printlogo


کد خبر: 203455تاریخ: 1397/9/28 00:00
سؤال و جواب‌‌‌هایی درباره فرقان و اکبر گودرزی

از آنجا که شما به توصیه مرحوم مطهری با دید نقادانه‌ای به این جریان و بویژه به فکر و رفتار رهبر گروه نگاه می‌کردید، در دوران قبل از پیروزی انقلاب، چه ویژگی‌هایی را در او می‌دیدید؟
من 2 شخصیت از گودرزی می‌شناسم؛ یک شخصیت قبل از انقلاب که پز و شکل عالمانه‌ای به خود می‌گرفت و سعی می‌کرد بسیار کوتاه و موجز و در مواردی شیطنت‌آمیز پاسخ دهد و اجازه نمی‌داد کسی او را درگیر مطالب و مسائل سنگین فکری و فهمی کند و یک شناخت ثانویه هم از او در دوره‌ای دارم که توسط خود ما دستگیر شد و در زندان با او بحث‌های متعددی داشتم. در آنجا او حداقل هنگام جدایی از دوستانش کاملاً خود را یک فرد وارفته واداده معترف به گناه و فریب‌خورده نشان می‌داد.  این دو حالت او، در لابه‌لای شخصیت پر از عقده پنهان بود. ما به دلیل شکل برخورد و محیط زندگی او قبل از انقلاب این حس را داشتیم که او عقده‌های روانی فراوانی دارد، مثلاً گاهی که درباره بعضی از اعاظم حوزه حرف می‌زد، لحنش پر از کبر و غرور و نخوت بود و همین موجب می‌شد ما به این نکته دقیق بشویم که کسی که خودش ملبس به لباس روحانیت است، علی‌القاعده نباید نسبت به اعاظم حوزه هتاکانه حرف بزند. (گفت‌وگو با حمیدرضا نقاشیان)
 

میزان تأثیرپذیری گودرزی از آقای موسوی‌خوئینی‌ها چقدر بود؟
به نظر من خیلی زیاد! موسوی‌خوئینی‌ها از کسانی بود که قبل از انقلاب به این ذهنیت دامن می‌زد که هر نوع فعالیتی در دستگاه‌های دولتی و شبه‌دولتی، کمک کردن به رژیم است، حال آنکه توجه نمی‌کرد که بعضی از همین کارهای شبه‌دولتی توانستند به اندازه ده‌ها سال تأثیر کار او داشته باشند و بلکه هم بسیار بیشتر. علناً می‌گفت آقای مطهری و آقای مفتح که تدریس در دانشگاه را پذیرفته‌اند، با حکومت سازش کرده‌اند و تبدیل به ترمز انقلاب شده‌اند، حال آنکه کاری که این دو نفر بویژه آقای مطهری در تبیین اندیشه‌های اسلامی در دانشگاه‌ها کردند و نیز پرورش و تقویت نیروهای صالح، بی‌نظیر بود... او همین حکم را هم درباره آقای بهشتی و آقای باهنر می‌داد که به آموزش‌وپرورش رفته بودند و کتاب‌های درسی را تدوین می‌کردند. می‌گفت اینها همکار فرح و پارسا شده‌اند و حال آنکه اگر قرار به انقلابی‌گری و منبرهای داغ‌رفتن و بعد هم زندانی شدن باشد، من که از بسیاری از اینها جلو‌تر بودم ولی هیچ‌وقت از این فکر‌ها نمی‌کردم. (گفت‌وگو با حجت‌الاسلام جعفر شجونی)
 

مگر میزان تحصیلات گودرزی در حوزه‌های علمیه تا چه پایه بود که تفسیر می‌نوشت؟
گودرزی تحصیلات کلاسیک را ظاهراً تا چند کلاس ابتدایی آن زمان خوانده بود و در تحصیلات حوزوی هم چند سالی در خوانسار و قم و تهران به ظاهر مقدمات و ادبیات را خواند و در واقع به مرحله قابل ذکری نرسید. اما به مطالعات تفسیری خود ادامه داد و شاید برای نصف قرآن یا بیشتر ۱۰ تا ۱۵ جلد به نام تفسیر نوشت! و منتشر کرد. البته در آنها از محتوا خبری نبود و بیشتر جمله‌پردازی و به کار گرفتن اصطلاحات چپ‌گرایانه بود، مثلاً در تفسیر سوره یوسف، گرگ را به معنای ضد‌انقلاب تفسیر کرده است و گویا حضرت یعقوب و یوسف برای سرکوب این ضدانقلاب فرستاده شده بودند!  یا در تفسیر سوره بقره، گاو بنی‌اسرائیل را سیستم سرمایه‌داری معرفی کرده و نتیجه گرفته است این گاو که شامل واسطه‌ها و سرمایه‌داران و صاحبان کارخانه‌ها و امثال اینها می‌شود، باید ذبح شود تا جامعه آسوده شود! و روح را که خداوند من امر ربی می‌نامد، تراکم حیات رسالت یافته از فرمان پروردگار معنی کرده است! شاید خودش هم نفهیمده که چه می‌گوید! (گفت‌و‌گو با حجت‌الاسلام سیدهادی خسرو‌شاهی)
 

