مجتبی مومنی: هر چه به سمت نقطه پایانی بحران شام نزدیک میشویم، اظهارنظرهای دیپلماتیک و تحولات میدانی به گونهای دیگر رخ عیان میکند. به عبارت دیگر جابهجایی متغیرها در زمین بازی سوریه به صورتی پیش میرود که بازیگران دخیل در این پرونده را مجبور به اظهارنظر و اخذ موضع میکند. در طول 7 سال اخیر که دولت حاکم بر دمشق درگیر مبارزه با ویروس تکفیر بود و همچنان به دنبال ریشهکن کردن لکههای تروریستی در استانهای مختلف سوریه است، نگاه جامعه ملل بویژه بازیگران دخیل در پرونده به سوی «ادلب» معطوف شده است. آری! این همان منطقهای است که امروز به عنوان کلکسیونی از جریانهای خرد و ریز تروریستی شناخته میشود که صد البته رهبری آن به عهده مقلدان بنلادن است. شاید در رسانهها و افکار عمومی اینگونه برداشت شود که ادلب به عنوان آخرین نقطه آلوده به تکفیر، توسط داعش، ارتش آزاد و گروههای دیگر اداره میشود اما این تئوری و تحلیل به صورت کامل نادرست است. باید دانست که شاگردان «ایمن الظواهری» اداره این شهر را به عهده دارند و حرف اول و آخر در ادلب را سازمان تروریستی القاعده میزند اما مساله مهمتر، تحرک نظامیان ایالات متحده و ترکیه در پیرامون ادلب و شمال سوریه است. از این رو برای روشن شدن ابعاد راهبردهای نظامی - سیاسی ترکیه و آمریکا در ادلب به گفتوگو با «والتر دورن» استاد علوم دفاعی کالج سلطنتی نظامی کانادا پرداختیم. تخصص وی مسائل مربوط به عملیات صلح، نظریات جنگ و قوانین جزای بینالمللی است .
با گذشت 7 سال از بحران سوریه، امروز نگاه تمام مقامات، تحلیلگران و حتی رسانهها به ادلب است. نظر شما درباره سناریوهای آمریکا و ترکیه در ادلب و آینده پیش روی این منطقه چیست؟
ادلب به عنوان آخرین نقطه آلوده به ویروس تروریسم محل مجادله بسیاری از بازیگران منطقهای (پیرامونی) و فرامنطقهای شده که روسیه، آمریکا، ترکیه و سوریه ستون فقرات این پرونده را تشکیل میدهند و هر کدام به دنبال پیادهسازی سناریویی بر اساس منافع ملی خودشان هستند. باید توجه داشته باشیم سناریوهای محتمل ایالات متحده و همچنین ترکیه به یک امر خاص محدود نخواهد شد و در واقع در این مورد (همانند سایر مناطق مورد منازعه) سناریوهای مختلفی وجود دارد. شاخصترین سناریوی ایالات متحده آمریکا و دونالد ترامپ عدم درگیر شدن بیش از این حد در سوریه و یافتن راهحلی برای خروج این کشور از شامات است. در سوی دیگر پرونده ادلب، ترکیه خواهان حضور در مناطق شمالی هممرز با استان ادلب سوریه است ولی ورود مستقیم این کشور به درگیریهای استان ادلب بعید به نظر میرسد، چرا که این حضور نظامی باعث کشته شدن تعداد زیادی از نیروهای ارتش و همچنین نیروهای پشتیبانی ارتش ترکیه و در سوی دیگر گسیل شدن موج جدیدی از پناهندگان به کشور ترکیه خواهد شد. این دو دلیل به خودی خود به حدی بزرگ و اساسی است که آنکارا از ورود نظامی مستقیم به درگیری در استان ادلب خودداری کند. به عبارت دیگر ترکیه به همان مشارکت در گشتهای پیرامونی مشترک با آمریکا بسنده خواهد کرد. این در حالی است که ایالات متحده آمریکا با مشکل جاری شدن سیل پناهندگان مواجه نیست ولی سعی میکند در ابتدا برآوردها را بررسی کند تا در درگیری که برایش تلفات نظامی فراوانی به همراه دارد غرق نشود. واقعیت این است که نباید ایالات متحده آمریکا و ترکیه را در پرونده ادلب به عنوان یک تیم ببینیم، هر چند که این دو کشور در بسیاری از مسائل دارای همکاریهای نزدیک با یکدیگرند. در مساله ادلب و به صورت کلی در پرونده سوریه، واشنگتن و آنکارا دارای منافع متفاوتی هستند که بر همین اساس نمیتوان گفت این دو کشور یک جبهه متحد در سوریه ایجاد خواهند کرد اما منافع هر کدام از آنها میتواند در بسیاری از نقاط همپوشانی داشته باشد.
