای اقدام تجاوز توسط فرد در سمتی که به طور موثر بر اقدام نظامی یا سیاسی یک دولت کنترل دارد یا آن را هدایت می‌کند و این اقدام از حیث ویژگی، شدت و مقیاس نقض بارز منشور ملل متحد است». بر اساس بند 2 همین ماده «اقدام تجاوز عبارت است از استفاده از زور مسلحانه توسط یک دولت علیه حاکمیت، تمامیت سرزمینی یا استقلال سیاسی دولت دیگر یا به هر روش دیگری که مغایر با منشور ملل متحد باشد». شاید این ایراد مطرح شود که زمانی که اسرائیل به سرزمین‌های اشغالی حمله کرد، دولتی به نام فلسطین وجود نداشت که بتوان گفت حمله رژیم صهیونیستی مصداق اقدام تجاوز باشد. در پاسخ باید گفت اول اینکه اقدام اسرائیل دست‌کم در اشغال برخی سرزمین‌های اشغالی علیه تمامیت سرزمینی اردن و استقلال سیاسی این کشور بود. دوم اینکه، استفاده از حمله نیروی مسلحانه در مقابله با حق تعیین سرنوشت مردم فلسطین صورت گرفته که در نهایت «مغایر با منشور ملل متحد» است. در قسمت اخیر بند 4 ماده 2 منشور و همچنین در قسمت اخیر تعریف اقدام تجاوز، استفاده از زور اگر «به هر روش دیگری مغایر با منشور ملل متحد باشد» می‌تواند غیرقانونی و اقدام تجاوز محسوب شود.  نقض بارز منشور ملل متحد در این باره زمانی اتفاق می‌افتد که استفاده از زور نظامی بر خلاف اصل منع تهدید و توسل به زور در بند 4 ماده 2 منشور ملل متحد به کار گرفته شود. به عبارت دیگر، در صورتی که حمله نظامی به یک سرزمین در پرتو استثنائات دفاع مشروع (ماده 51 منشور) و مجوز شورای امنیت (ماده 42) قابل توجیه نباشد، می‌توان گفت تجاوز سرزمینی اتفاق افتاده است. رژیم صهیونیستی در موارد متعددی حملات نظامی غیرقانونی و حتی نامشروع را علیه سرزمین فلسطین انجام داده است. حتی این حملات نظامی و بمباران‌ها در پرتو مصادیق مذکور در قطعنامه تعریف تجاوز نیز مصداق تجاوز است. بنابراین اگر یک دادگاه مستقل و بی‌طرف اقدامات رژیم صهیونیستی را از این زاویه مورد رسیدگی قرار دهد، می‌تواند هم مسؤولیت بین‌المللی این موجودیت را مطرح کند و هم مسؤولیت کیفری مقامات آن را؛ چرا که جنایت تجاوز را می‌توان «مادر دیگر جنایات بین‌المللی» دانست.
توصیف اقدامات اسرائیل به مثابه جنایت علیه بشریت
برای اینکه فعل یا ترک فعلی را بتوان جنایت علیه بشریت توصیف کرد، کافی است احراز شود که تعرض سازمان یافته یا گسترده علیه یک جمعیت غیرنظامی بر اساس سیاست یک دولت یا یک سازمان برای پیشبرد اهداف، ارتکاب یافته باشد. این تعرض می‌تواند به شکل قتل، نابودسازی، به بردگی گرفتن، اخراج یا انتقال اجباری افراد، شکنجه، آزار و اذیت، ناپدیدشدگی و... ارتکاب یابد. تردیدی نیست که در موارد متعددی اسرائیل دست‌کم، فلسطینیان را از سرزمین‌شان اخراج کرده یا به صورت اجباری انتقال داده است. این اقدامات علیه غیرنظامیان و هم به‌صورت سازمان یافته و هم گسترده بوده است، هر چند بر اساس حقوق بین‌المللی کیفری لازم نیست «سازمان یافته» و «گسترده بودن» با هم وجود داشته باشند. به عبارت دیگر، صرف سازمان یافته یا گسترده بودن این تعرض‌ها کفایت می‌کند.
توصیف اقدامات اسرائیل به مثابه جنایات جنگی
در چارچوب حقوق بین‌المللی کیفری (هم به صورت معاهده‌ای و هم به‌صورت عرفی) جنایات جنگی عبارتند از نقض‌های فاحش کنوانسیون‌های چهارگانه ژنو 1949 نسبت به اشخاص یا اموال حمایت شده از طریق کشتن، شکنجه، اخراج یا انتقال غیرقانونی یا محدودسازی غیرقانونی، گروگان گرفتن و همچنین دیگر موارد نقض شدید قوانین و عرف‌های قابل اعمال در مخاصمه مسلحانه بین‌المللی. در این باره، لازم است اقدامات انجام شده توسط رژیم اسرائیل مورد بررسی قرار گیرد. تردیدی نیست در موارد متعدد، وصف جنایت جنگی بر اقدامات این رژیم صدق پیدا می‌کند. بدیهی است بررسی و توصیف تمام این اقدام نیاز به زمان و مجال بیشتری دارد.