از آنجا که شما بیش از دیگران با گودرزی برخورد داشتید و او را محاکمه و برایش حکم اعدام صادر کردید، قاعدتاً شناخت‌تان از او بیش از دیگران است. با نشانه‌هایی که آن روز در او دیدید و با توجه به تجربه‌های کنونی خود، شخصیت او را چگونه تحلیل می‌کنید؟
گودرزی برای من کم و بیش شناخته شده است، بویژه که عقده عجیبی داشت و از عقده‌ها هم چیزهای عجیبی در می‌آید. اگر در آن موقع این آگاهی وجود داشت، واقعاً باید درباره او روانکاوی انجام می‌شد ولی اینکه چه جریاناتی و چه کسانی می‌دانستند که فرقان دارد چه می‌کند، متأسفانه من اطلاعی ندارم... من فکر می‌کنم گودرزی مشکل روانی داشت، یعنی کار‌هایش با هیچ معیاری نمی‌خواند، دائماً لجبازی می‌کرد و چون مطمئن بود اعدام می‌شود، سعی می‌کرد قهرمان‌بازی در بیاورد ولی اگر کوچک‌ترین امیدی به نجات پیدا می‌کرد، بیشتر از همه افراد آن مجموعه التماس می‌کرد که کشته نشود! ابداً آدم مقاومی نبود. (گفت‌وگو با حجت‌الاسلام‌ عبدالمجید معادی‌خواه)
 

عده‌ای در بعضی از مساجد تهران تفاسیر مارکسیستی از قرآن ارائه می‌کردند و گودرزی و برخی از دوستانش هم پای منبر آنها می‌نشستند. چه شد که فرقانی‌ها در برخورد فیزیکی با مرحوم مهری از بقیه جلو‌تر افتادند؟
من بعد‌ها در دادگاه فرقان، از یکی از اینها سؤال کردم که شما از کجا به اینجا رسیدید؟ او گفت: «ما اول تفسیر پرتوی از قرآن را می‌خواندیم، بعد دیدیم یک کسی روشنفکر‌تر از او تفسیر می‌گوید و رفتیم به مسجد جوستان در خیابان نیاوران قدیم! بعد از مدتی دیدیم یک کسی انقلابی‌تر از او آمده و از او روشنفکر‌تر است و او شریعتی است، رفتیم دنبال او. بعد دیدیم یکی انقلابی‌تر از همه اینها آمده و روشنفکر‌تر از همه اینهاست و او اکبر گودرزی است!... خلاصه از هر آیه‌ای ۷، ۸، ۱۰ تا تفنگ و نارنجک و این چیز‌ها در می‌آوردند، این شیوه سبب شد که اینها تحریک بشوند و در ‌‌نهایت به چنین نقطه‌ای برسند. (گفت‌وگو با حجت‌الاسلام علی‌اکبر ناطق‌نوری)
 

نقاط افتراق تفسیر آیت‌الله طالقانی با تفسیر فرقانی‌ها کدام است؟
مرحوم آیت‌الله طالقانی در مقدمه پرتویی از قرآن می‌نویسد که یکی از شرایط تفسیر، اخلاص است. یعنی انسان خودش را از هر طرز تفکر و پیش‌فرضی که دارد خالی کند و بعد به تفسیر مشغول شود، به این ترتیب درهای معرفت خود به خود به روی او باز می‌شود و خدا کمکش می‌کند. فرقانی‌ها درست برعکس بودند، یعنی با پیش‌فرض‌ها و پیش‌داوری‌هایی که داشتند سراغ قرآن می‌رفتند و آنچه را که با فکرشان تطبیق می‌کرد، می‌گرفتند و آنچه را هم که تطبیق نمی‌کرد، بدون هیچ‌گونه تجانسی، در قالب فکر خودشان می‌ریختند و عوض می‌کردند. این کار را با تفسیر آیت‌الله طالقانی و بیشتر با برداشت‌های دکتر شریعتی انجام می‌دادند، لذا افتراقات فراوانی بین آن دو وجود دارد که می‌توانیم همه آنها را در این جمله خلاصه کنیم که آیت‌الله طالقانی خودش را در اختیار قرآن گذاشته بود و آنها قرآن را در خدمت خود گرفته بودند و از آن استفاده ابزاری می‌کردند. (گفت و گو با محمدمهدی جعفری)
 


Page Generated in 0/0094 sec