کمکهای اولیهای برای روز مبادا!
زلزله مرگبار آبان سال گذشته در کرمانشاه کافی بود تا در عرض چند ساعت حجم انبوهی از شماره کارت از جانب سلبریتیها برای جمعآوری کمک به زلزلهزدگان منتشر شود. در این میان حتی «صادق زیباکلام» استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران نیز دست به کار شد تا با شرکت در مسابقه جمعآوری کمکهای نقدی مردم برای زلزله کرمانشاه از سایر هنرمندان و ورزشکاران عقب نماند. اطلاعیههای سازمان هلالاحمر و توصیه افراد متخصص برای جمع شدن همه کمکها در یک نهاد و با نیت برنامهریزی بهتر برای نحوه خرج کردن آنها هم اثرگذار نبود و سلبریتیها با شکل دادن یک موج حمایتی باعث شکل گرفتن فضایی از بیاعتمادی نسبت به مهمترین نهاد امدادی کشور شدند. اما داستان به اینجا نیز ختم نشد و پس از مدتی خبرها حکایت از آن داشت که عمده کمکهای واریزی مردم کماکان در حساب سلبریتیها است و برخی از آنها نیز اعلام کردند قصد نداشته و ندارند تا اطلاع ثانوی اقدام به خرج کردن این پولها کنند. سرنوشت مبهم پولهای میلیاردی جمعآوری شده در حساب هنرمندان و ورزشکاران صدای نماینده کرمانشاه را نیز درآورد و «عبدالرضا مصری» با بیان اینکه «سرنوشت پول واریز شده به حساب سلبریتیها مشخص نیست و معلوم نیست کجا هزینه شده است» ابعاد جدیدی را از این مساله گشود. در نهایت چندی پیش بود که «محسنیاژهای» سخنگوی قوهقضائیه نیز با اعلام اینکه «من همان اوایل که این جمعآوری کمک مطرح بود گفتم اگر این افراد شفافسازی کنند و محل هزینه را دقیق معرفی کنند ایرادی ندارد اما اگر کسی ادعا کند برای کمک پول جمع میکنم و مردم هم به همین عنوان به او پول پرداخت کنند، باید در همان مورد هزینه کند و اگر این کار را نکند شکایت از وی بررسی میشود» خبر از ورود دستگاه قضا به این مساله داد.
خرید نکنیم تا ارزان شود!
«لطفا همتون این پست رو بذارید تو پیجتون... بیاید تا یک ماه چیزی از بازار نخریم؛ نه طلا، نه ماشین، نه هرچیزی که گرون شده... بیاید واسه یه بار همه با هم اتحاد پیدا کنیم و چیزی نخریم مثل بقیه کشورا که چیزی گرون میشه همه نمیخرن تا مجبور بشن جنسا رو ارزون کنن... ایرانی هستی این پست رو بذار... همتون حمایت کنید تا دست دلال و دزدا بره از این کشور». این متن با حجم انبوهی از ایرادات ویرایشی و سطحینگری یکی از مهمترین اقدامات و نقشآفرینیهای اجتماعی سلبریتیها محسوب میشود که اواخر خرداد توسط «علی کریمی» رونمایی شد و در عرض چند ساعت هزاران بار انتشار پیدا کرد. فوتبالیست بازنشسته محبوب کشورمان به خیالش میخواست باعث افت قیمتها و کوتاه شدن دست دلالان و دزدها شود. فارغ از آنکه هرچقدر متن مورد اشاره بیشتر انتشار پیدا میکرد صفهای خرید کالای گران شده طویلتر میشد. آنچه بیش از همه خطرناک به نظر میآمد آن بود که این این مطالبه عمومی به دور از تخصصی اقتصادی و صرفا بر مبنای نتیجهگیریای سطحی قرار بود «مثل بقیه کشورا که چیزی گرون میشه همه نمیخرن تا مجبور بشن جنسا رو ارزون کنن» باعث کاهش قیمتها شود! همراه شدن فرضی مردم با کمپین فوتبالیست مشهور و خرید نکردن در زمانهای که کشور درگیر یک رکود بود براحتی میتوانست اقتصاد ایران را با بحرانهای جدیدی مواجه کند. واکنش انبوه اقتصاددانان به این درخواست هرچند با استقبالی مواجه نشد اما تجربه سخت شکست این چالش ملی! باعث شد پس از مدتی همگان از آن بهعنوان یکی از کمدیهای مجازی کشورمان با بازیگردانی یک سلبریتی یاد کنند.
مجازات نکنیم، مهربان باشیم!
شاید بتوان یکی از قدیمیترین و ریشهدارترین ورودهای هنرمندان به عرصههای تخصصی را ورودهایی دانست که در عرصه مباحث قضایی و حول محور مجازات مجرمان شکل گرفته است. پرونده مشهور و جنجالی «شهلا جاهد» که از آن بهعنوان یکی از پرسروصداترین پروندههای دهه 80 میتوان یاد کرد از نخستین واکنشهای سلبریتی به یک رویه قضایی در کشورمان است. پست «بهاره رهنما» در حمایت از یک زندانی و شکل دادن به موج ابراز همدردی برای آزادی و مشخص شدن نهایی این مساله که فرد حمایت شده دارای سابقه عضویت در گروهکهای تروریستی تجزیهطلبانه بوده و مشغول اقدام مسلحانه بوده است، پست چندی پیش «ترانه علیدوستی» در محکومیت پلیس بابت برخورد با مجرمی که در حال حمله کردن به پرسنل نیروی انتظامی بوده است؛ وی در آن پست با نوشتن «انگار بچهای نشسته توی ماشین در حال فیلمبرداری. غمانگیزترین نکته این ویدئو صدای اونه که میگه دزد، دزد. داره پلیس مقتدر راهنمایی و رانندگی رو میبینه که چند نفری یه جوون بدون سلاح رو میزنن. تصاویری بس آموزنده و انسانساز برای نسل فردا. ننگ». به محکوم کردن پلیسی پرداخته بود که در نسخه کامل فیلم مورد حمله یک مجرم قرار گرفته بود و موضع «باران کوثری» در جلسه نقد و بررسی یک فیلم سینمایی و «غیرانسانی خواندن» حکم قصاص که با واکنش مجری ـ کارشناس آن جلسه نیز روبهرو شد، از مهمترین مصادیق ورود احساسی و غیرتخصصی سلبریتی در فرآیندها و قواعد قضایی محسوب میشود. سطحی کردن مواجهه عمومی با پدیده جرم و جنایت از یکسو و جابهجا کردن جایگاه مجرم به قربانی از سوی دیگر، مهمترین عواقب این قبیل برخوردهای احساسی بوده است.