printlogo


کد خبر: 202178تاریخ: 1397/9/5 00:00
اتفاقاً امیدوارانیم

حسین قدیانی: شاهدیم که بعضی دولتمردان و دولتزنان کنونی، هر وقت در عرصه خدمت، کم می‌آورند- بدبختی زیاد هم کم می‌آورند!- به جای عذرخواهی و تلاش برای جبران مافات، آویزان اتهام‌زنی به جناح رقیب می‌شوند، مثل همین طعنه «دلواپسان» که اخیرا در زبان یکی از بازنشستگان اعتدال که ملت را از خدمات شبانه‌روز(!) خود محروم کرد، جاری شد: «دلواپسی در مرام منتقدان دولت است! ذات اینها با دلواپسی خو کرده و قابل اصلاح هم نیستند»! من‌باب مقدمه باید این را بنویسم که اگر چه «دلواپس» و «دلواپسی» و «دلواپسیم» ناظر بر شناخت ما از کم و کیف جنگ نرم، هرگز در ادبیات «وطن‌امروز» نبوده اما قبول داریم که وقتی توافق کذا حتی به‌زعم آورندگانش هم دستاوردی معادل «تقریبا هیچ» داشته، مع‌الاسف باید نگران چیزهایی بود! یا اینکه اجازه بدهند آقایان همان کاری را که آمریکا با هسته‌ای ما کرد، اروپا با موشک‌های ما بکند و دست‌آخر هم بخوریم به پست مادر تحریم‌ها و احتمالا چند صباح دیگر، مادربزرگ تحریم‌ها! و این همه با اذعان به آنکه اصلا و اساسا با هدف لغو تحریم‌ها، اذن مذاکره داده شد به حضرات. خب! این چیزها نگرانی هم دارد! اصلا خیلی هم بند غیرت نیست! مخ اگر معیوب نباشد، حتما متأثر از عدم توازن میان داده‌ها و ستانده‌های هر معامله‌ای، دل‌نگران اموری می‌شود! و اینکه نکند خط پایانی بر این روند شوم، وجود نداشته باشد که تو مدام امتیاز نقد بدهی و طرف مذاکره‌ات علی‌الدوام وعده نسیه! امروز هسته‌ای را بده، فردا موشکی را، پس‌فردا منطقه را و پسان‌فردا هم بهانه حقوق بشر! که چی؟! که شاید دل دشمن به حال ما سوخت و تحریم‌ها را لغو کرد! و باش تا لغو کند! اگر چه دیر اما انصافا قشنگ گفت آقای روحانی، دیروز پیش از سخنان گهربار رهبر انقلاب که: «مشکل دشمن با ما هسته‌ای نیست»! یک حرف قشنگ‌تری هم قبلا زده بودند رئیس قوه مجریه که «مشکلات کشور، آنقدری که ناشی از سوءمدیریت‌هاست، ربطی به تحریم ندارد»! و «سوءمدیریت‌ها» وقتی زیاد شد و فی‌المثل وقتی پست وزارت راه را دادیم به شخصی در مایه‌های جناب آخوندی؛ آن می‌شود کارش، آن می‌شود کارنامه‌اش و آن هم می‌شود مرقومه استعفایش که چه ادبیاتی داشت! از محیط‌زیست ارض بگیر تا موضوع ارز، مع‌التأسف شاهد طی‌الارضی از بی‌تدبیری‌ها و طی‌الارزی از سوءمدیریت‌ها در دولت موسوم به اعتدال هستیم! همین است که تا صدای اعتراض کارگران بیکار را دشمن هم نشنود، دولتمردان به صرافت حل مشکل نمی‌افتند! بله که نگران می‌کند این چیزها آدمی را! گاه می‌مانم ظریف، وزیر امور خارجه ایران است یا نه؟! روحانی بگوید که «بحث دشمن با ما هسته‌ای نیست» و یعنی «هسته‌ای بهانه است» و آنوقت وزیرش جوری سخن بگوید که برنامه هسته‌ای را به امنیت اروپا ربط دهد! چرا باید حرف