محمد سهیلی: درگیریهای پیدا و پنهان دولت تدبیر و امید با فدراسیون فوتبال تقریبا از نخستین روزهای تعیین وزیر ورزش و جوانان دولت یازدهم آغاز شد؛ جایی که محمود گودرزی تلاش داشت فدراسیون فوتبال را تحت کنترل کامل خود درآورد. تغییر اساسنامه فدراسیون فوتبال پس از تعلیق 48ساعته و تعریف آن به عنوان نهاد غیردولتی، دست وزیر ورزش و دولت را برای تغییر رئیس فدراسیون بسته بود و گودرزی تلاش میکرد با روشهای مختلف کفاشیان را تحت فشار قرار دهد. یکی از مهمترین موضوعات مورد اختلاف بین گودرزی و کفاشیان، ماجرای تمدید قرارداد با کیروش بود که تا مدتها ادامه داشت. دخالتهای گودرزی در فوتبال و مخالفت با کفاشیان و ماجرای کیروش موجب شد وزیر ورزش به ضد فوتبال بودن معروف شود، اگرچه گودرزی با رد این مسأله تاکید داشت به دنبال مبارزه با فساد در فوتبال است. روابط کفاشیان و گودرزی اگر چه فرازونشیب فراوانی داشت اما هرگز حسنه نشد و گودرزی با علم به اینکه توان برکناری رئیس فدراسیون فوتبال را ندارد از راههای دیگری از جمله ندادن بودجه، برای فشار به کفاشیان استفاده میکرد.
علنی شدن اختلافات با فدراسیون فوتبال
اختلافات ادامه داشت تا اینکه اسفند 93 کفاشیان رسما از لابی پنهان وزیر ورزش علیه فدراسیون خبر داد. ایرنا، خبرگزاری دولت 23 اسفند 93 در خبری در این باره نوشت: علی کفاشیان ابعاد جدیدی از اختلافنظر میان فدراسیون فوتبال و وزارت ورزش را بیان کرد. او با بیان اینکه وزیر با درخواست ملاقات او در این ماهها موافقت نکرده، اعلام کرد وزیر ورزش ضمن لابی با هیأترئیسه، کار خود را در فدراسیون پیش میبرد. به نوشته ایرنا، کفاشیان تنها از طریق معاونان وزیر ورزش با وزارتخانه ارتباط داشت. کفاشیان میگوید از سوی وزارت ورزش و جوانان به جلساتی که همه رؤسای فدراسیونها حضور دارند هم دعوت نمیشوم و به من میگویند: «شما از وزارت ورزش و جوانان تمکین نمیکنید».
ایرنا میافزاید: «البته محمود گودرزی هم از اینکه بگوید یک سر این دعواست و به دلیل خودسریها و مدیریت نادرست فدراسیون، علاقهای به دیدار کفاشیان ندارد ابایی ندارد. او بارها از فدراسیون فوتبال و مدیریت آن انتقاد کرده که آخرینش همین همایش «تبیین سیاستهای وزارت ورزش و جوانان» بود که چند روز پیش برگزار شد و وزیر ورزش و جوانان در آن از گزارشهایی درباره تبانی و زد و بند در فوتبال خبر داده بود. درست در لحظاتی که وزیر داشت از مسائل اینچنینی در فوتبال انتقاد میکرد، علی کفاشیان در گفتوگو با تسنیم از قهر وزیر گفت؛ از اینکه 8 ماه است با هم جلسهای نداشتهاند و کفاشیان بهرغم ایجاد تغییرات در فدراسیون به خواست وزارت ورزش، هنوز نتوانسته دل محمود گودرزی را به دست آورد. او میگوید: وزیر قهر است و تمایلی به همکلامی با او ندارد. تنها دیدار آنها شاید در همه این ماهها، حضور کفاشیان در مراسم ترحیم مادر محمود گودرزی بود. کفاشیان برای به دست آوردن دل وزیر، نبی، آیتاللهی و شجاعی را از فدراسیون برکنار کرد اما حتی این تغییرات هم موجب نمیشود علی کفاشیان موفق به دیدار وزیر شود».