با این تفاسیر آمریکا و ترکیه از حیث نظامی و سیاسی چه دستاوردهایی در ادلب خواهند داشت؟
ایجاد منطقه کاهش تنش در شمال استان ادلب و احداث 12 برجک دیدهبانی اطلاعاتی- عملیاتی (برجکهای حافظ صلح) که توسط سازمان ملل متحد نیز در حال حاضر مورد استقبال قرار گرفته، میتواند مبنایی برای پیشرفت روند مذاکرات صلح در این منطقه و دور شدن بیشتر از تنش باشد که این توانایی را دارد تا به یک توافقنامه صلح جامع منتج شود اما همانگونه که پیشتر اشاره کردم احتمال اینکه ترکیه وارد درگیری مستقیم شود بسیار کم است.
بسیاری از ناظران بینالمللی معتقدند داعش در معادلات میدانی ادلب نقش دارد؛ این تحلیل تا چه حد درست است؟
نمیتوان این جریان تروریستی را بازیگر اصلی ادلب دانست اما در این بین نباید از تحرکات داعش غافل شد، چرا که تمام سناریوهایی که برای جریانهای خرد و ریز حاضر در ادلب و ارتباط آنها با دولتها مطرح شد، برای داعش محتمل و محفوظ خواهد بود. بنابراین ایالات متحده تنها در یک صورت و آن هم ورود بدون هماهنگی دولت سوریه با روسیه به منطقه شرق فرات که نیروها و پایگاههای آمریکایی در آن مناطق وجود دارند، وارد نبرد نظامی مستقیم خواهد شد و حتی ممکن است برای پوشش نیروهای خود از داعش یا سایر جریانهای تروریستی استفاده کنند.
برآورد و تحلیل شما از آرایش نظامی و تقسیم وظایف گروههای تروریستی و مسلح به علاوه ارتشهای کشورهای دخیل در پرونده ادلب چیست؟
پیچیدگی در پرونده ادلب به حدی بالاست که نمیتوان براحتی به این سوال پاسخ داد. به علاوه اینکه بایکوت خبری و سکوت رسانهای در این باره باعث شده وضعیت این جغرافیا همچنان در هالهای از ابهام باشد. به گونهای که هر چند هفته یک بار اخبار ضد و نقیضی از سوی منابع خبری ناشناس به بیرون درز میکند و این روند ارائه تحلیل درباره ادلب را با مشکل روبهرو کرده است. اما به هر حال در استان ادلب شاهد حضور گروه تروریستی داعش و همچنین گروههای وابسته به سازمان تروریستی القاعده هستیم که البته فعالیت آنها محدود است و گروههای زیادی با آنها در ارتباط نیستند. مسالهای که در این میان مطرح است این خواهد بود که مردم سوریه، گروههای دارای ایدوئولوژی افراطی را رد کرده و گروههای معتدل را ترجیح میدهند. اکثر مردم در سوریه خواهان دمکراسی و حقوق انسانی خود در زمان منازعه بوده و خواستار پایان یافتن خشونت و جنگ هستند. به عنوان مثال بحث بازگشت آوارگان به سوریه یکی از مسائلی است که نهتنها به دلیل مشکلات اقتصادی باعث تمایل مردم به گروههای تروریستی میشود، بلکه موجبات نفوذ و کشش به سمت کشورهای غربی و فرامنطقهای را فراهم میکند، لذا جریانها و تودههای تروریستی از این وضعیت به نفع خود بهرهبرداری میکنند.
