علیرضا سبحانی: پس از آنکه 400 موشک حماس در واکنش به عملیات به اصطلاح مخفیانه و سری رژیم صهیونیستی به شهرکهای صهیونیستنشین اصابت کرد و آویگدور لیبرمن (وزیر جنگ مستعفی این رژیم) از کابینه بنیامین نتانیاهو جدا شد، بسیاری از تحلیلگران مسائل اسرائیل گمانهزنیهایی در مورد به خطر افتادن حیات سیاسی وی مطرح کردند و حتی به رشته تحریر درآوردند که نشان از تضعیف جایگاه سیاسی وی داشت. این روند تا امروز به صورت منحنی پایدار خط سیر خود را در پیش گرفته است و عدهای معتقدند نخستوزیر اسرائیل توانسته از چالش پرخطر سیاسی در سرزمینهای اشغالی جان سالم به در ببرد. اگرچه این تحلیل از منظر شکلی صحیح است اما از منظر ماهوی کاملاً غلط و پیش پا افتاده است. واقعیت این است که نتانیاهو در وضعیت بدی قرار دارد و احزاب مخالف او نهتنها عملکرد کابینه وی و همسویان او را به دور از نتیجه مثبت ارزیابی میکنند، بلکه معتقدند تحرکهای اطلاعاتی و نظامی او، محیط زندگی آنها را به خطر انداخته و از سوی دیگر وجهه بسیار منفوری از این رژیم بر جای گذاشته است. به همین دلیل نتانیاهو بر اساس عرفهای نانوشته سیاسی باید به دنبال راهحل فوری برای «تعویق سقوط خود» باشد، چرا که از منظر کارشناسان اسرائیلی او نتوانسته آنگونه که باید منافع حزب لیکود و شهروندان سرزمینهای اشغالی را تامین کند و هر روز از آنها با موشک و راکت پذیرایی میشود! در این بین هدف نتانیاهو و همقطاران وی در تلآویو این است که افکار عمومی سرزمینهای اشغالی را به سمت و سویی سوق دهند که نهتنها شخصیتهای کلیدی و غیر همسو با وی، بلکه شهروندان سرزمینهای اشغالی هم احساس خطر کنند. به عبارت دیگر، وی به دنبال آن است سایه تهدید امنیتی و نظامی را بر سر شهروندان خود تقویت کند تا به آنها بفهماند وضعیت حیاتشان وخیم است و هر لحظه ممکن است از سوی حماس و حزبالله مورد هجمه قرار گیرند. این پروژه نتانیاهو به نوعی برای فرارش از اظهارات منتقدان خود است تا به هر روشی که شده با فریب افکار عمومی خود را به حاشیه براند و از این وضعیت در جهت آرامش سیاسی خود استفاده کند. از سوی دیگر، نخستوزیر رژیم صهیونیستی با این کار بحث انسجام حداکثری را به شهروندان خود گوشزد میکند تا از بار انتقادها بکاهد.
گروهی از موافقان نتانیاهو در سرزمینهای اشغالی بر این عقیدهاند که او و کابینه امنیتیاش باید هجمههای نظامی و رخنههای امنیتی برای حفظ امنیت عمومی اسرائیل را بیشتر کنند و حتی خواهان به راه انداختن جنگ در لبنان، سوریه و منطقه هستند؛ از این منظر است که شاهد به راه افتادن عملیات جدیدی به نام «سپر شمالی» هستیم که البته بزرگنمایی رسانههای رژیم صهیونیستی از دستاورد این عملیات طی این سناریو بیشتر بوده است. نتانیاهو در عرصه عمومی بارها به تونلهای احداث شده حماس و حزبالله لبنان اشاره کرده و آنها را تهدیدی برای امنیت سرزمینهای اشغالی خوانده بود اما هیچگاه به این نکته اشاره نکرده است که چرا بهرغم هشدارهای یونسکو و ثبت قدس شریف در فهرست بناهای تحت نظارت این نهاد بینالمللی، حفاریهای زیادی توسط نیروهای میدانی موساد و ارتش رژیم صهیونیستی در زیر قدس انجام شده است.
