حسن قرائی: حوادث روزهای گذشته در فرانسه، ارزش چندانی برای رسانههای اصلاحطلب نداشت. این حجم از بیتفاوتی نسبت به مسأله روز قاره سبز از سوی کسانی که حالا نزدیک 8 ماه است افکار عمومی را منتظر اجرای بسته اقتصادی اروپا کردهاند، ابدا طبیعی، اتفاقی و صدالبته اخلاقی نیست. رسانههای غربگرا؛ اعم از روزنامههای زنجیرهای، پایگاههای اینترنتی و شبکههای اجتماعی، پشت به فرانسه زندگی میکنند! بیش از یک ماه است که فرانسه میدان جنگ است، طبق آمارهای رسمی، 90 هزار نیروی پلیس و ارتش به مقابله با معترضان رفتهاند، 10 نفر از مردم معترض کشته شده و بیش از 7 هزار نفر نیز بازداشت یا زخمی شدهاند؛ از نظر رسانههای آزادیخواه اصلاحطلب اما انگار نه خانی آمده و نه خانی رفته است. اصلاحطلبان اعتراضات فرانسه را پوپولیستی میدانند و- کاملا زیرپوستی- مشغول خداقوت گفتن به پلیسهای شجاع و مقتدر فرانسوی هم هستند!
خب! کار البته نشد ندارد، ولی قبول کنید که بد گفتن از محبوب، آسان نیست! این هم که شما میبینید آقای ظریف اخیرا گفته: «غرب مرکز جهان نیست» یا اینکه: «دوران قدرقدرتی آمریکا به پایان رسیده است» فکر نکنید کار آسانی بود. پای همین یک حرف آقای ظریف- در کمترین برآورد- 5 سال وقت، منابع و منافع یک ملت 80 میلیونی صرف شده است. آقای عراقچی 5 آذرماه جاری گفته بود: «مزایای برجام برای ایران نزدیک به صفر شده است». پیش از او نیز ولیالله سیف 28 فروردین 95 گفته بود: «تقریباً هیچ چیز از برجام عاید ایران نشده است». در تمام این مدت اما اصلاحطلبان اصرار داشته و دارند که همین راه «تقریبا هیچ» و «نزدیک به صفر»، تنها و البته بهترین راه پیش روی ما است. حالا چرا؟! چون انتهای آن به غرب ختم میشود و خب! کدام آدم عاقلی راه این بهشت را ولو با نتیجه نزدیک به صفر، رها میکند؟
اعتراضات فرانسه این روزها چهره بهشت موعود اصلاحطلبان را بدجور خراب کرده. اصلاحطلبان بخوبی میدانند از دست رفتن مقدسات و آرمانهای یک فرد، از نابود شدن خود او بسیار سهمگینتر است، لذا خطر جلیقهزردها را بخوبی حس کردهاند!
من البته مثل آقای علی مطهری حدسهایم دقیق نیست، ولی حدس میزنم کسانی که با قلمهای ایرانی بر سر جلیقهزردها میکوبند، اگر آقای مکرون امکاناتی فراهم کند، در کنار پلیس فرانسه، با باتومهای فرانسوی هم بر سر مردم قدرنشناس و پوپولیست فرانسه خواهند کوفت!
آنوقت شما ببینید وقتنشناسی این جلیقهزردها را! لعنتیها درست مثل ترامپ، زرد هم هستند! اگر چه، اشکال از رنگ موهای ترامپ و جلیقههای مردم فرانسه نیست، اشکال از چشمهای لوچی است که رنگ سیاه اوباما را متفاوت از رنگ زرد شغال میبیند! همه دیدند که همین پریروز هیلاری کلینتون چگونه بهخاطر تصمیم ترامپ برای خروج نیروهای آمریکایی از سوریه آه و ناله سر داد. خلاصه! این را بگویم که در هر صورت، به زنجیرهایها حق بدهید که در دعوای مکرون و آنها، همه حق را به مکرون بدهند. کسانی که تا همین دیروز مکرون را «اوبامای اروپا» خواندهاند، چگونه میتوانند امروز خبرهای مربوط به سرکوب وحشیانه مردم توسط وی را مخابره کنند؟ جانسوزتر اینکه سخنگوی جلیقهزردها گفته است: «باید بگویم که در این راه از برخی جنبشها الهام گرفتهایم. بهطور مثال از انقلاب ۱۹۷۹ (انقلاب اسلامی ایران) که علیه استبداد و برای رسیدن به دموکراسی بود نیز الهام گرفتهایم!»