بخشی از تروریستهای مستقر در ادلب از اتباع کشورهای خارجی بویژه سرزمینهای اروپایی هستند؛ آیا دولتهای حاضر در قاره سبز به این منطقه نگاه ویژهای دارند؟ عملکرد آنها در صورت وقوع هرگونه درگیری نظامی چه خواهد بود؟
کشورهای اروپایی بیشتر روی روند صلحآمیز تاکید داشته و تنها در حمایتهای بشردوستانه به ایفای نقش میپردازند. در کنار این مساله، دولتهای اروپایی در پی آن هستند که بتوانند به نوعی جلوی موج پناهندگان سوری را که میخواهند به اروپا برسند بگیرند؛ این بدان معنی است که آنها هم به دنبال کسب منافع خود از پرونده ادلب هستند. باید توجه داشت که خروج تروریستهای اروپایی از ادلب و رسیدن آنها به وطن خود تبعات امنیتی بسیار سخت و خطرناکی را برای دولتهای آنها خواهد داشت. این موضوعی است که کشورهای اروپایی برای آن هیچ پاسخ و راهحلی ندارند و در این باره موضع سکوت را اختیار کردهاند.
آیا روسیه و آمریکا بر سر ادلب با یکدیگر وارد مذاکره خواهند شد؟ این دو کشور چه منافعی در پرونده مذکور خواهند داشت؟
به نظرم با گذشت 7 سال از جنگ سوریه و امتحان کردن انواع و اقسام مدلهای سیاسی و نظامی، هیچ راه دیگری جز مذاکره میان طرفین و قدرتهای درگیر در منازعه نظامی سوریه وجود ندارد و بر همین اساس مذاکره میان مسکو و واشنگتن نیز به وقوع خواهد پیوست. نکتهای که این روند را با مانع مواجه کرده، تنشهای فراوان میان ایالات متحده آمریکا و روسیه است. ترامپ و تیم وی میتوانستند قبل از وضعیت فعلی بر سر مساله سوریه با پوتین و تیمش به یک نقطه مشترک برسند اما هم اکنون تنشهای بین دو کشور این مساله را پیچیدهتر و معضل را بزرگتر کرده است. اما در این بین ترکیه تمایل بیشتری به مذاکره مستقیم با روسیه بر سر مساله سوریه بویژه ادلب دارد، لذا صلح به نفع تمام طرفین خواهد بود که نمونه اخیر آن را باید نشست سهجانبه ایران، روسیه و ترکیه در ژنو با محوریت حمایت از کمیته قانون اساسی سوریه بدانیم. به طور کلی باید به این نکته اشاره کنم که نشست سهجانبه اخیر که با حضور استفان دمیستورا (نماینده ویژه سازمان ملل در گرونده سوریه) تشکیل شد و هر نوع واقعه سیاسی، باعث نمیشود افکار عمومی گمان کنند اختلافها میان بازیگران پرونده سوریه به اتمام رسیده است، بلکه اختلافها از شکلی به شکل دیگر تغییر وضعیت میدهد و اوضاع و احوال
میدانی- سیاسی باعث میشود مواضع تغییر کرده یا به نزدیکترین نقطه مشترک برسد.
به عنوان آخرین سوال، واکنش روسیه و سوریه و نیروهای همپیمان آنها به اقدامات احتمالی آمریکا و ترکیه در ادلب چه خواهد بود؟
با توجه به آنچه رسانهها از آن با عنوان اقدامات ایالات متحده آمریکا و ترکیه در سوریه و استان ادلب یاد میکنند، باید گفت روسیه قصد دارد سیاست اساسی خود در جهت پیشبرد و دستیابی به یک هدف خارجی معین و ایفای نقش کلیدی خود در جهان با تاثیرگذاری بر یکی از مسائل مهم را سرلوحه کار خود قرار دهد. از این رو روسیه ممکن است اقدام به بمباران برخی مناطق متعلق به تروریستها برای رسیدن به این هدف کند یا حتی ممکن است به دلیل حضور غیر نظامیان مستقیماً یا از طریق دولت سوریه با گفتوگو با معارضان و تروریستهای حاضر در ادلب بپردازد. آنچه از رفتار تمام بازیگران موثر در سوریه بویژه پرونده ادلب به نظر میرسد این است که آنها فعلاً در حال بررسی و آنالیز وضعیت میدانی و سیاسی موجود هستند. به نظرم تمام طرفهای درگیر خواهان به پایان رسیدن پرونده ادلب بدون خونریزی هستند و اینجاست که شاهد تحرک سیاسی و دیپلماتیک آنها هستیم.