محمد ضیاءپور: تاریخ به جاهای جالبی رسیده است. همزمان با اینکه فرانسه به عنوان عروس فرهنگی غرب و کعبه آمال روشنفکران طفیلیمسلک ایرانی، سرگرم تحکیم دموکراسی و حقوقبشر با باتوم، گلوله و گاز اشکآور در شانزهلیزه است(!) بانیان تفکر لیبرال و ضدانقلابی در ایران هم خود سرگرم پیچیدن هرروزه نسخه این تفکر قاجاری و واپسگرا هستند. دیگر لازم نیست ما اثبات کنیم و بلکه قسم غلیظ جلاله بخوریم که زنجیرهایها و غربگرایان مدعی آزادی بیان، هر روز با رویای تعطیلی یا توقیف روزنامه «وطن امروز» به خواب میروند، یا اینکه چشم دیدن ولو یک منتقد- و نه مخالف- را هم ندارند. اگرچه دور از منطق بهنظر میرسد ولی انسان گاهی احساس میکند حتی دیگر لزومی به نقد دولت و بازنمایی واقعیات آقای روحانی، محمدجواد ظریف، عباس آخوندی، بیژن زنگنه، محمد خاتمی، غیره و غیره هم برای افکار عمومی ایرانی نیست.
برای خاکسپاری محترمانه تفکر غربگرایی در ایران و نئولیبرالیسم در جهان، شاید تنها لازم باشد به همان تز وزیر محترم نفت مراجعه کنیم. زنگنه در جریان آتشسوزی مخزن 2001 پتروشیمی بوعلی سینای ماهشهر در سال 95 گفته بود: «باید منتظر باشیم محتوای مخزن به صورت کامل بسوزد تا آتش خاموش شود!» حالا هم دولت غربگرای راستگویان(!) نیازی به نقد بیش از این ندارد بهنظرم. و بهنظرم دوم اینکه اگر من بیسواد، امروز از یک حرف آقای رئیسجمهور باسواد بخواهم سرسختانه حمایت کنم، همین حرف ایشان است که:«نقد بیش از حد مفید نیست!» این دولت نیاز به نقد ندارد اساسا، چون اولا نقد را نمیشنود و منتقدان را بیشناسنامه، عصرحجری، بیدین، حسود، افراطی، جیببر، دنیا ندیده، بیکار، مستضعف فکری، متوهم، دارای خطای دید، بزدل، تخریبگر، دیننشناس، عقبمانده، لرزان، هوچیباز، کودک، فحاش! دروغگو، کاسب تحریم، بیعقل، افراطی، تندرو و دیننفهم میبیند. ثانیا سخنان خود رئیس دولت و اعضای کابینه برای نقد دولت کافی است، بلکه از سرش هم زیاد است.
حداکثر تلاش ممکن برای اثبات پوشالی بودن راهبردهای غلط دولت در غالب حوزهها میتواند همین باشد که حرفهای دیروز و امروز آقای روحانی و همکارانش را تنها کنار هم قرار دهیم؛ همین! در این مسیر هم سخنان معروفی چون «ایجاد آنچنان رونقی...»، «چرخش همزمان چرخ زندگی مردم و چرخ سانتریفیوژ» یا «ریشهکن کردن فقر مطلق» دیگر خیلی بیش از حد قدیمی محسوب میشود. تولید ادبیات جدید و روزآمد آقای روحانی و همکارانش در این زمینه، چنان شدتی دارد که به طور قطع، فیلم سخنان حمیدرضا موثقی؛ از اتحادیه تولیدکنندگان، بازرگانان-به ضم «ز»- و صنایع تولید و بستهبندی چای کشور در اتاق بازرگانی تهران هم دیگر قدیمی محسوب شود. آقای رئیسجمهور در همین زمینه اخیرا فرمودهاند: «اگر FATF باشد هزینهها 20 درصد ارزانتر است و بدون آن گرانتر خواهد بود و کسی که علیه این مسأله شعار میدهد، باید هزینهاش را هم بپردازد».
سخنان آقای روحانی برای تحمیل FATF به ملت و منافع ملی ایران در حالی است که وزیر امور خارجه دولت چندی پیش از این گفته بود: «نه بنده و نه آقای رئیسجمهور نمیتوانیم تضمین دهیم که با پیوستن به لایحه حمایت مالی از تروریسم مشکلاتمان حل خواهد شد!» عدم تضمین، طبعا چیزی جز حاصلجمع صفر یا نزدیک به آن نیست. نتیجه اینکه این وسط لاجرم یک نفر دروغ گفته است. حل این معما البته چندان دشوار نیست، چرا که آقای روحانی سال 94 و در زمانی که کلیدش اینقدرها رسوا نبود هم، با تاکید بر اینکه ما حق نداریم از جیب مردم شعار بدهیم، به ما گفته بود: «برجام باعث ارزانی 15 تا 20 درصدی کالاها خواهد شد!» تلاشهای دولت برای تحمیل خواستههای غرب به ملت در موضوع FATF البته به همین محدود نیست.
محمدباقر نوبخت هم که پیش از این در جلسه کمیسیون برنامه و بودجه مجلس به تاریخ هشتم مهرماه از افزایش 48 درصدی درآمد دولت در نیمه نخست امسال خبر داده بود، حالا گفته: «درآمد کشور به یکسوم کاهش پیدا کرده است». سخنی که بلافاصله تیتر یک بیبیسی و تمام رسانههای معاند شد. با این حال، شما اولا باور کنید دولت قصد ناامید کردن و ترساندن مردم را ندارد و با چابکی تمام، خود را آماده مقابله با همان تحریمهایی کرده که در ازای برداشتن آنها، صنعت هستهای، هوافضا و... را فقط کمی سیمانکاری کرده بود. ثانیا باور کنید همانگونه که برجام قیمت کالاها را 20 درصد کاهش داد، FATF هم قیمتهای بازار را خواهد شکست و درهم خواهد کوبید. من اما عجالتا سخنی با دولتمردان دارم: آقایان! گوشهای ما مخملی نیست به خدا قسم! لطفا به جای آنکه مثل برخی سلسلههای معروف، چرخش چرخ زندگی ملت را مدام به رضایت حکام بلاد فرنگ گره بزنید، کار کنید و بیش از این، این ملت بزرگ را با این همه منابع و استعداد ذلیل نکنید!