این موضوع دقیقاً نشان میدهد نخستوزیر رژیم صهیونیستی به دنبال خروجی فراتر از دستاورد نظامی است و حتی باید بگوییم پرونده سپر شمالی یک سناریوی فریب به حساب میآید تا یک عملیات شمالی در محیط لبنان. بخش دیگری از سناریوی سپر شمالی اسرائیل به تقویت نفوذ ایران در منطقه بازمیگردد؛ گفتوگوهای میان مسکو و تلآویو نشان میدهد رژیم صهیونیستی در مورد مناطق جنوبی خود نگران است و از این جهت نتانیاهو از این ابزار برای شلوغ نگه داشتن داخل اسرائیل به نفع منافع خود بهره میبرد. سوالی که در اینجا مطرح میشود این است که آیا اسرائیل به دنبال درگیری سخت با حزبالله طی سناریوی سپر شمالی خواهد بود؟ پاسخ منفی است، چرا که نتانیاهو نمیخواهد در این شرایط وخیم داخلی حزبالله را تحریک کند اما به دنبال آن است تا تشنج را در داخل سرزمینهای اشغالی برای اهداف سیاسی و شخصی خود زنده نگه دارد. او قصد دارد به مردم بگوید تهدید در تونلهای زیر خانههایشان همچنان باقی است و از آن به سود خود بهرهبرداری کند.
بخشی از سناریوی سپر شمالی برای انتخابات آتی اسرائیل و استمرار حیات این رژیم طراحی شده است. نتانیاهو در این میان به صورت واضح میبیند که بهترین زمان برای شلوغکاری امنیتی، هماکنون است و از این جهت به دنبال آن است تا به ساکنان سرزمینهای اشغالی القا کند ایران دشمن شماره یک آنهاست و خطر حزبالله و حماس همچنان وجود دارد. از جهتی دیگر او برای بقای حیات قوم یهود به عادیسازی روابط با اعراب نیازمند است و بدون تردید دایره واکنشهای امنیتی رژیم اشغالگر قدس گستردهتر خواهد شد. نتانیاهو اگر ببیند نمیتواند حمایت ایالاتمتحده و کشورهای عربی را در سناریوهای خود جلب کند، بدون تردید دست به اقدامهای خطرناک در سوریه و محیط خود خواهد زد. ادعای حمله به ایران همانند گذشته یک اظهارنظر واهی و منتفی به حساب میآید اما اینکه چرا حریم هوایی عمان روی جنگندههای اسرائیل گشوده شده، موضوعی است که نباید از کنار آن بسادگی گذشت. مساله دیگر که متاسفانه از دایره تحلیلها غایب است، بحث تاثیر «سلسله راهپیماییهای بازگشت» بر معادلات امنیتی و ژئوپلیتیکی سرزمینهای اشغالی است. اسرائیل بشدت از ادامه این روند ترس دارد و تئوریسینهای امنیتی این رژیم معتقدند اگر روند راهپیماییها در غزه ادامه پیدا کند، میتواند این ابتکار عمل به کرانی باختری رود اردن سرایت کند و اینجاست که صهیونیستها حیات خود را بر باد رفته میبینند. از این رو حدود 3 روز قبل آنتونیو گوترش (دبیرکل سازمان ملل) رسماً خواستار همکاری اسرائیل و نهادهای امنیتی فلسطینی شده که اظهارات وی رسماً نشان از احساس خطر رژیم صهیونیستی در مورد وضعیت امنیتی سرزمینهای اشغالی دارد. همانطور که پیشتر گفته شد مبداء تغییر وزن معادلات امنیتی در سرزمینهای اشغالی ضرب شست حماس بود اما واقعیت این است که نتانیاهو برای فرار از این وضعیت محتاج سناریوی دیگری است که البته هزینههای خاص خود را دارد.
سخن آخر
علاوه بر سناریوی سپر شمالی که توسط نتانیاهو مطرح شده، چند متغیر دیگر برای فرار از وضعیت فعلی سیاسی - امنیتی توسط او طرحریزی شده است: 1- تحرکهای برونمرزی مرکب (اطلاعاتی – نظامی) در محیط پیرامونی که میتواند منجر به عملیاتهای خرابکارانه و دستبرد شود 2- موج جدید اعلام به رسمیت شناختن بیتالمقدس توسط برخی کشورها به عنوان پایتخت رژیم صهیونیستی که نمونه جدید آن به رسمیت شناختن قدس توسط دولت استرالیا خواهد بود 3- حملات نقطهای و کوتاه علیه مواضع ایران در سوریه و سایر متحدان آن 4- تند شدن شیب سفرها و گفتوگوها و رایزنیهای نتانیاهو با سایر مقامات کشورهای مرتبط از جمله روسیه و اعراب منطقه 5- احتمال شروع سفرهای نخستوزیر رژیم صهیونیستی به کشورهای عربی منطقه مانند بحرین، امارات، قطر و حتی کویت.