printlogo


کد خبر: 203620تاریخ: 1397/10/2 00:00
انحصار ادلب در دستان القاعده

سیدرضا صدرالحسینی* : ادلب به دلیل برخورداری از موقعیت استراتژیک در جغرافیای سوریه، یکی از نقاط اتصال ترکیه و تروریست‌ها به حساب می‌آید و حتی از آنجا به عنوان منطقه امن حرف به میان می‌آید. به گونه‌ای برآوردها بر این اساس بود که اگر واکنشی علیه این منطقه از سوی بازیگران دخیل در پرونده سوریه به وقوع پیوست، از این منطقه به عنوان سنگر آخر در معادلات سوریه استفاده شود. در این راستا دولت سوریه پس از پاکسازی حلب و پیرامون آن، همه فکر و ذکر خود را بر این مساله متمرکز کرد که بتواند تروریست‌ها را به منطقه ادلب منتقل کند، چرا که دمشق دقیقاً می‌دانست تروریست‌ها به این منطقه نگاه ویژه‌ای دارند. از این رو گفت‌وگوی دولت سوریه با تروریست‌ها کلید خورد و ارتش این کشور تمام مسلحان و تروریست‌ها را با اتوبوس‌های سبز و تحت‌الحفظ به ادلب منتقل کرد. از آن تاریخ به بعد «ادلب» به عنوان منطقه ویژه تحت نظر کشورهای دخیل در پرونده سوریه و دولت دمشق قرار گرفت.
این روند ادامه داشت تا اینکه پاکسازی مناطق زیادی از خاک سوریه به اتمام رسید و همگان بر این عقیده بودند که حالا نوبت پاکسازی ادلب رسیده است اما برخی کشورها بویژه ترکیه در انجام عملیات پاکسازی این منطقه خلل ایجاد کردند و مقامات این کشور اعلام کردند عملیاتی شدن این روند منوط به گفت‌وگوها و نتایج آن خواهد بود. در این بین به دلیل آنکه بخشی از تروریست‌ها و معارضان تابعیت ترکیه داشتند، روند خلع سلاح و دریافت تسلیحات عناصر به عهده آنکارا گذاشته شد و حتی قرار بر این بود اتباع این کشور از ادلب خارج شوند و مابقی آنها که تابعیت سوری داشتند بر اساس قوانین کیفری سوریه مورد محاکمه قرار بگیرند اما در این مدت تمام فرصت‌ها از سوی ترکیه تلف شد. ترکیه در این مدت سعی کرد با پرخطر نشان دادن خروج مسلحان از ادلب، کشورهای اروپایی را وادار به مذاکره با خود کند. به نحوی که شاهد حمایت دولت‌های مستقر در قاره سبز با آنکارا بودیم و در نهایت مشخص شد ترکیه در حال اتلاف وقت و خریدن زمان است. 
در این راستا ارتش سوریه پس از سلسله عملیات‌های شناسایی، تمام نقاط تجمع و انبارهای تسلیحات تروریست‌های ادلب را ثبت تیر کرده و به آنها فهماند که اگر دست به کوچک‌ترین تحرک علیه غیرنظامیان و امنیت ملی سوریه بزنند بدون تردید با آنها برخورد سختی می‌شود. یکی دیگر از اقداماتی که توسط ارتش سوریه انجام شد تعبیه 6 معبر برای خروج مخالفان از ادلب و تحویل سلاح‌های آنها بود و از همین معابر برای ارسال دارو و مواد غذایی به داخل ادلب استفاده شد. این اقدام دمشق به صورت واضح حسن‌نیت و صداقت دولت و هم‌پیمانان آن را به نمایش گذاشت اما باز هم شاهد به تاخیر افتادن عملیات ادلب بودیم.
مساله مهم‌تر از بازی ترکیه در ادلب، باقی‌ماندگان تفکر القاعده در ادلب است. باید توجه داشت در فرآیند 8 ساله جنگ سوریه بسیاری از جریان‌هایی که از حیث ایدئولوژیک به سازمان تروریستی القاعده در سوریه متصل بودند، تحت نام و پرچم جدید به حیات خود در ادلب ادامه دادند و همچنان در این جغرافیا زیست دارند. القاعده در طول این مدت تا جایی که توان داشت سعی کرد معابر ششگانه را که توسط ارتش سوریه تعبیه شده بود مورد هجمه قرار دهد و در نهایت آنها را مسدود کند، چرا