همه چیز از ۳۱ مه آغاز شد؛ کنفرانس خبری کابوسوار زینالدین زیدان. زیزو، رئالمادرید را به هر چه میخواست رسانده بود اما زمان رفتن فرا رسید. «باشگاه نیاز به تغییر دارد»؛ کلیدیترین جمله زیدان را همه هواداران رئالمادرید با پوست و خون احساس میکردند. حتی بزرگترین منتقدان رئالمادرید هم علاقهای به تماشای کهکشانیها بدون زیدان نداشتند. تصاویری که فلورنتینو پرس عاجزانه به زیدان خیره شده است، چیزی فراتر از یک سردرگمی را نشان میداد. ۱۲ ژوئن فرا رسید و تیم نخست مادرید دوباره نشان داد چرا در اسپانیا چیزی فراتر از یک باشگاه است. آنها یولن لوپتگی، سرمربی تیمملی اسپانیا را به عنوان جانشین زیدان افسانهای اعلام کردند اما مگر او سرمربی تیمملی اسپانیا نبود؟ مگر اسپانیا در آستانه حضور در جامجهانی قرار نداشت؟ فدراسیون فوتبال اسپانیا ۲۴ ساعت مانده به آغاز جامجهانی روسیه، سرمربی جدید رئالمادرید را اخراج کرد. فرناندو هیرو تیمملی اسپانیا را به روسیه برد و در ضربات پنالتی مقابل روسیه میزبان حذف شد. شرایط تیمملی اسپانیا پس از جامجهانی بهتر شد. سرمربی سابق بارسلونا، لوییس انریکه روی نیمکت کشورش نشست اما برای رئالیها فصل پیش از آنکه آغاز شود، سرشار از تغییرات شد. کواچیچ به صورت قرضی راهی چلسی شد، تئو هرناندز به سوسیداد قرض داده شد و اشرف حکیمی در انتقالی مشابه راهی بروسیادورتموند شد. بزرگترین ضربه، جدایی مهمترین ستاره کهکشانیها بود؛ کریستیانو رونالدو که با مدیریت به توافق نرسید. او حقوق بیشتری میخواست و پرس معتقد بود به عنوان یک بازیکن ۳۳ ساله نباید روی تمدید قرارداد ستارهاش ریسک کند. ستاره پرتغالی با ۱۱۷ میلیون یورو راهی یوونتوس شد. او از هو شدن در نمایشی که بزرگترین ستارهاش بود، راهی تئاتری شد که به عنوان رقیب تشویق شده بود. نقل و انتقالات رئالمادرید شباهتی به تقویت قهرمان اروپا نداشت. با وجود درخشش کیلور ناواس درون سنگر مادریدیها، انتقالی که باید زودتر از اینها نهایی میشد کامل شد؛ تیبو کورتوا با ۳۵ میلیون یورو از لندن راهی مادرید شد. ویسینیوس جونیور از فلامینگو خریداری شد، با ۶۱ میلیون یورو که احتمالا برای یک وینگر ۱۸ ساله رقم سنگینی بود. او در برزیل میماند اگر همه چیز درست پیش میرفت اما بازگرداندن ماریانو دیاز از المپیک لیون، آن هم به خاطر درخشش نصفه و نیمهاش در لیگ فرانسه و پوشاندن شماره ۷ رونالدو به تن او، نشان میداد هیچ چیز درست پیش نمیرود. شکست ۲-۴ مقابل همشهری در سوپر جام اروپا آغاز یک خواب طولانی بود؛ خوابی که در ابتدا شیرین به نظر میرسید اما هر چه عمیقتر میشد، کابوسوارانه پیش میرفت. شکست با 3 گل در خانه سویا آغازی بر انتها بود. پس از آن مادریدیها به سختی با اتلتیکو مادرید مساوی کردند و پس از آن 4 شکست پیاپی در آستانه الکلاسیکو رقم خورد. همه میدانستند یک سلاخی بزرگ در انتظار کهکشانیهاست؛ در نیوکمپ و برای نخستینبار در ۹ سال گذشته، بدون رونالدو و مسی. هتتریک لوییس سوارز و 2 گل از کوتینیو و ویدال در کنار تک گل مارسلو حکم اخراج لوپتگی را امضا کرد تا نشان دهد رئالیها با سرمربی کشورشان هم به جایی نمیرسیدند.
پس از آن بود که یک نام عجیب برای نشستن روی نیمکت رئالیها مطرح شد؛ سانتیاگو سولاری؛ هافبک آرژانتینی سالهای حیاتی رئال مادرید. او 5 سال در رئالمادرید بازی کرده و در ۱۳۱ بازی ۱۰ گل به ثمر رسانده بود. سرمربی ۴۲ ساله تیم دوم رئالمادرید به نیمکت تیم اصلی راه یافت. او به عنوان سرمربی موقت معرفی شد و وظیفه سنگینی را بر عهده گرفت؛ بازگرداندن رئال به روزهای اوج. او ملیلیه را در جام حذفی اسپانیا با ۴ گل حذف کرد. وایادولید را با 2 گل شکست داد و در حالی که میهمان ویکتوریاپلژن بود با ۵ گل پیروز شد. در ادامه سلتاویگو را در یک رقابت دیدنی 4 بر 2 شکست داد و راهی تعطیلات 2 هفتهای شد. به نظر میرسید روزهای خوب رئالمادرید آغاز شدهاست اما شکست 3 بر صفر مقابل ایبار، دوباره رئالیها را ترساند.