خبرگزاری دولت در ادامه گزارش خود نوشت: «کفاشیان خیلی صریح از تلاش وزارت ورزش و جوانان برای تغییر در فدراسیونش خبر داد. وی گفت: وزارت ورزش به دنبال تغییرات است، ولی فوتبال قوانین خودش را دارد و مجمع درباره آن تصمیمگیری میکند. من تابع وزارت ورزش هستم اما آنها تابع تصمیمات و رأی مجمع نیستند. من سیستمی را اداره میکنم که مجمع و قوانین خاص خودش را دارد. چند بار درخواست ملاقات با وزیر را دادم اما به من وقت ندادند و ما تمام مکاتباتمان را از طریق معاونان ایشان به اطلاع میرسانیم. البته وزارت ورزش هم از طریق ارتباط با اعضای هیأترئیسه لابی میکند و با فدراسیون رابطه دارد. فدراسیون فوتبال متعلق به مردم است و مالکیت آن برای رئیس فدراسیون و وزیر ورزش نیست».
در همین روزها یکی از رسانهها (شفاف) نوشت: «وزیر ورزش نمیخواهد فوتبال را از دست بدهد اما با این حال شیوهای که او برای مانور وزارت ورزش در فوتبال کشور اتخاذ کرده نهتنها به برنده شدن او منجر نمیشود، بلکه در مقیاسی وسیعتر باعث خواهد شد افکار عمومی نسبت به دولت روحانی و دخالت وزیر ورزش این دولت در امور فوتبال بشدت دچار بدبینی شود. با همه اینها بعید به نظر میرسد وزیر ورزش در سیاستهای کلی خود تجدیدنظر کند».
درگیری لفظی وزیر و رئیس فدراسیون در مجلس
شهریور 94 پس از آتشبس ظاهری، بار دیگر اختلافات دولت و فدراسیون فوتبال اوج گرفت. پس از اتفاقات مسابقه نفت تهران و تراکتورسازی و ماجراهای پس از آن که منجر به اعتراض نمایندگان مجلس و تشکیل جلسهای در کمیسیون فرهنگی شد، اختلافات گودرزی و کفاشیان بار دیگر علنی شد.
روزنامه اصلاحطلب «اعتماد» در شماره چهارم شهریور 94 خود نوشت: «رابطه وزارت ورزش و فدراسیون فوتبال اصلا عادی نیست و طرفین مستعد هر اقدامی هستند. ظاهرا روزی که وزیر ورزش، رئیس فدراسیون فوتبال و رئیس سازمان لیگ در کمیسیون فرهنگی مجلس بودهاند، اتفاقات عجیب و غریبی هم افتاده است و وزیر ورزش و رئیس فدراسیون مقابل چشمان نمایندگان حسابی مجادله کردهاند. ماجرا از جایی شروع شد که وزیر ورزش در جلسه با ۴۵ نمایندهای که نامه استیضاح وی را امضا کردهاند، گفت با توجه به اساسنامه فدراسیون فوتبال، اختیاری برای کنترل و اصلاح مسائل و ضعفهای این فدراسیون ندارد. گودرزی در این نشست اعلام کرد از کفاشیان خواسته بود مهدی تاج، رئیس سازمان لیگ را عزل کند! این موضع عجیب وزیر ورزش با ناراحتی و واکنش مهدی تاج که همراه کفاشیان به مجلس رفته بود، مواجه میشود». به نوشته اعتماد، مهدی تاج، نایبرئیس دوم فدراسیون فوتبال از کوره درمیرود و در جواب اظهارات وزیر ورزش میگوید: آقای وزیر! مگر شما نخواستید که نبی را از دبیرکلی برداریم؟ مگر محمود اسلامیان با موافقت خودتان نفر دوم فدراسیون نشد؟ مگر درخواست شما مبنی بر برکناری آیتاللهی توسط کفاشیان اجرا نشد؟ شما نایبرئیس اول، نایبرئیس بانوان و دبیرکل را تحمیل کردید، چگونه میگویید نقشی در فدراسیون فوتبال ندارید؟ رئیس سازمان لیگ ادامه داد: موضوع داوری هم زیر نظر دبیرکل است که شما انتخاب کردید».
