printlogo


کد خبر: 203613تاریخ: 1397/10/1 00:00
نگاهی به زندگی هنری مرحوم «محمد نوری» به بهانه هشتاد و نهمین سالروز تولد او
در روح و جان من می‌مانی‌ ای وطن...

احسان سالمی: شاید در روزهایی که فضای موسیقی ایرانی پر شده از ترانه‌های سطحی و گاهی متناقض که همراه با یک موسیقی تند و پرحجم خوانده می‌شود، حرف زدن از چهره‌های ماندگار تاریخ موسیقی ایرانی کمی سخت باشد ولی به نظر می‌رسد در روزهایی که دغدغه اغلب رسانه‌ها «رونمایی از حامد همایون جدید» و «تیپ جدید ماکان‌بند در کنسرت» است، یادآوری حضور چهره‌هایی همچون محمد نوری در فضای موسیقی کشور یک امر حیاتی و لازم باشد؛ چهره‌های ماندگاری که موسیقی را نه ابزار خودنمایی و تخدیر روح، بلکه به عنوان ابزاری برای خلق نغمه‌هایی ملی و ترانه‌هایی به‌یادماندنی دیدند و بدون شک در این میان محمد نوری یکی از بهترین مصادیق این چهره‌هاست.
راز ماندگاری چهره صاحب سبک موسیقی
محمد نوری متولد اول دی‌ماه سال 1308 در تهران است. نوری که در سنین نوجوانی موسیقی را نزد اساتید هنرستان عالی موسیقی، فراگرفته بود؛ در شرایطی پا در مسیر حرفه‌ای خوانندگی گذاشت که سعی کرد با تأسی از فضای موسیقی کشور در آن دوره، با خواندن اشعار نوین روی نغمه‌های روز مغرب‌زمین و برخی قطعات کلاسیک آوازی، کار خوانندگی را آغاز کند. مسیری که در ادامه و در طول 5 دهه فعالیت نوری، دستخوش تغییراتی مثبت و رو به جلو شد تا او در نهایت تبدیل به چهره‌ای صاحب سبک در موسیقی ایرانی شود. حاصل این 5 دهه فعالیت او اجرای بیش از 300 قطعه آوازی بود؛ آوازهایی که هر کدام به شکلی در روح و جان مردم ایران‌زمین ماندگار شد. او در گفت‌وگویی در ارتباط با راز ماندگاری‌اش گفته بود: «من هرگز خود را در اوج ندیده‌ام. با زیربنایی سست هم می توان به اوج رفت، ولی ماندن در قله، کار هر کس نیست، کار ما هم نیست، آن که به‌سرعت اوج می‌گیرد، با همان سرعت سقوط می‌کند. رمز ماندگاری در همین است که طوری باید به اوج رفت که بی‌برگشت باشد». البته نوری در حوزه تقریر و ترجمه مقالات و سرودن اشعاری برای ترانه‌ نیز فعالیت داشت که در این حوزه نیز از او آثاری به جا مانده است. این چهره دوست‌داشتنی و متین در سال 1385 به‌عنوان چهره ماندگار موسیقی انتخاب و معرفی شد و 4 سال بعد پس از یک سال دست و پنجه نرم کردن با بیماری سرطان در نهم مردادماه سال 1389 جان به جان‌آفرین تسلیم کرد.
از «جان مریم» و «شالیزار» تا «لالایی شیرازی»
