وطنپرستی خیلی چیز باکلاس و مُد روزی است و خیلیها، هرچند بویی از آن نبرده باشند یا از شصت کیلومتری آن هم عبور نکرده باشند، بازهم دلشان میخواهد تاجایی که لازم نباشد از پای «چیز»ی بلند شوند، پُز وطنپرستی دَرکنند و آروغ وطندوستی بزنند. حتی دیده شده بعضیها درحالی که خون جوانان وطن را از چاقوی جیبیشان پاک میکنند، یا اطلاعات حساس کشور را Compress and Email میکنند با دست دیگرشان کامنت «عشقم وطن» پای پُست مریم رجوی میگذارند، به جان عزیزتان!
به همین بهانه، به بررسی مختصر چند نوع وطنپرستی دوره معاصر میپردازیم.
وطنپرستی قجری
در این گونه برخلاف اسمش نه خبری از سوگلیهایِ تپلی و سیبیلوی حرمسراست، نه ربطی به سریال بانویعمارت شبکه سه دارد که یک تنه هرچه تصویر از زنان دوره قاجار داشتیم، شُست و برد؛ طوریکه گاهی با خود فکر میکنم شاید واقعاً شاههای قاجار از خودگذشتگی میکردند و زنهای زشت را دور خودشان جمع میکردند که هم اعتماد به نفس به آنها بدهد و هم خشونت علیه زنان را متوقف کنند!
به هرحال، آنچه واضح و مبرهن است پایهگذاری یک شاخه وطنپرستی در دورهای که هنوز ابزارِ تنبیه، فلک کردن وسط میدان شهر بود و نه این قرتی بازیهای «برو توی اتاق به کار زشتت فکر کن»، خودش جای تقدیر و حتی تقدیم نشان لیاقت از آنها که به ظریف دادند، دارد! محور اصلی این شاخه، نوعی اسهالِواپسگرا در مرز ولدادگی است. از بنیانگذاران این گونه میتوان همه فلان شاههای قاجار به جز احمدشون را نام برد. هسته مرکزی این نوع، با امضای قراردادِ فلان شکل گرفت(فلان، از این بابت که میتوان جایخالی را با اسامی مختلف پر کرد بدون اینکه معنای جمله تغییری کند.) شعار پیروان این شاخه، «نون و پنیر و وافور / وطن نشو ازم دور» بود. این شاخه خیلی در قیدوبند «مرز» و «خاک» و اینها نبودند ولی وطنپرست بودند چه جور!
وطنپرستی پهلوی
در این نوع برخلاف اسمش، نه خبری از رضا شاه روحت شاد است نه خدماتی چون احداث خط راهآهن برای کمک به شوروی توسط بریتانیا. گرایش اصلی آنها «مرغهمسایهغازبودگی» و «ایران دختر»ی است. از بنیانگذاران این گونه میتوان رضاپالانی(معروف به رضا شصتتیر) و کلیه وابستگان سببی و نسبیاش را نام برد. هسته مرکزی با دیدار تاریخی رضاپالانی و آتاتورک و جرقه ذهنی «منم ازین کلاه و بندیلکها موخوام، پدرسوختهها» شکل گرفت. شعار ابتدایی پیروان این نوع، «حب الآتاتورک تعویضنا» است که با روی کار آمدن پسرش به «توپ، تانک، فشفشه/ بحرین چقدر چندشه» تغییریافت. زدن کراوات فرانسوی و شلوار دمپاگشاد ایتالیایی از علاقمندیهای این گونه است.
وطنپرستی سلبریتی
گرایش اصلی این گونه، به واکنشدهندگیِ همبسته و تَکرارکردگیِ بینالیستی است. از بنیانگذاران این گونه میتوان خیلیها را نام برد که دراینصورت این صفحه پر میشود و سردبیر محترم متنمان را ضربوا علی الجدار! خواهدکرد.
هسته مرکزی این گونه نه چندان نادر، زمانی شکل گرفت که افرادی با چهرههای آشنا رفتند سواحل آنتالیا و درباره گودی کف پای سوسمار آبی ایرانی اظهارنظر کردند. پس از مدتی به دلیل شرایط جوی ناپایدار احساس «خودشمارهحسابدادگی مزمن» پیدا کردند. همین امر کافی بود تا موجودات این گونه، برایِ ایران هی احساس تکلیف و تَکرار کنند. این گونه عمدتاً معتقدند که نباید لی لی به لالای وطن گذاشت تا برای خودش مردی شود! به همین دلیل بیشترین هجمه ها و شبهه ها علیه وطن را در استوری 4 صبح (ترجیحاً با زمینه مشکی) این افراد میتوان جست.
این گونه به دلیل گستردگی انواع به دو زیرگونه بینامتنی تقسیم میشود:
پارافینیها: عمده تحرکات این زیرگونه زمانی است که از فرانسه به آنطرف یک ترقهای در شود. بر باور سلبریتیان باستان، روشن کردن شمع، ریختن دو قطره اشک با ریمل 24 ساعته اصل، که خرید قبل عیدش در خط دوم مترو 10 تومان است و پرپر کردن گل، موجب تقویت روح وطنپرستی(سوپر وطنپرستی) میشود و روابط بینالملل را اثر میبخشد.
داعشیها: این افراد به سبک داعش و در حد انتحار، به وطن عشق میورزند. ردی از خزیدن این زیرگونه را میتوان پای نامه درخواست تحریم ایران به ترامپ یافت.
وطنپرستی زایمانی یا نئوسلبریتی
گرایش اصلی این گونه حب الخارج و نوعی ویارِ درونوطنزایی است. از آغازگران این گونه میتوان آن ترانه که 15 سال داشت، مهناز افشار، عیال بانوی سام درخشانی و... را نام برد. شعار پیروان این شاخه “دست به دست هم دهیم به مهر/ تابعیت خویش را کنیم آزاد” است.
این گونه را همچنین میتوان وامدار گونه قجری نیز دانست چراکه معتقدند در حالت کلی در وطن زاییده اند و این کشورها قبلا برای ما بوده است. به عبارتی اینها از روی وطنپرستی مفرط برایاینکه آن کشورها احساس خودمستقلپنداری نکنند، میروند آنجا هی ایرانی میزایند تا اتباع کشور مربوط با هر ونگ نوزاد بفهمند صاحبوطن اصلی کیست؟!
همچنین خواجه زرالدوله کترهای در تعریف این گونه مینویسد (همانطور که از اسمش پیداست زر(فتحه، کسره نمیگذاریم- برداشت آزاد) زیادی می زده پس کلمهها را حرامش نمیکنیم.)