توصیف اقدامات اسرائیل به مثابه جنایت نسل‌زدایی
جنایت نسل‌زدایی، به عنوان یک جنایت شناخته شده در حقوق بین‌المللی عرفی، در زمان مخاصمه مسلحانه و در زمان صلح می‌تواند ارتکاب یابد. نسل‌زدایی عبارت است از هر یک از اعمال زیر که با قصد از بین بردن کلی یا جزئی گروه ملی، قومی، نژادی یا مذهبی ارتکاب یافته:
الف) کشتن اعضای گروه ب) ایراد صدمات شدید جسمانی یا روانی به اعضای گروه ج) قرار دادن عمدی گروه در شرایط زیستی که منجر به نابودی فیزیکی گروه به طور کلی یا جزئی شود د) تحمیل اقداماتی با قصد پیشگیری از زاد و ولد در درون گروه ه) انتقال اجباری کودکان گروه به گروه دیگر.
اگر چه اثبات سوءنیت خاص (یعنی از بین بردن کلی یا جزئی گروه ملی، مذهبی، قومی یا نژادی) بسیار دشوار است اما تردیدی نیست که فلسطینی‌ها می‌توانند یک گروه قومی، ملی یا مذهبی تلقی شوند. همچنین بسیاری از ارکان مادی جنایت نسل‌زدایی توسط اسرائیلی‌ها ارتکاب یافته است.
راهکار طرح مسؤولیت کیفری مرتکبان و مسؤولیت بین‌المللی رژیم صهیونیستی
حقوق بین‌المللی «مجموعه‌ای از اصول، قواعد و مقررات است که ناظر بر رفتار و روابط اشخاص یا مخاطبان خود است که نقض تعهدات ناشی از این قواعد می‌تواند حسب مورد، مسؤولیت بین‌المللی  یا مسؤولیت کیفری فردی را به همراه داشته باشد». بر این اساس، می‌توان گفت در بسیاری از موارد رژیم اسرائیل به موجب حقوق بین‌المللی معاهده‌ای، حقوق بین‌المللی عرفی، اصول کلی حقوقی  یا تصمیمات شورای امنیت متحمل تعهداتی شده است. کاملاً مشخص است رژیم مزبور در برخورد با مردم فلسطین این تعهدات را نقض کرده است. بنابراین می‌توان در نزد مرجع صلاحیت‌دار، مسؤولیت بین‌المللی  یا مسؤولیت کیفری این رژیم و مقامات آن را مطرح کرد. تردیدی نیست که ممکن است در یک مورد خاص بتوان به تقارن مسؤولیت استناد کرد. به این معنا که هم مسؤولیت بین‌المللی قابل طرح باشد و هم مسؤولیت کیفری فردی. طرح مسؤولیت نزد دیوان بین‌المللی دادگستری (ICJ) نیازمند این است که اسرائیل صلاحیت دیوان را پذیرفته باشد یا اینکه دولت فلسطین دعوای خود را به موجب بند 5 ماده 38 آیین دادرسی دیوان بدون اینکه مبنای صلاحیتی را برای خوانده ذکر کند، در نزد این نهاد حقوقی بین‌المللی مطرح کند. چنین دادخواستی می‌تواند راجع به نقض کنوانسیون نسل‌زدایی یا هر معاهده بین‌المللی ذی‌ربط دیگر توسط رژیم صهیونیستی باشد. درباره طرح مسؤولیت کیفری مقامات اسرائیلی می‌توان گزینه‌های متعددی را مطرح کرد:
الف- ثبت اعلامیه توسط دولت فلسطین به موجب بند 3 ماده 12 اساسنامه دیوان بین‌المللی کیفری (در این خصوص ضرورت ندارد وضعیت به دیوان ارجاع داده شود، بلکه می‌توان پرونده یا پرونده‌هایی را ارجاع داد.)
ب- رسیدگی توسط دادگاه‌های داخلی (اعم از دادگاه‌های داخلی فلسطین یا دیگر کشورهای اسلامی و غیراسلامی همسو با فلسطین) بر مبنای صلاحیت سرزمینی یا شخصی (تابعیت منفعل) یا صلاحیت جهانی (البته صلاحیت جهانی موسع)
ج- از آنجایی که فلسطین طرف اساسنامه رم به حساب می‌آید، ارجاع وضعیت‌هایی متضمن ارتکاب جنایات تحت صلاحیت دیوان بویژه اخراج یا انتقال اجباری یا جنایات مشابه آن می‌تواند گزینه مناسبی باشد.
د- ارجاع توسط شورای امنیت: اول اینکه به خاطر وتوی آمریکا عملی نخواهد شد و دوم اینکه می‌تواند منجر به محاکمه نیروهای هر دوطرف شود.
در نهایت می‌توان به تشکیل یک دادگاه ویژه از سوی کشورهای اسلامی و همسو با فلسطین اشاره کرد. این دادگاه اگر همانند دادگاه‌های یوگسلاوی و روآندا قرار باشد توسط شورای امنیت تشکیل شود، عملی نخواهد شد. از سوی دیگر، اگر هم توسط کشورهای دیگر تشکیل شود، امکان موفقیت آن بسیار ضعیف خواهد بود. بنابراین این نکته لازم به ذکر است که در حال حاضر دیوان بین‌المللی کیفری با فرض وجود همه شرایط برای اعمال صلاحیت، از حیث صلاحیت زمانی نمی‌تواند به جنایات ارتکابی قبل از لازم‌الاجرا شدن اساسنامه خود رسیدگی کند. در نتیجه مرتکبان بسیاری از جنایات ارتکاب یافته علیه مردم فلسطین بی‌کیفر خواهند ماند. حال آنکه هدف اصلی تشکیل دیوان بین‌المللی کیفری پایان دادن به بی‌کیفرمانی است.
*عضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبایی


Page Generated in 0/0070 sec