هرچند استاد نوری با شکسته‌نفسی خود را چهره‌ای می‌داند که «هرگز در قله نبوده» ولی آنها که با موسیقی ایرانی آشنا هستند می‌دانند که آثار خلق شده توسط او در 2 حوزه موسیقی ملی و موسیقی محلی تا چه اندازه در حافظه تاریخی مناطق مختلف ایران زمین رسوب کرده است. اجرای ترانه‌های مختلف محلی آذری، گیلکی و شیرازی از او همچون «جان مریم»، «شالیزار»، «واسونک»، «جمعه بازار»، «سرزمین گیلان»، «نشونشو»، «لالایی شیرازی» و... به لحاظ احساس و لهجه در نهایت زیبایی و استادی قرار دارد. شاید کمتر ایرانی باشد که حداقل یک مورد از ترانه‌های محلی خوانده شده توسط محمد نوری را تاکنون نشنیده باشد. «جان مریم» محمد نوری یکی از سرشناس‌ترین ترانه‌های کارنامه‌ کاری این استاد موسیقی است که بارها توسط خوانندگان دیگر بازخوانی شده است.
خواننده‌ای برای ایران
اما بدون شک آنچه بیش از هر چیز با شنیدن نام محمد نوری به ذهن اغلب علاقه‌مندان موسیقی ایرانی متبادر می‌شود، ترانه‌های پرشمار، شنیدنی و ماندگاری است که او در وصف «ایران» وطن خود خوانده است. 2 ترانه «سفر برای وطن» و «ای وطن» سرشناس‌ترین این ترانه‌ها هستند که بارها و بارها به مناسبت‌های مختلف از رادیو و تلویزیون کشورمان پخش شده است و حالا ترانه‌های او تبدیل به بخشی از ملزومات جشن‌های ملی ایرانیان و یکی از نمادهای همبستگی مردم کشورمان بویژه در رویدادهای ملی همچون انتخابات‌ها شده است. محمد نوری در طول فعالیت‌های خود بیش از 10 آلبوم با نام‌های «جان مریم»، «در شب سرد زمستانی»، «آوازهای سرزمین خورشید»،  «دلاویزترین»، «در ماه باران»، «جاودانه با عشق»، «شکوفه خاطرات»، «چراغی در افق»، «شکوفه در شکوفه» و «جلوه‌های ماندگار» منتشر کرد که بخش عمده‌ای از این آلبوم‌ها به ترانه‌هایی اختصاص دارد که یا در ارتباط با ایران و وطن خوانده شده است یا حاوی موسیقی محلی یکی از مناطق ایران زمین است.
صدای نوری و واژگان نادر ابراهیمی
اما شاید جالب باشد بدانید ترانه ماندگار «سفر برای وطن» حاصل همکاری مشترک نادر ابراهیمی، نویسنده و کارگردان سرشناس سینمای ایران با محمد نوری است. خبرگزاری فارس چند سال پیش در گزارشی در ارتباط با جایگاه ویژه این ترانه در فیلم‌های تبلیغاتی نامزدهای ریاست‌جمهوری با بیان خاطره‌ای از یکی از شاگردان نادر ابراهیمی درباره این ترانه می‌نویسد: «یکی از شاگردان «نادر ابراهیمی» در خاطراتش درباره ترانه وطن، آورده است: کلاس تمام شده بود. منتظر ماشینم بودم! نادر ابراهیمی گفت: «تو محمد نوری را می‌شناسی؟» گفتم از نزدیک نه. اما صدایش را دوست دارم. پرسید: کدام صدایش! گفتم: آنکه می‌خواند: «ما برای آنکه ایران گوهری تابان شود، خون دل‌ها خورده‌ایم...». نادر ابراهیمی لبخند زد. نظرت درباره شعر چیه؟ گفتم: بی‌نظیر است. گفت: «من با محمد قرار دارم. دوست داری با او آشنا بشی؟» گفتم: حتما. گفت: «شاعر آن شعر را می‌شناسی؟» گفتم: نه. ابراهیمی گفت: «شاعرش منم. اما وقتی این شعر را می‌سرودم در پوست خودم نبودم. قلبم لبالب از آتش بود و چشمانم پر از اشک. باور می‌کنی؟ فریاد می‌زدم و شعر بر زبانم می‌جوشید. اصلا اول تمام شعر را با آواز و فریاد خواندم. برای نوری هم خواندم. من شش‌دانگ صدا را دارم. ولی صدایم خام است...».
 


Page Generated in 0/0163 sec