میرقاسم مومنی*: گرم شدن مجدد تنور منازعه روسیه و اوکراین اگرچه از منظر تبارشناسی اختلافات سیاسی موضوع جدیدی به حساب نمیآید اما از حیث شکلی و ماهوی دارای کدهای ریز و درشتی است که اهمیت این پرونده را نسبت به گذشته دوچندان کرده است. باید توجه داشت این اختلافها ریشه در انقلاب 2014 اوکراین دارد که باعث شد کییف به میدان تقابل روسیه و آمریکا تبدیل شود و در نهایت شاهد خیزش استقلالطلبان روستبار در شرق اوکراین بودیم. این روند ادامه داشت تا آنکه روسیه در سلسله اقدامهای سیاسی و میدانی شبهجزیره کریمه را به خاک خود ضمیمه کرد و همین موضوع بر آتش اختلافات افزود. در این بین روسیه با بهرهگیری از صنعت عظیم نظامی خود توانست از ضعف اوکراین به نفع خود استفاده کند و تا به امروز دست برتر را داشته است.
طبیعی است در این مسیر، آمریکا و اروپا دست به تحریم روسیه زدند اما باید متوجه باشیم که هیچگونه قرارداد صلح یا آتشبس میان روسیه و اوکراین به امضا نرسید و 2 طرف به دلیل نیازهای اروپا مجبور به صلح سرد با یکدیگر شدند. دلیل این آرامش نسبی نیاز قاره سبز به گاز بود؛ انرژی تمام کشورهای اروپایی از خط لوله گاز شبه جزیره کریمه تامین میشود، لذا اروپاییها بخوبی میدانند حیات آنها به فروکش کردن منازعه میان 2 کشور مذکور بستگی دارد. آنچه موجب شده دور جدید منازعه میان روسیه و اوکراین به وجود بیاید رویارویی ناوگان نظامی روسیه و اوکراین در تنگه آزوف و اطراف جزیره کریمه است. متعاقباً مقامهای 2 کشور یکدیگر را مقصر میدانند و ایالات متحده هم به حمایت از اوکراین خواهد پرداخت. سخنان «نیکی هیلی» نماینده آمریکا در سازمان ملل بخوبی گویای این امر است که روسیه نهتنها با اوکراین، بلکه باید با رقیب قدیمی خود دست و پنجه نرم کند اما به نظر میآید این سناریو یک پروژه برنامهریزی شده از سوی کرملین باشد.
در این راستا اروپاییها به دلیل منافع خود در اوکراین که بیشتر حول محور انرژی میگردد، از دقایق اول این چالش دنبالهدار وارد معادلهها شدند و به نوعی درصددند تا تحت هر شرایطی مانع ادامه و تشدید درگیری جدید اوکراین و روسیه شوند. آنها بخوبی میدانند اگر این روند ادامه پیدا کند احتمال قطع صادرات گاز به اروپا وجود دارد. کاملاً واضح است که اگر این موضوع به واقعیت بپیوندد نهتنها شهروندان اروپایی از شدت سرما یخ میزنند، بلکه شاهد توقف یا حداقل ایجاد وقفه در فعالیت بخش صنعت دولتهای اروپایی خواهیم بود که خسارت آن جبرانناپذیر است، لذا اروپا به دنبال آن است که خارج از دایره سیاستهای تهاجمی ترامپ به صورت مستقل وارد پرونده مذکور شود و منافع خود را تا آنجا که میتواند از ایالات متحده جدا کند. مساله مهم دیگر این است که اگر تنش فعلی میان روسیه و اوکراین حل نشود، بدون تردید ایالات متحده اقدام به اعمال فشار بر کرملین خواهد کرد و هجمههای جدید را خواهیم دید. در امتداد این روند و در صورت عملیاتی شدن فشار بیسابقه آمریکا بر روسیه، پرونده سوریه یکی از مولفههایی است که از سوی مسکو مجدداً علیه آمریکا فعال میشود. به عبارت دیگر روسیه در وضعیت کنونی قصد دارد تکلیف پرونده اوکراین را که با یک اقدام نیمهسخت، روشن کند و در این مسیر از کارت بازی خود (پرونده سوریه) استفاده خواهد کرد. فشارهای آمریکا در مواجهه با روسیه (آن هم در وضعیت فعلی) از جنس دیپلماتیک و سیاسی خواهد بود که رد درخواست اول روسیه در شورای امنیت و مخالفت آمریکا، فرانسه، بریتانیا، هلند و چند کشور دیگر یکی از همین مدلهای رویارویی به حساب میآید.