روزنامه اعتماد که از حامیان دولت روحانی است در ادامه مینویسد: «این در حالی است که به نظر میرسد با صحبتهای وزیر فشار به سازمان لیگ برای برکناری تاج زیاد شده است. همچنین از سوی وزارت ورزش فشارها برای برکناری عابدینی، بهروان و بهمنی مدیر روابط عمومی سازمان لیگ نیز زیاد شده به طوری که فدراسیون زیر بار نرفته و همین موجب اختلافات زیادی شده است. شنیدهها حاکی از آن است که اسدی، دبیرکل فدراسیون فوتبال قصد دارد سازمان لیگ را دوباره زیرمجموعه فدراسیون فوتبال و در قالب کمیته مسابقات کند. البته این کار به این سادگیها هم نیست، چرا که سازمان لیگ به ثبت شرکتها رسیده است. باید دید در نهایت چه اتفاقهایی خواهد افتاد؟»
تلاش ناکام دولت برای مهندسی انتخابات فدراسیون فوتبال
اینها تنها گوشهای از دخالتهای دولت یازدهم در فوتبال برای تغییرات مدنظر بود. در نهایت دوران کفاشیان تمام شد و وزارت ورزش و جوانان با فشار فراوان از نامزدی مجدد وی برای ریاست فدراسیون فوتبال جلوگیری کرد. در حالی که 22 اسفند 94 آخرین روز ثبتنام نامزدهای ریاست فدراسیون فوتبال بود، وزارت ورزش یک روز قبل کفاشیان را فراخواند و در پایان جلسهای که با حضور نمایندگان چند نهاد دیگر برگزار شد، کفاشیان اعلام کرد نامزد ریاست فدراسیون نمیشود. وی در گفتوگو با خبرنگاران از برخی فشارها پرده برداشت:
بعد از جلساتی که روز شنبه برگزار شد گفتند فشارها کار خودش را کرد و کفاشیان کنارهگیری کرد. این فشارها از طرف چه کسانی بود؟ آیا واقعا تحت فشار بودید؟
صددرصد! هم وزارت ورزش بود و هم نهادهای دیگر. این فشار فقط مربوط به روز شنبه نبود و شنبههای زیادی این فشار وارد میشد که من نباشم. مدتهاست این فشار روی من بوده است. نزدیک انتخابات اما شدت بیشتری پیدا کرد.
در همین روزهای اخیر شما را به چند جلسه کشاندند؟
شاید 5 تا 7 جلسه رفتم.
چند تا با وزارت ورزش بود؟
یکی ـ دو جلسه با وزارت ورزش بود و بقیهاش هم با جاهای دیگر.
بر اساس مصاحبهای که آقای گودرزی انجام دادهاند، به نظر میرسد مشکل اصلی وزارت ورزش شخص شما هستید نه فوتبال؟
خودم هم چون احساس میکردم ممکن است مشکل اصلی خودم باشد به همین خاطر تصمیم گرفتم در انتخابات شرکت نکنم تا بتوانم آخرین ماموریت خودم را هم انجام بدهم. حداقلش این است که بتوانم اساسنامه را ببرم و مراحل تایید نهاییاش را انجام دهم.
آقای گودرزی عنوان کرده بودند شما مثل «حسنی مبارک» هستید و میخواهید فوتبال را برای خودتان نگه دارید؟
در هر صورت قصد من ماندن نبود. حسنی مبارک شرایطی داشت که مردم هم نمیخواستند بماند اما شرایط من فرق میکرد و اعضای مجمع میخواستند من بمانم. فرق من با حسنی مبارک این است.
مجمع میخواست اما وزیر ورزش نمیخواست؟
به هر حال همه که نباید یک نظر داشته باشند. شاید برخی اعضای مجمع هم من را نخواهند اما مهم همان اکثریت است.
در نهایت کفاشیان از مدیریت فوتبال کنار رفت اما تلاش دولت برای در اختیار گرفتن فدراسیون فوتبال همچنان ادامه داشت. پس از آنکه اسدی، دبیرکل فدراسیون و یار نزدیک گودرزی در انتخابات ثبتنام نکرد، عزیزی خادم هم که در رسانهها بهعنوان گزینه دولت معرفی میشد نتوانست تایید صلاحیت برای حضور در انتخابات را کسب کند و درنهایت دولت با توجه به ترکیب مجمع و هماهنگی اعضای مجمع با تاج و کفاشیان، بار دیگر در گماردن گزینه مورد نظر خود در فدراسیون فوتبال ناکام ماند و مهدی تاج توانست سکاندار فدراسیون فوتبال شود. البته دولتیها پس از این شکست مدعی شدند هیچ دخالتی در انتخابات فدراسیون فوتبال نداشتهاند. تاج هم با مدیریت همیشگی تلاش داشت خود را تابع وزارت ورزش نشان دهد تا از تبعات اختلاف با دولت در امان باشد.
