printlogo


کد خبر: 203272تاریخ: 1397/9/25 00:00
آنچه این روزها در کنگره و کاخ‌سفید می‌گذرد
محاصره ترامپ چقدر واقعی است؟

ناصر مرزبان*: همه او را به عنوان یک دیوانه سیاسی یا افراطی اقتصادی می‌شناسند. نمی‌تواند همانند روسای جمهوری سابق آمریکا خیلی راحت روی صندلی بنشیند و با همتایان خود یا مقامات عالی کشورها بر اساس آداب دیپلماتیک گفت‌وگو کند. دائماً عصبی و خشمگین است. همسرش هم از کنار او بودن «شرم» دارد و رهبران جهان هم او را غیرقابل اعتماد و انسانی با ریسک بالا می‌دانند. تمام فکر و ذکرش پول و پول و پول است که البته به قول خودش «اول برای آمریکا» دست به جیب می‌شود و بعد بر اساس اصل حمایت از شرکای استراتژیک دست به قلم می‌شود. تجاری‌‌سازی امنیت، فکر و ذکرش شده و از هر روزنه‌ای برای درآمدزایی و گردنه‌گیری استفاده می‌کند. خانم‌ها و آقایان، ترامپ را برای شما تشریح کردم! از سال 2016 خیلی‌ها او را با القاب متعدد خطاب کردند که متن مذکور توان اشاره به آنها را ندارد اما بحث اصلی این است که ساکن کاخ‌سفید در وضعیت فعلی، بدجور زیر منگنه قرار دارد. البته بخشی از این اعمال فشار واقعی و مابقی آن برگی از نمایشنامه ساختار قدرت ایالات متحده است که طی چند قرن اخیر همیشه در حال تغییر و تکمیل بوده و بازیگران مشخصی همانند شطرنج داشته و کمی بعد هم (همانند بوش پدر) در زیر خاک دفن شدند. شاید عده‌ای بگویند شخص ترامپ، هادی و برنامه‌ریز اصلی وضعیت فعلی آمریکاست ولی باید متوجه بود سناریوی سیاست در سرزمین یانکی‌ها به صورت عجیب و غریب مصنوعی، سیال و البته هدفمند نوشته و اجرا می‌شود. واقعیت این است که ترامپ یک مهره همانند سایر چهره‌های ایالات متحده به حساب می‌آید فقط کمی با آنها تفاوت دارد که همین وجه تمایز موجب بار شدن هزینه‌های بسیار سنگین بر دوش جامعه ملل شده؛ از خاورمیانه و جنوب آسیا گرفته تا شرق آسیا و اروپا. حال مشخص نیست آفریقا چه زمانی به ویروس تکفیر اقتصادی یا سیاسی ترامپ آلوده شود.
توپخانه کنگره علیه ترامپ
در چند روز اخیر به صورت مکرر شاهد انتشار اخبار و مستنداتی در حوزه سیاست داخلی آمریکا بودیم که دقیقاً «توفان در کاخ‌سفید» را نمایان می‌کند. شاید پس از قضیه واتر گیت در سال‌های میانی دهه 70 میلادی که درنهایت منجر به کناره‌گیری ریچارد نیکسون از قدرت شد، وضعیت ترامپ یکی از عجیب‌ترین و البته پیچیده‌ترین پرونده‌های تاریخ آمریکا با محوریت کاخ‌سفید باشد. ماجرا به این صورت است که رئیس‌جمهور آمریکا از ناحیه 2 پرونده شدیداً زیر فشار قرار دارد و این به معنای چند هفته پر مشغله برای خبرنگاران سی‌ان‌ان و واشنگتن‌‎پست است.  سی‌ان‌ان از آن جهت که دقیقاً به چالش کشیدن ترامپ را در دستور کار قرار داده، حالا که «بازرس مولر» در حال ورق زدن پرونده دخالت روسیه در انتخابات 2016 آمریکاست، این موسسه رسانه‌ای و بسیاری از روزنامه‌ها و آژانس‌های خبری به دنبال حمله به ترامپ هستند و حتی معتقدند فعال شدن دموکرات‌ها در کنگره بزودی می‌تواند ترامپ را به مرحله ناسزا گفتن و فحاشی برساند؛ این یعنی همان نقطه جوش سیاسی که ترامپ دقیقاً در این ناحیه بسیار ضعیف است. پرونده دیگری که پای خبرنگاران واشنگتن‌پست را برای به چالش کشیدن رئیس‌جمهوری آمریکا به میدان باز می‌کند، قتل «جمال خاشقجی» روزنامه‌نگار منتقد سعودی است که اتفاقاً همکار روزنامه‌نگاران واشنگتن‌پست هم به حساب می‌آمد. اخیراً گروهی از سناتورهای جمهوری‌خواه و دموکرات آمریکا به طور واضح در برابر کاخ‌سفید مقاومت کرده و طرحی را ارائه دادند که ولیعهد عربستان را مسؤول قتل خاشقجی معرفی می‌کند. اشخاصی مانند لیندسی گراهام، مارکو روبیو و تاد یانگ از حزب جمهوری‌خواه و همچنین سناتورهای دموکرات از جمله دایان فین‌اشتاین، اد مارکی و کریستوفر کُنز این طرح را ارائه داده‌اند و این به منزله حمله نصف و نیمه به ترامپ است.  