این در حالی است که امکان دارد مذاکراتی میان مسکو و واشنگتن منهای اوکراین شکل بگیرد و آنجاست که هر طرف کارت بازی ویژه خود را برای طرف مقابل رو میکند. اروپا هم در این راستا همسو با ایالات متحده فعالیت خواهد کرد اما روسها اهرم فشار خود برای از میدان خارج کردن دولتهای قاره کهن را در دست دارند که آن هم جلوگیری از صادرات 60 درصد از گاز مورد نیاز قاره اروپا خواهد بود. مساله دیگری که بدون تردید در مذاکرات احتمالی پیشرو میان روسیه و آمریکا مورد بحث قرار خواهد گرفت، تعیین تکلیف سرنوشت شبهجزیره استراتژیک کریمه خواهد بود. شکی در این نیست که اگر مسکو بخواهد با واشنگتن بر سر پرونده اوکراین بر سر میز بنشیند، بر اساس سیاستهای خود امتیازهایی را میدهد و امتیازهایی را کسب میکند. از این منظر کریمه یکی از محورهای اصلی گفتوگوها خواهد بود، چرا که روسیه از زمان الحاق آن به خاک خود، پروژههای عمرانی عظیمی را طراحی کرده و به بهرهبرداری رسانده است.
روسها سال 2014 به این نتیجه رسیدند که اوکراین به سمت غرب گرایش دارد و خواهان گسترش روابط با رقیب دیرینه مسکو است اما هم اکنون نگاه روسیه به صورت دیگری قبل تحلیل است. کرملین امروز به این نتیجه رسیده که اوکراین وارد اردوگاه غرب شده و از اینرو شاهد تمایل این کشور برای پیوستن به ناتو و عضویت در اتحادیه اروپایی هستیم. سوالی که اینجا پیش میآید این است که چرا روسیه در مختصات زمانی فعلی دست به شروع مجادله با اوکراین زده است؟ پاسخ را تا حدودی باید در سناریوی مسکو برای امتیازگیری از اروپا و آمریکا دانست. این تحرکات نظامی دقیقاً در فصل زمستان و زمانی که اروپا به انرژی نیاز دارد انجام شده و این بدان معناست که روسیه علاوه بر ایالات متحده و اوکراین به دنبال آن است تا بتوانند پای دولتهای حاکم بر قاره سبز را به این پرونده باز کند و اگر واشنگتن بیش از حد دست به تهدید بزند، اهرمی به نام اروپا بتواند تا حد جزئی مناقشات را کاهش داده یا حداقل کنترل کند. دادههای رسانهای نشان میدهد سناریویی که آمریکا و اروپا در روزهای آینده در دستور کار قرار خواهند داد، تشدید تحریمها علیه بخشهای نظامی، سیاسی، اقتصادی و حتی طیفی از چهرههای کلیدی روسیه خواهد بود. اگر این تحریمها بیش از پیش افزایش پیدا کند فشار بر جامعه روسیه و شخص پوتین افزایش خواهد یافت و این به معنای نشان دادن چراغ سبز به مخالفان داخلی کرملین است. در فاز دیگر بر اساس توافقنامههای منعقد شده در بخش همکاری اطلاعاتی میان آمریکا و اوکراین، شاهد جنگ سرد دیگری خواهیم بود که تبعات آن را باید به دقت رصد کرد، چرا که روسها معتقدند ایالات متحده در حال آمادهسازی ارتش اوکراین برای پیوستن به ناتو است. این متغیرها دقیقا نشان میدهد اوضاع و احوال از حیث سیاسی، امنیتی و نظامی بسیار شکننده است اما هیچگونه عکسالعمل یا درگیری نظامی را نمیتوان متصور دانست.
* تحلیلگر مسائل روسیه