صادق فرامرزی: 1- «چه دستان پشت پردهای مناسبات اجتماعی ما را تنظیم میکنند؟» این پرسش نسبتا وهمآلود را میتوان یکی از پرتکرارترین و در عین حال کلیدیترین پرسشها در طول 100سال اخیر دانست که هم در فضای عمومی و هم در فضای نخبگانی بارها مطرح شده و صدالبته به پاسخهایی متفاوت رسیده است. در فضای عمومی غالبا جواب پرسش به گروهی خاص محدود شده و فلان ثروتمند، روحانی، گروهک مخفیانه و... تنها عامل و مدیر تنظیمکننده مناسبات اجتماعی لقب گرفتهاند و متقابلا در فضای نخبگانی نیز بسته به مکتب فکری هر گروه، جوابی مشابه صادر شده و تنها از قید خاص «فلان» عبور کردهاند و صاحبان سرمایه، روحانیون، گروههای فشار و... را مهمترین تنظیمکننده مناسبات اجتماعی دانستهاند. با این حال اگر بخواهیم بدون اسیر شدن در این معما که دقیقا کدام گروه بیشترین تاثیر را در مناسبات اجتماعی ایفا میکند، به دیدی کلان در این مقوله دست پیدا کنیم، ناچاریم «گروههای مرجع» را با تمام تکثر و تضادی که دارند به عنوان گروهی تشکیل شده از بازیگران متعدد که حد واسط فضای نخبگانی و تودهای جامعه هستند بشناسیم و بعد به تحلیل سایر اقشار از جمله صاحبان سرمایه، روحانیون و... بپردازیم.
2- مشهور است که میگویند «کتابخانه یک فرد را نشانم بده تا بگویم چه جور آدمی است» و صدافسوس چندان مصطلح نیست که گفته شود «گروههای مرجع یک جامعه را نشانم بده تا بگویم با چه جامعهای مواجه هستیم». با این مقدمه میتوان نقدهای موجود به سلبریتیها و گروههایی را که نه مبتنی بر جنبه عقلانی که متکی بر جنبه هیجانی تبدیل به گروهی مرجع میشوند، در 2 شاخه نقدهای شخصی و نقدهای مرجعی تقسیم کرد. به هزاران دلیل میتوان هزاران کار مختلف سلبریتیها را شایستهها قدردانی یا ملامت دانست و از صدها سلبریتی با صفتی ممدوح یا مذموم یاد کرد اما سخن از اینکه آیا باید تبدیل شدن سلبریتیها به گروهی مرجع در کنشگری سیاسی، اجتماعی و فرهنگی را به فال نیک گرفت یا خیر، ما را به فضایی فراتر از تشویق یک اقدام مثبت و تقبیح یک اقدام منفی سلبریتیها میبرد، چرا که سلبریتی به مثابه یک گروه مرجع دیگری، ماهیتی کلان و متمایز از اقدام شخصی یک سلبریتی خواهد داشت.
3- امر سیاسی و اجتماعی در منظومه سلبریتیها امری کوتاهمدت، هیجانی و فاقد مسؤولیت است. سلبریتیها همواره در «کوتاهترین» زمان ممکن به «قطعیترین» تصمیم میرسند و رابطه خود را با آن تنها در شکل یک «وظیفه» فرض میکنند. بارها شنیدهایم که سلبریتیها گفتهاند تا دو شب مانده به انتخابات تمایلی به رای دادن نداشتهاند (امر کوتاهمدت) اما به یکباره پس از شنیدن یک سخن تصمیم به مشارکت قطعی گرفتهاند (امر هیجانی) و مدتی بعد نیز با یک ابراز پشیمانی از نقش خود عبور کردهاند (فقدان مسؤولیت).
ممکن است گفته شود مجموعه این عناصر اقتضای فضای سلبریتیها در برابر روشنفکران و اندیشمندانی است که اساسا سعی میکنند کوتاهترین امر سیاسی و اجتماعی را در بلندمدت، مبتنی بر عقلانیت، عدم قطعیت و با قبول مسؤولیت پسینی بپذیرند و این دو در کنار یکدیگر به اعتلای جامعه کمک میکند. این سخنان هر چند ظاهری جذاب و دلفریب دارد اما در قلب خود ماهیتی انکارآمیز نسبت به آن دارد که صرفا عمل یک سلبریتی کوتاهمدت، هیجانی و فاقد مسؤولیت نمیماند و جامعه تحت تاثیر این گروه مرجع نیز الگوی تصمیمگیری خود را بر این مبنا تنظیم خواهد کرد.
4- گسترش نفوذ شبکههای اجتماعی ناگزیر فضای نقشآفرینی سلبریتیها و تبدیل کردنشان به گروهی مرجع را فراهم آورده است. هر چند در بررسی موردی نقشآفرینیهای سلبریتیها اقدامات مثبت انساندوستانه زیادی هم یافت میشود اما باید دانست این مساله یعنی تبدیل شدن این گروه به گروه موثر و مرجع جامعه در نهایت، امر اجتماعی و انساندوستانه را نیز در قالب تبلیغاتی، هیجانی و کوتاهمدت تحت تاثیر قرار خواهد داد. سلبریتیها حتی اگر بخواهند امر عقلانی کتابخوانی را نیز ترویج کنند آن را در ظرف ابتذال و تقلیلگرایی میریزند، چون ابزار و زبان مورد استفادهشان چنین ایجاب میکند. پس طبیعی است که مرجع شدن این گروه در شکلدهی به مناسبات اجتماعی حتی در انساندوستانهترین حالات هم جامعه را درگیر اصالت یافتن هیجان کوتاهمدت به جای عقلانیت بلندمدت خواهد کرد.