ظریف را بارها و بارها از زاویه تهیه خوراک، تیتر یک خود کنند بطالین؟! و آیا اگر عاقلی، دلواپس این رویه شد، قابل شماتت است؟! وقتی از فرط بی‌عرضگی و بی‌خیالی، نه چرخ هسته‌ای آنچنان که باید بچرخد و نه چرخ کارخانه‌ها، معلوم است فرد عاقل، نگران می‌شود! وقتی در سال پنجم و ششم دولتی با آن همه ادعا، این وضع رکود است و آن حکایت تورم، این آمار بیکاری است و آن کارنامه اقتصاد داخله و آن یکی هم فرجام اقتصاد خارجه، باید هم حق داد به بعضی دلواپسی‌ها! و از همه بدتر اینکه عوض پذیرش بی‌عرضگی، بزنی بر طبل بی‌خیالی و فرافکنی. همین فراز را به فال نیک می‌گیرم و فاش می‌گویم که بر خلاف آنچه در سطور نخستین این یادداشت و از لسان بعضی دولتی‌های مؤنث، مبنی بر دلواپسی ذاتی منتقدان دولت آمد، اتفاقا امید ما بیشتر است! ما در بسیاری از سنگرهای علمی، نظامی، پژوهشی، ارزشی، ورزشی، منطقه‌ای و جهانی، نسبت به آنچه اول انقلاب بودیم، جلوتر آمده‌ایم! خیلی جلوتر! بعضا حتی ورای محاسبات‌مان! کجا روز دهم اردیبهشت ۶۱ که هنوز آواره جاده اهواز به خرمشهر بودیم، این روزهای شکوه حاج‌قاسم را می‌دیدیم؟! که سردار نیروی قدس ما، نه‌تنها از کربلای ۵ که حتی از خود کربلا هم گذشته باشد و دشمن نگون‌بخت اما هنوز درگیر مکان دقیق نارنجک حسین فهمیده؟!
به قول آقای روحانی: «گاوچران‌ها و شترسوارها اصلا در کجا همدیگر را توانستند پیدا کنند؟!» لیکن بنازم بازوی شهدایی حاج‌قاسم را که هم مچ پترائوس گاوچران را خواباند، هم مچ عمرسلیمان شترسوار را! همه اراذل و اوباش عالم، جمع شدند در شام اما در سوریه، دقیقا همان شد که رهبر ما می‌گفت! و ولی‌امر مسلمین جهان می‌خواست! کجا اول انقلاب، این همه آمریکا پرت از مرحله بود و شهید جوان سپاه قدسی ما تاج سر منطقه؟! حتی در حوزه خدمت هم چه بسیار جوان مخلص آتش به اختیار که جورکش کم‌کاری‌های دولت شده‌اند!  خیلی البته امکان و اختیاری ندارند اما هر آجری که در روستایی محروم، روی آجری دیگر بند می‌شود، مایه امیدواری این ملت است که هنوز هستند کسانی که سمت و صندلی ندارند اما عزم کار، چرا! اگر دیروز مصطفی چمران قید درس هسته‌ای در آمریکا را زد و رهسپار جهاد شد؛ عَلم عِلم او را در همین دانشگاه شریف خودمان، مصطفی احمدی‌روشن برداشت و شد آن نماد که دانی و دانم! شهریاری نیز! رضایی‌نژاد نیز! در حوزه‌ای دیگر، طهرانی‌مقدم! در میدانی دیگر، نخبگان مبحث سلول‌های بنیادی! یا نانو! یا صنعت فضا! یا حتی آن پرچمدار چادری کاروان پرافتخار ما در رقابت‌های ورزشی! اینی که من نوعی بروم زیارت اربعین و جوانان جای‌جای عالم را عاشق محسن حججی ببینم که خود البته عاشق احمد کاظمی بود! غافلیم ما که چقدر این روزها آمریکا از دست ملت ما عصبانی است! فقط که مواجه با ۴ تا وزیر و وکیل نیست! خودش هم خوب می‌داند! صفا کردم دیروز وقتی حضرت