پایان زودهنگام ماهعسل
با حضور تاج و تعاملات وی با جهانگیری معاون اول رئیسجمهور، روابط بین وزارت ورزش و فوتبال کمی بهتر از قبل شد اما طولی نکشید که مجددا اختلافات 2 طرف بر سر انتخاب دبیرکل و نایبرئیس فدراسیون آغاز شد. روزنامه جوان در تاریخ 5 خرداد 95 نوشت: «ماهعسل مهدی تاج در فدراسیون فوتبال خیلی زودتر از آنچه رئیس جدید فوتبال فکرش را میکرد، رو به پایان است. 24 ساعت پس از احضار رئیس جدید فدراسیون فوتبال به دادسرا، دیروز هم خبرها از آغاز اختلاف وزارت ورزش با تاج حکایت داشت مانند روزهایی که علی کفاشیان و محمود گودرزی روی دیدن هم را نداشتند و آب فدراسیون با وزارت در یک جوی نمیرفت. گویا دوباره حوادث قبلی در حال تکرار شدن است؛ اختلافات کلید خورده و اینبار بر سر انتخاب دبیرکل و نایبرئیس دوم فدراسیون است، مهرههایی را که مدنظر تاج است وزارت نمیپسندد و گودرزی روی نفرات دیگری برای این پستها دست گذاشته است تا وزارتیها نشان دهند برخلاف مصاحبههایشان همچنان میخواهند پا در کفش فوتبال کنند، اتفاقی که با زیر سؤال بردن استقلال فدراسیون، مهدی تاج را در وضعیت سختی قرار داده است. اینکه بخواهد حرف خودش را به کرسی بنشاند، باید در انتظار سنگاندازیهای وزارت باشد و اگر هم حرف وزیر را بخواند، باید در انتظار عواقب آن باشد، عواقبی که میتواند با افزایش دخالتهای وزارت ورزش، هزینههای زیادی را برای فوتبال به همراه داشته باشد. گفته میشود پس از رأی نیاوردن محمود اسلامیان به عنوان نایبرئیس دوم، تاج قصد دارد محمدرضا ساکت را به عنوان نایبرئیس دوم به مجمع معرفی کند، با این وجود وزارت ورزش مخالف گزینه مدنظر تاج است. وزارت ورزشیها برای پست نایبرئیسی در حال فشار آوردن به تاج هستند تا منصور قنبرزاده را به عنوان نایبرئیس دوم انتخاب کند، مدیرعامل نفت تهران از نفرات نزدیک به وزارت است که بحث حضور او در استقلال هم مطرح شده است. اختلاف دوم تاج با وزارت ورزش به انتخاب دبیرکل بازمیگردد. در این پست وزارت اصرار دارد علیرضا اسدی که در زمان علی کفاشیان به عنوان مهره وزارت به فدراسیون رفته بود، همچنان به عنوان دبیرکل فدراسیون فعالیت کند. این در حالی است که تاج با توجه به اختلاف داشتن با اسدی، نمیخواهد وی در این پست بماند».
در نهایت محمود گودرزی که در اجرای پروژه دولت برای تصاحب کامل فدراسیون فوتبال ناکام مانده بود در آخرین روزهای مهر 95 از وزارت ورزش و جوانان برکنار شد تا مهدی تاج در ادامه با خیالی راحت ساکت را به عنوان دبیرکل فدراسیون انتخاب کند. اگرچه دولت با تغییر وزیر ورزش و تغییرات ایجاد شده در فدراسیون فوتبال تلاش کرد انتقادات به عملکرد دولت در این حوزه را کاهش دهد اما همچنان در تصاحب فدراسیون فوتبال ناموفق بود. پس از تشکیل دولت دوازدهم و رای اعتماد مجلس به سلطانیفر که یک سال قبل از آن جایگزین گودرزی شده بود، تلاشهای غیرعلنی زیادی برای در اختیار گرفتن کامل فدراسیون فوتبال انجام شد اما تقریبا بیشتر آنها ناکام بود.