محتویات گفت‌وگوهایی که میان سناتورها و جینا هاسپل (رئیس سازمان سیا) رخ داده است دقیقاً نشان می‌دهد اسنادی که سرویس اطلاعاتی ترکیه (میت) اخیراً و در جریان سفر هاسپل به وی تحویل داده‌ است به حدی اعتبار دارد که هیچ نهاد و ارگان سیاسی- امنیتی در آمریکا نمی‌تواند آن را رد کند اما تمام این متغیرها را اگر کنار بگذاریم به این نتیجه می‌رسیم که اظهارات ترامپ شروع‌کننده وضعیت فعلی است. باید این حقیقت را بپذیریم که لفظ دیوانه برای رئیس‌جمهوری آمریکا، قدری عمیق و غیرکارشناسانه است. شاید عده‌ای با این فرضیه مخالفت کنند اما بحث بر سر این است که ترامپ بر اساس «تئوری مونروئه» نگاه به داخل را در دستور کار خود قرار داده تا بتواند در انتخابات 2020 بار دیگر پیروزی را از صندوق‌های رای نصیب خود کند. ترامپ می‌داند اگر کمی سطح رفاه و درآمد را با یکدیگر توازن ببخشد بدون تردید اقبال او چند برابر خواهد شد. اینکه تمام زمین و زمان به او می‌گویند محمدبن سلمان مسؤول قتل خاشقجی بوده و او در نهایت اعلام می‌کند «عربستان شریک استراتژیک آمریکاست» یا اینکه جیمز متیس (وزیر دفاع آمریکا) صراحتاً ادامه حیات آمریکا را به ادامه حیات عربستان گره می‌زند، نشان می‌دهد ساختار قدرت در ایالات متحده آنگونه که در ایران فکر می‌کنند دموکراسی‌پذیر و پذیرای انتقاد نیست. حرف اول و آخر در آمریکا را سیاست و اقتصاد سیاسی می‌زند و در حاشیه آن مسائل دیگری مانند حقوق‌بشر یا رفاه عمومی مطرح می‌شود.
تیتر بزرگ: با چین به توافق رسیدم!
زمانی که ترامپ برای شرکت در اجلاس گروه بیست (جی 20) عازم آرژانتین شده بود، دیداری میان روسای جمهوری چین و ایالات متحده اتفاق افتاد که نتیجه آن پایان جنگ تعرفه‌ای میان واشنگتن و پکن بود. عده‌ای از این توافق به عنوان عقب‌نشینی چین نام بردند اما موضوع اینجاست که میزان رشد اقتصادی چین و آمریکا قابل مقایسه با یکدیگر نیست و همین موضوع نگرانی‌هایی را برای پکن به‌وجود آورد. بحث اصلی که در این توافق بیش از پیش مهم بود، فشار کشاورزان به ترامپ بود. تعرفه‌های 10 درصدی که قرار بود تا 25 درصد افزایش پیدا کند، صراحتاً نان شب کشاورزان آمریکا را به خطر انداخت و از این منظر ترامپ در توافق خود با رئیس‌جمهوری چین بر این موضوع تاکید کرد که یکی از شروط پایان جنگ تجاری این است که محصولات کشاورزی آمریکا توسط چین خریداری شود. این دقیقاً نشان می‌دهد رئیس‌جمهوری آمریکا اولاً به دنبال آن است تا جای پای خود را میان قشر محرک (کارگران، کشاورزان، صنعتگران و به طور کلی قشر مولد) محکم کند و از سوی دیگر برای فرار از 2 پرونده داخلی که علیه وی مفتوح شده، نیاز به «تیتر بزرگ» دارد تا به همه ثابت کند او دیوانه نیست و از اقتصاد سر در می‌آورد. طبیعی است آرای خاکستری این تیترها را نگاه می‌کنند و به جرگه هواداران ترامپ می‌پیوندند و او می‌داند که باید این وضعیت را برای برون‌رفت از بحران‌های داخلی ادامه بدهد. ترامپ و مشاورانش بخوبی می‌دانند که پس از ژانویه از ناحیه دموکرات‌هایی که وارد کنگره خواهند شد مورد بمباران رسانه‌ای و سیاسی قرار می‌گیرند و طبیعتاً بدنه لیبرال سازمان سیا هم به آنها کمک خواهد کرد. در اینجا باید توجه داشته باشیم جناح مخالف ترامپ دقیقاً نقاط ضعف رئیس‌جمهوری آمریکا را می‌داند اما باید توجه داشت که پرونده دخالت‌های روسیه در انتخابات 2016 بیش از قتل خاشقجی برای دموکرات‌ها اهمیت دارد. اگر بخواهیم بدون تعارف صحبت کنیم باید بگوییم پول حرف اول و آخر تئوری‌های سیاسی، امنیتی، نظامی و تجاری را در آمریکا می‌زند؛ لذا آنچه برای دموکرات‌ها در ماه‌های آینده مهم خواهد بود پرونده نخست خواهد بود اما سناریوی ترامپ خلق تیترهای بزرگ‌تر در حوزه سیاست خارجی برای درخشان نشان دادن کارنامه خود و فریب افکار عمومی است. در این رابطه احتمال دارد در حوزه جنوب آسیا (افغانستان و پاکستان) و همچنین درباره ایران و منطقه تحرکات جدی‌تری برای خلق تیتر بزرگ از سوی ترامپ را شاهد باشیم.
*کارشناس مسائل آمریکا


Page Generated in 0/0120 sec