که فرماندهان میدانی و کادر مرکزی القاعده در سوریه به این نتیجه رسیده بودند که بازگشایی و ادامه فعالیت این معابر باعث ریزش در بدنه این سازمان تروریستی خواهد شد و حتی امکان دارد عناصر آن به ارتش بپیوندند. این مولفه‌ها بخوبی گویای این است که مدیریت ادلب در دست سازمان تروریستی القاعده قرار دارد و داعش به دلیل اختلاف‌های درون تشکیلاتی که با این سازمان دارد وارد ادلب نشده، مگر آنکه برای ادامه حیات خود مجبور باشند در پوشش اتوبوس‌های سبز وارد ادلب شوند. از این منظر مذاکره با القاعده که مغزهای خشک و نگاه کاملاً رادیکال دارد بسیار دشوار خواهد بود.
یکی از واقعیت‌های میدانی ادلب این است که القاعده به صورت کامل انحصار ادلب را در دست دارد اما نباید اینگونه برداشت شود که احساس کنیم تفکر داعش از سرزمین سوریه زدوده شده است. داعش به عنوان یک ایدئولوژی همچنان که در زیر زمین‌های عراق در حال فعالیت است، در سوریه هم فعال است اما اینکه آیا تشکیلات تروریستی مانند داعش در آینده سوریه و معادلات سیاسی – میدانی آن موثر خواهد بود، سوالی است که به دلیل نمایان شدن توحش از جانب عناصر این جریان پاسخ منفی دارد، چرا که آنها شنیع‌ترین و شدیدترین جنایات بین‌المللی را در گستره عراق و سوریه به ورطه عمل رساندند و حتی مخالفان دولت سوریه هم این جریان را تکفیر می‌کنند!
به‌رغم متغیرهای موجود در ادلب و بن‌بست‌هایی که در مسیر این پرونده وجود دارد، تروریست‌های خارجی باید به سرزمین خود بازگردند و حتی اگر بخشی از آنها تابعیت ترکیه را دارند باید به خاک کشورشان ارجاع داده شوند. تعدادی از این عناصر تابعیت سوری دارند و زمانی که با اتوبوس‌های سبز به ادلب منتقل شدند تمام مشخصات سجلی آنها توسط ارتش و نیروهای امنیتی سوریه به ثبت رسیده است. از این منظر آن دسته از عناصری که در طول مدت 7 سال اخیر دست به جنایات زده‌اند باید محاکمه شوند و کسانی که تنها اقدام به همراهی جریان‌های تروریستی کرده بودند به دامان شهروندان سوری بر خواهند گشت. خانواده‌های این عناصر به دلیل اجبار به همراهی مشمول عفو قرار خواهند گرفت و از مزایای اجتماعی بهره‌مند خواهند شد اما جنایاتی که در طول این چند سال اتفاق افتاده است نباید بدون پاسخ بماند.
تمام مولفه‌های موجود در پرونده ادلب باعث شده پیش‌بینی آینده سوریه با مشکل روبه‌رو شود. حتی آینده‌نگری درباره این کشور از حیث خیزش‌ها بسیار مشکل است. در این مسیر احتمال بازگشت ویروس تکفیر و تفکر تروریست‌ها همچنان به قوت خود باقی است و این ایدئولوژی قابلیت بروز و ظهور در اشکال مختلف را دارد و دولت سوریه باید در این باره هوشیار باشد. باید بسیار خوش خیال باشیم که پس از پایان پرونده ادلب هیچ سیگنالی از سوی جریان‌های تروریستی دریافت نکنیم، چرا که به دلیل سرمایه‌گذاری‌هایی که در طول 8 سال اخیر توسط دولت‌های منطقه و فرامنطقه روی این جریان‌ها شده، امکان اینکه یک شبه و حتی 5 سال پس از پایان پرونده ادلب خبری از تحرکات این جریان‌ها به گوش نرسد، تحلیلی نادرست و برآوردی غلط به حساب می‌آید. بنابراین حتی اگر پرونده ادلب به نقاط پایانی خود برسد، ارتش و دولت سوریه باید رصد امنیتی، اجتماعی و نظامی خود را با قدرت هرچه بیشتر ادامه دهند.   
*تحلیلگر مسائل غرب‌آسیا و نویسنده کتاب اندیشه و عمل داعش
 


Page Generated in 0/0113 sec