خیز دوباره دولت و اصلاحطلبان برای تصرف فوتبال
قانون منع بهکارگیری بازنشستگان بهانه جدیدی شده است برای تغییرات اساسی در فدراسیون فوتبال. دولت در ظاهر دخالتی برای تغییر در فدراسیونها نداشته و با توسل به قانون بازنشستگی اقدام به تغییر در فدراسیونها کرده اما وجود برخی مشکلات جدی درباره فدراسیون فوتبال موجب شده است امکان برکناری رئیس فدراسیون فوتبال وجود نداشته باشد. در اساسنامه فدراسیون فوتبال، این نهاد، غیردولتی تعریف شده و با توجه به حساسیتهای فیفا امکان تغییر رئیس فدراسیون وجود ندارد. اینفانتینو، رئیس فیفا هم در تهران بر این نکته تاکید کرد و اخطار داد برکناری رئیس فدراسیون مساوی است با تعلیق فوتبال ایران. این امر موجب شده است دولت استراتژی خود را در قبال فدراسیون فوتبال تغییر دهد.
کمیته 3 نفره برای فوتبال
در اینباره کمیتهای 3 نفره مسؤول برنامهریزی و اجرای برنامهها برای در اختیار گرفتن فدراسیون فوتبال شده است؛ مسعود سلطانیفر، صالحیامیری و محسن صفاییفراهانی. این نام آخر ماجراهای پیدا و پنهان فراوانی دارد که در دو دهه گذشته رد پای وی در فوتبال کشور قابل مشاهده است. نحوه ورود صفاییفراهانی به فوتبال و تلاشهای وی برای استفاده سیاسی از این فضا نکتهای است که بارها به آن اشاره شده است اما برای مشخص شدن دقیقتر علت ورود دوباره وی در تعیین سرنوشت فدراسیون فوتبال، مرور این مطالب لازم است. بهتر است روایت ورود سیاسی فراهانی به فوتبال را از زبان یک روزنامه هوادار دولت و اصلاحطلبان بشنویم. روزنامه اصلاحطلب اعتماد، 6 دی 85 در گزارشی با عنوان «سایه صفاییفراهانی روی دیوار فوتبال» نوشت:
«انتخابات ریاستجمهوری سال 76 زمانی بود که صفاییفراهانی بیش از پیش مطرح شود. او رئیس حوزه انتخابی محمد خاتمی در تهران بود، حوزهای که به اعتقاد بسیاری با عملکرد مثبت صفاییفراهانی بسیاری از آرا را به نفع خاتمی تغییر داد. اما داریوش مصطفوی که آن زمان ریاست فدراسیون فوتبال را بر عهده داشت نیز پیش از انتخابات در یکی از برنامههای تبلیغاتی خاتمی به نفع او سخنرانی کرد. پیش از پایان برنامه، خاتمی از مصطفوی خواست کنار او عکس یادگاری بیندازد. هیچگاه کسی گمان نمیکرد خاتمی برای عکس یادگاری به مصطفوی بگوید: «داریوش خان! ما که رئیسجمهور نمیشویم، لااقل بیا با ما یک عکس بینداز که فردا به بچههایمان بگوییم با ایشان سلام و علیک داریم». پس از راهیابی تیمملی به مسابقات جامجهانی 1998 فرانسه، اعضای تیمملی به دیدار محمد خاتمی، رئیسجمهور رفتند و در آن جلسه بود که علی دایی به نحوه عملکرد مصطفوی درباره انتخاب پاشازاده به عنوان بازیکن منتخب ایران در تیم منتخب جهان اعتراض کرد و محمد خاتمی پس از مشورت با مشاور خود پایههای ریاست داریوش مصطفوی را سست کرد و در نهایت او از کار برکنار شد. خاتمی از سیدمصطفی هاشمیطبا خواسته بود درباره انتخاب روسای فدراسیونهای کشتی و فوتبال با او مشورت کند. به همین جهت هاشمیطبا 4 نفر را برای ریاست فدراسیون به رئیسجمهور وقت پیشنهاد کرد اما با اصرار سعید فائقی- معاون فنی و نفر دوم سازمان تربیت بدنی- نام صفاییفراهانی به عنوان نفر پنجم به فهرست اضافه شد و رئیسجمهور نفر پنجم را انتخاب کرد».
