ماری آنتوانت آخرین ملکه پیش از انقلاب کبیر فرانسه است. ماری آنتوانت، دختر فرانتس یکم، امپراتور امپراتوری مقدس روم و ماریا ترزا، فرمانروای اتریش بود و در سال ۱۷۷۰ به همسری شاهزاده لویی درآمد. 4 سال پس از آن لویی به پادشاهی فرانسه رسید و ماری آنتوانت شهبانوی فرانسه شد. «آلبر ماله» در کتاب تاریخ انقلاب فرانسه او را هوسران و لذتجو میخواند که در کارهای بدنامکننده و مکانهای نامناسب حاضر میشد و برای نمونه در شبی که در اپرا مجلس بالماسکه دایر بود، او را در میان رقاصان میشناسند. نقل قولی معروف از او دهان به دهان چرخیده که زمانی که صدای انقلاب فرانسه بلند شده بود، وی از کسی میپرسد: مردم چه میخواهند؟ آن شخص پاسخ داد: گرسنهاند و نان میخواهند. و شهبانو گفته بود: «اکنون که نان ندارند چرا شیرینی نمیخورند!» برخی در سندیت این اظهار نظر خدشه وارد کردهاند حال آنکه مواجهه ملکه با مردم و مواجهه مردم با او در شورشهای قبل و بعد از انقلاب 1789 نشان میدهد این سخن بعید نباشد. بیرون از دیوارهای قصری که مظهر ولخرجیها پادشاه و ملکه بود، انقلابیونی بودند که به سرعت قدرت میگرفتند. آنها تصمیمشان را راجع به اینکه او چگونه شخصیتی است گرفته بودند. کشور بدهی بزرگی داشت و این مردم بودند که تاوان بدهی را میدادند. دربار، قبرستان ملت شده بود. ماری که به خاطر ولخرجیهایش مقصر قلمداد میشد، از سوی مردم لقب «مادام کسری بودجه» گرفته بود. این موضوع خالی از حقیقت نبود. ماری به اندازه همه مردم فرانسه و بیش از همه ملکهها و پادشاهان تاریخ فرانسه پول خرج میکرد. آنچنان که شهرت او در تاریخ فرانسه از همین رو است. به هیچ وجه گرسنگی بیرون از قصر را متوجه نمیشد. در اوج انقلاب فرانسه او از برادرش، لئوپولد دوم و امپراتور رم مقدس و پسرش فرانسیس دوم خواست تا از جانب او فرانسه را تهدید کنند. اما این کار باعث شد فرانسه در 20 آوریل 1792 علیه اتریش اعلان جنگ کند. «زن اتریشی» نهتنها منفور بود، بلکه اکنون دشمن هم محسوب میشد. بعد از ختم سلطنت در فرانسه، او محبوس شد؛ گاهی در قصر و مدتی در زندان. قلعه تمپل که او و خانوادهاش را به آن منتقل کردند، یک جهنم واقعی محسوب میشد. تا روز اعدام او سر رسید و در حالی که مردم او را به خاطر همه سالهای گرسنگی لعنت میگفتند، ساعت 12:15 بعد از ظهر 16 اکتبر 1793 سرش روی بلوک زیرین گیوتین قرار گرفت. زندگی سخت و هولناک منفورترین زن فرانسه به پایان میرسد و در قبرستانی بینام و نشان دفن میشود. پس از شکست انقلاب و با بازگشت بوربونها به سلطنت فرانسه و به قدرترسیدن لویی هجدهم، در 1815جسد ماری آنتوانت و همسرش لویی شانزدهم به کلیسای سلطنتی سندنُی منتقل و پس از طی مراسم تشریفاتی، در آنجا
دفن میشود.