میکائیل دیانی: امروز جامعه ایران با «بحران گروه مرجع» دست به گریبان است، جریانهای سیاسی و شخصیتها دیگر در جایگاه مرجعیت تحلیل و تصمیم و نظر مردم قرار ندارند و جامعه نیز به این دلیل دچار قشریگری و سطحیانگاری در مسائل مختلف است. از طرف دیگر با دیجیتالی شدن دوران و حضور حداکثری جامعه در فضای مجازی –که بنا به آمار در ایران 80 میلیونی بیش از 40 میلیون کاربر تلفن هوشمند و فعال در شبکههای اجتماعی تلگرام و اینستاگرام و... وجود دارد - آنچه برای مردم ارجحیت پیدا کرده است، دنبال کردن کسانی است که «بیشترین دنبالکننده» را دارند. اساسا در عصر حاضر «سلبریتی»ها که وزن اهمیتشان به تعداد فالوئرهایشان باز میگردد، جایگزین «گروههای مرجع» برای جوامع شدند و این خود به سطحیتر شدن جامعه منتج شده است اما خطرناک آنجاست که برای این سلبریتیها توهم مرجعیت اجتماعی جدی شود و به نسخهپیچی برای اجتماع رو آورند.
هنوز چند ماه از کمپین علی کریمی درباره «نخریدن کالا!» نگذشته است؛ کریمی یک چهره محبوب ورزشی است با چند میلیون فالوئر اینستاگرامی و پس از دعوت به نخریدن کالا، به سرعت موجی از این کمپین توسط دیگر سلبریتیها و طرفداران آنها به راه افتاد، بدون آنکه هیچکدامشان 2 واحد علم اقتصاد خوانده باشند یا تخصصی در حوزه اقتصاد داشته باشند؛ کمپینی که به تحلیل اقتصاددانان اگر عملیاتی میشد لطمه بزرگی به حوزه اقتصاد و افزایش رکود و بیکاری در کشور میزد. یا اگر کمی عقبتر برویم کمپین سلبریتیهای سینمایی درباره عدم قصاص اسیدپاش آمنه بهرامی که در نهایت بهرامی را تحت فشار افکار عمومی مجبور به بخشش کرد و نتیجه آن جسارت پیدا کردن و قبحزدایی از اسیدپاشی در کشور شد و به فاصله چند ماه ماجرای اسیدپاشیهای اصفهان بهوقوع پیوست؛ اتفاقی که جامعهشناسان و مددکاران آن را نتیجه همین کمپین سلبریتیها و هدایت غلط آنها در موجسازی اجتماعیشان دانسته بودند.
اما سوالی که اینجا همواره مطرح است این است که «آیا سلبریتیها مسؤولیت نتایجی را که از در مرجع قرار گرفتنشان به وقوع میپیوندد میپذیرند؟!» این سوالی است که امروز بسیاری از نخبگان نیز در مواجهه با سلبریتیها میپرسند و پاسخ آن تاکنون خیر بوده است. عمده سلبریتیها در این چالش بیشتر فرار از پاسخگویی یا فرار به جلو و ورود به مسائل دیگر برای فراموش شدن اشتباه و خطایشان را در دستور کار قرار میدهند و «فقدان حافظه تاریخی» و فراموشی عمومی جامعه باعث میشود اشتباهات آنها به سرعت فراموش شود و این درحالی است که دستگاههای قانونی نیز به واسطه شهرت و محبوبیت اجتماعی از برخورد قانونی با آنها صرف نظر میکنند و این خود به سیکل سطحی شدن سلبریتی، موجسازی غلط اشتباهی و پیروی مردم از این آدمهای اشتباهی کمک میکند.
در آخرین پدیده از این نسخهپیچیها اخیرا مهناز افشار با انتشار ویدئویی در فضای مجازی مردم را به تزریق یک آمپول تشویق کرد. این بازیگر در این فیلم اعلام میکند «طبق آماری که رسیده سالانه ۶ هزار نفر بر اثر سوءمصرف مواد مخدر جان خود را از دست میدهند. با تزریق آمپول نالوکسان میتوان جلوی مرگ این افراد را گرفت، طبق آماری که رسیده این نالوکسان آمپولی ارزان قیمت است که بدون نسخه پزشک میتوانید از داروخانه تهیه کنید. لطفاً اطلاعرسانی کنید خانوادهها در جریان قرار بگیرند و بتوانیم این آمار را کاهش دهیم». این نسخهپیچی جاهلانه در حوزه تخصصی پزشکی در حالی است که بنا به گفته سخنگوی سازمان غذا و داروی وزارت بهداشت «استفاده آن عموما بیمارستانی و به تجویز پزشک است، چرا که ممکن است حین تزریق عوارض خطرناک و حتی مرگآوری برای بیمار در پی داشته باشد، چنانکه بسیاری از داروها برای مشکلات مختلفی مورد استفاده قرار میگیرد اما خوددرمانی و خودتجویزی آنها ممکن است فاجعهآفرین باشد. کاربرد اصلی این دارو در موقعیتهای اورژانسی است که در اورژانسهای بیمارستانی و پیشبیمارستانی و اتاق عمل و ریکاوری استفاده میشود».
حالا مهناز افشار با چند پست اینستاگرامی و... این موضوع را به فراموشی میسپارد، فارغ از اینکه معلوم نیست ویدئوی منتشر شدهاش با جان چند نفر بازی کند و این در حالی است که مراجع قانونی بدون برخورد، دست او و امثال او را همچنان باز میگذارند که هر چه میخواهند بگویند. این اتفاق اما در شرایطی در حال وقوع است که بهصورت همزمان در کشور دیگری مانند ترکیه 4 نفر از سلبریتیهایی که مبلغ دارویی بودند که محتوای مخدر نیز داشته حالا دادگاهیاند.