همانگونه که میبینید به اعتراف خود اصلاحطلبان، صفاییفراهانی در انتخابی سیاسی به دستور رئیسجمهور به عنوان رئیس فدراسیون فوتبال انتخاب شد. و البته مصطفوی که تیم ایران را به جامجهانی رسانده بود مجبور شد به بهانه بیماری قلبی(!) از فوتبال کنار رود و جای خود را به صفاییفراهانی دهد. صفاییفراهانی در دوره فعالیت خود توانست با دلارهایی که با مجوز خاتمی خرج کرد، زمینه رای آوردن بنهمام را در کنفدراسیون فوتبال آسیا فراهم کند و بدین ترتیب در ایافسی جایگاه ویژهای بهدست آورد.
فوتبال برای سیاست
اما نکته بسیار مهم این است که صفاییفراهانی به اعتراف دوستان اصلاحطلبش خیلی زود سیاست را هم وارد فوتبال کرد. روزنامه اعتماد در ادامه گزارش خود حتی اعتراف میکند صفاییفراهانی و دولت برای تاثیرگذاری فوتبال بر رای مردم هم برنامه داشتند: رئیس جدید فدراسیون فوتبال اینک مجال قدرتنمایی یافته بود تا علاوه بر جهش مناسب اقتصادی، سیاست را نیز وارد فوتبال کند. در طول 4 سال و چند ماهی که او بر صندلی ریاست نشست، هیچگاه نقش فوتبال در آرای انتخاباتی را فراموش نکرد: «ماجرای صعود ایران به جام جهانی تلنگری به مردان سیاسی گروههای موسوم به دوم خرداد بود. فوتبالی که توانسته بود قشر عظیم و غیرقابل باوری را به میدان بکشد قطعاً میتوانست در آرای مردم در انتخابات مختلف نیز تاثیر بگذارد».
این جملات فردی است که در طول مدت ریاست صفاییفراهانی، به طور غیرمستقیم ولی همیشه با او در ارتباط بود. این فرد که پیشتر جایگاه مهمی در سازمان وقت تربیت بدنی داشت نمونهای از نگاه سیاسی محسن صفاییفراهانی را چنین تشریح کرد: «پیش از انتخابات مجلس ششم، تیمملی فوتبال برای یک دیدار دوستانه به آمریکا دعوت شد. تیمملی با وجود تمام مسائل راهی آمریکا شد. فراهانی پیش از مسابقه گفت اگر تیمملی این بازی را ببرد، دوم خردادیها در مجلس پیروز میشوند». صفاییفراهانی به نمایندگی از اصلاحطلبان و دولت همواره به دنبال استفاده ابزاری از فوتبال بوده است و حتی زمانی که فوتبال ایران برای 48 ساعت تعلیق شد، بسیاری از کارشناسان صفاییفراهانی را در پس این ماجرا میدیدند. وی با رابطه خوبی که با بنهمام داشت توانست وی را به تعلیق فوتبال و درنهایت شرط تشکیل کمیته انتقالی برای برداشتن تعلیق متقاعد کند. در واقع صفاییفراهانی با استفاده از اشتباهات مدیریتی سازمان وقت تربیت بدنی توانست مدیریت فوتبال را در زمان دولت احمدی نژاد و با کمک فیفا و ایافسی به دست گیرد. وی البته به دروغ مدعی شده بود برای اینکه افراد خارجی در کمیته انتقالی حضور نیابند، عضویت در آن را پذیرفت اما بررسیها نشان میدهد تمام این سناریو توسط وی و برای حضور در فوتبال طراحی شده بود.