اوضاع غریبی است! اصلاحطلبان چند دهه است سرگرم فرار از اصول حیاتبخش انقلاب امامخمینی(ره) و دور زدن آن هستند، خود غربیها اما حالا در قرن 21 به دنبال سرمشق گرفتن از خمینی بتشکن میگردند. و تو مگر نشنیدهای که فرمود: «ما انقلابمان را به تمام جهان صادر میکنیم. من از گوشه بیمارستان، به تمام کشورهای تحت ستم اخطار میکنم که متحد شوید و دست آمریکای جنایتکار را از سرزمینهای خود قطع کنید!» گردش روزگار وفق مراد غربگرایان نیست و ریشه این واقعیت را شاید بتوان در این حقیقت قرآنی جست که آنها اساسا راه را عوضی رفتهاند: «وإذا قیل لهم لا تفسدوا فی الارض قالوا إنما نحن مصلحون، ألا انهم هم المفسدون و لکن لایشعرون». غربگرایان سالهاست ما را به همان فسادی میخوانند که امروز جامعه فرانسه در برابر آن به پا خاسته و میخواهد از آن فرار کند.
لیبرالیسم و اقتصادش، با ایجاد شکافهای طبقاتی وحشتناک، رشتههای پیوستگی جوامع را از هم میگسلد. اعتراضات خیابانی هم پیامد روشن اجرای این سیاستهاست. زیاد شدن اعتراضات کارگری و صنفی در سالهای اخیر نیز ماحصل اجرای لیبرالترین نسخههای اقتصادی ممکن از ابتدای انقلاب تاکنون است. ما پیش از این و در دوره دولت سازندگی نیز با اجرای این نسخهها، اعتراضات خیابانی را در مشهد، اسلامشهر و... برای نخستینبار پس از انقلاب تجربه کرده بودیم. واقعیت این است که به اعتقاد بسیاری اجرای سیاستهای موسوم به تعدیل ساختاری از ابتدای دولت نخست مرحوم هاشمی با نقشآفرینی افرادی چون مسعود نیلی، علتالعلل معضلات اقتصادی- اجتماعی کشور ما است.
دکتر حسن سبحانی، استاد اقتصاد دانشگاه تهران پس از پیروزی حسن روحانی در انتخابات 92 طی نامهای به او، از سپردن مجدد فرمان اقتصاد به کسانی که «برنامههای «تعدیل ساختاری» را مستقیم و غیرمستقیم در مقاطع مختلف زمانی ۲۴ سال گذشته، بر اقتصاد و مردم ایران تحمیل کردهاند» بر حذر داشت و نوشت: «واقعیات تجربهشده اقتصادی امروز کشور نشان میدهد منشأ بسیاری از معضلات اقتصادی و اجتماعی کشور اجرای سیاستهای نامتناسب با شرایط ایران یعنی «تعدیل ساختاری» است».
روحانی اما دقیقا عکس این توصیه عمل کرد تا حالا عباس آخوندی هم با گرفتن ژست باسوادی و بابت اینکه دولت کاملا لیبرال نیست، از وزارت راهوشهرسازی استعفا دهد! عباس عبدی به عنوان تئوریسین، مشاور و حامی دولتمردان لیبرال هم نسبت به فروپاشی اجتماعی به ما هشدار دهد! قاضیزادههاشمی بگوید چارهای جز خصوصیسازی بخش سلامت نداریم! مسعود نیلی هم بابت هیچ اقدام خود پاسخگو نباشد، علی مطهری هم خروج ترامپ از برجام را گردن منتقدان دولت بیندازد! معجون رنگارنگی است؛ معجونی رو به ترکستان!