آقا اسم «انصارالله» را بردند و وعده دادند که هم یمن، پیروز می‌شود و هم فلسطین! صدالبته به نصرت الهی! ما را همین نصرت الهی، فاتح خرمشهر کرد و الا مگر در همان نخستین ساعات عملیات «الی بیت‌المقدس» و با وجود آن همه شهید که داده بودیم، فکر فتح خدایی سوم خرداد را هم می‌کردیم؟! اما شد! و ما توانستیم! وقتی در پس سرمان فهمیده‌ها را داریم و در پیش سرمان حججی‌ها را و در عرصه خدمت هم اژدری‌ها را؛ وقتی «فلق ۲» ما الگوی موشک فلسطینی‌ها می‌شود و خواب را بر چشم کابینه فراعنه حرام می‌کند؛ وقتی با وجود این همه بمباران علیه حجاب، زن مسلمان ایرانی با حجاب برتر یا کامل، مدال‌آور ما در محیط ورزش می‌شود؛ وقتی اعتکاف جوانان ما در مساجد، آن هم در این زمانه «ظهرالفساد فی‌البر و البحر» چنان صحنه‌های مملو از معنویتی خلق می‌کند؛ وقتی پسرکی فلافل‌فروش، در حد و اندازه شاگردان بلافصل آیت‌الله قاضی، ظاهر می‌شود و دل یلان حشدالشعبی را می‌برد؛ وقتی در سوریه، همان می‌شود که دیروزها خامنه‌ای گفته بود؛ وقتی کابوس ۳۳ روزه صهیونیست‌ها به ۲۲ روزه و ۸ روزه و ۲ روزه بدل می‌شود، تا آن حد که منجر به استعفای وزیر جنگ اسرائیل شود؛ وقتی در بحرین زیر چکمه آل‌خلیفه، جوانان آن جزیره مظلوم، نوحه خود را تقدیم به روح شهید مدافع حرم ایرانی می‌کنند و وقتی تمام فکر و ذکر حضرت سیدعلی، امید است و امید است و امید، الحق که اسباب امیدواری ما فراهم‌تر است تا بهانه‌های دلواپسی‌مان! تو گویی رهبر ما جایی را و روزی را و فردایی را می‌بیند که به چشم ما رهروان نمی‌آید و تنها آرزوی وصالش را داریم، لیکن مگر نه آنکه وصال کربلا هم تنها و تنها یک آرزو بود برای ما؟! به کوری چشم غرب و غربزده‌ها، اتفاقا ما امیدوارانیم! و ذره‌ای به صدق وعده الهی تردید نداریم! بدبخت آن آل گوربه‌گوری که درست عکس فریضه «اشداء علی الکفار رحماء بینهم» عمل می‌کند! آری! آل‌سعود را می‌گویم که در بدترین زمانه، صمیمی‌ترین دوست اسرائیل شده و عنودترین دشمن جمهوری اسلامی! اما بن‌سلمان نفله کجا و سلیمانی قهرمان کجا که سینه‌اش مصداق مسلم «رحماء بینهم» است و نیز «اشداء علی الکفار»؟! در داخل هم هستند کسانی که با کدخدا مهربان‌ترند تا خدا! و قول کری را تضمین‌تر می‌دانند تا قول الله! و دیدیم چقدر هم تضمین بود! لذا دلواپس اصل‌کاری همین جریان غربزده است که روزی سیلی از ناراستی آمریکا می‌خورد و دگر روز کتک از ناعهدی اروپا! ما اما غرق امید و امیدواری هستیم به خدایی که آن بالا «پاسدار خون شهیدان» است حقیقتا! آدمی وقتی ایستادگی ملت‌های یمن و فلسطین را می‌بیند، حتم می‌کند که «جناب حمزه» زنده است هنوز! و موسم بدر است انگار هنوز! یا محمد! اسلامی که تو آوردی، اسلام امید است و امیدواری! و بلاشک ما به طلوع خورشید، امیدوارتر از همیشه هستیم... .


Page Generated in 0/0085 sec