روزنامه اعتماد هم درباره حضور صفاییفراهانی در کمیته انتقالی نوشت: «برکناری دادگان بهانهای بود برای فدراسیون بینالمللی فوتبال تا فوتبال ایران را به دلیل آنچه دخالت دولت در امور فوتبال یک کشور قلمداد میکرد از همه فعالیتهای بینالمللی به حالت تعلیق درآورد. تعلیق بیش از آنکه به سود دادگان و همکارانش باشد به سود 2 گروه دیگر بود؛ گروه اول توانسته بود پس از برکناری دادگان پستهای اجرایی و مهم فدراسیون را با مصطفوی و افتخاری در اختیار بگیرد و ظاهراً پیروز این جنگ باشد اما گروه دوم که صفاییفراهانی در راس آن قرار داشت با پیشبینی صحیح توانست کل اختیار فوتبال را با حمایت فیفا و افایسی به دست گیرد. در جریان مذاکرات مسؤولان فیفا و ورزش ایران، تنها راه برونرفت از این وضعیت، تشکیل کمیته تعدیل با 3 نماینده ایرانی فیفا و 3 نماینده از سوی سازمان تربیت بدنی ذکر شد: کمیتهای که در رأس آن محسن صفاییفراهانی قرار گرفت».
در نهایت پس از درگیریهای فراوان و تدوین اساسنامه، صفاییفراهانی موفق به تاثیرگذاری در انتخابات فدراسیون نشد و از گردونه فوتبال کنار رفت.
قانون بازنشستگی بهانه جدید برای تغییرات در فوتبال
صفاییفراهانی که پس از وقایع سال 88 و در جریان ناآرامیهای پس از انتخابات ریاستجمهوری دستگیر و به اتهام «اقدام علیه امنیتملی، فعالیت تبلیغی علیه نظام، توهین به مسؤولان حکومتی و تشویش اذهان عمومی» به 5 سال حبس تعزیری محکوم شده بود، بار دیگر در دولت دوازدهم وارد عرصه شده و البته این بار به طور مخفیانه در حال تلاش برای تغییرات اساسی در فدراسیون فوتبال است. بر این اساس کمیته 3 نفره سلطانیفر، صالحیامیری و صفاییفراهانی تصمیم گرفتهاند با توجه به حساسیت فیفا، در گام نخست با توسل به قانون بازنشستگی تمام اعضای بازنشسته فدراسیون فوتبال جز تاج را تغییر دهند. بر همین اساس ابتدا در جلسهای با حضور تاج، سلطانیفر و صالحیامیری در محل کمیته ملی المپیک مقرر شد با کمک از ماده 60 قانون جامع ایثارگران، مهدی تاج در فدراسیون ماندگار شود. در همین زمینه صالحیامیری پس از جلسه در گفتوگو با خبرنگاران اعلام کرد: «درباره فوتبال هم نقشه راهی تعیین کردیم. تاج به دلیل داشتن سابقه ایثارگری میتواند به عنوان رئیس فدراسیون بماند اما بلافاصله باید اعضای بازنشسته هیاترئیسه استعفا بدهند. ما یک استراتژی با همکاری وزیر تعیین کردیم که آن اجرای قانون با کمترین هزینه برای فوتبال است. ما نقشه راهی داریم که در آن رئیس میماند و در نخستین مجمع اعضای بازنشسته استعفا میکند».
اما نکته مهمتر این است که صفاییفراهانی اسامی کسانی را که باید جایگزین افراد بازنشسته شوند مشخص کرده و در اختیار 2 عضو دیگر کمیته 3 نفره قرار داده است. برنامه بعدی برای تصاحب فدراسیون فوتبال، وادار کردن مهدی تاج به استعفا و جایگزینی فرد مورد نظر به عنوان رئیس فدراسیون فوتبال است. دولت بنفش اگرچه در 5 سال گذشته تلاشهای ناکامی برای به دست گرفتن اختیار کامل فوتبال داشته است اما این بار بسیار امیدوار است بتواند در 2 مرحله موفق به فتح فوتبال شود و همان گونه که رسانههای اصلاحطلبان اعتراف کردهاند از تاثیر فوتبال برای انتخابات و جلب آرای مردم استفاده کند. فراموش نکنیم که روزنامه اعتماد نوشت: «ماجرای صعود ایران به جامجهانی تلنگری به مردان سیاسی گروههای موسوم به دوم خرداد بود. فوتبالی که توانسته بود قشر عظیم و غیرقابل باوری را به میدان بکشد قطعاً میتوانست در آرای مردم در انتخابات مختلف نیز تاثیر بگذارد».
باید منتظر ماند و دید آیا اصلاحطلبان و دولتیها موفق به تسخیر فدراسیون فوتبال خواهند شد یا اینکه همانند 5 سال گذشته همچنان در انتصاب رئیس این فدراسیون ناکام خواهند ماند؟