printlogo


کد خبر: 203837تاریخ: 1397/10/5 00:00
مغالطه‌ «بستنی و غریق» غرب‌گرایان برای تحمیل «تئوری تسلیم» به ملت

دانیال داوودی: «در شمال کشور هرگاه مردم بیشتر بستنی می‌خورند، بیشتر در دریا غرق می‌شوند!» این جمله اگر چه برای شما خیلی مضحک به نظر می‌رسد اما واقعیت دارد. آمار‌ها نشان می‌دهد «همزمان» با افزایش مصرف بستنی در استان‌های شمالی، تعداد افرادی که در دریا غرق می‌شوند نیز بالا می‌رود. مخاطب بی‌سواد ممکن است اینطور برداشت کند که اگر در شمال بستنی نفروشند، دیگر کسی در دریا غرق نمی‌شود ولی واقعیت این است که این‌ دو متغیر، اساساً به طور مستقیم ربطی به هم ندارند، بلکه هر دو تحت تاثیر یک متغیر مستقل دیگر به نام گرمای هوا هستند. یعنی درست این است که هرگاه در شمال هوا گرم می‌شود، هم مردم بیشتر بستنی می‌خورند و هم بیشتر به دریا می‌روند تا تنی به آب بزنند. خب! طبیعتاً وقتی مردم بیشتر به دریا می‌روند، احتمال غرق شدن هم بالا می‌رود. این مسأله شاید به گرمای هوا مرتبط باشد، اما به هیچ‌وجه خوردن بستنی نمی‌تواند «علت» غرق شدن باشد!  حال فرض کنید هرگاه مردم بیشتر بستنی می‌خورند تا خنک شوند، کمتر نوشابه‌ خنک می‌خرند. همین کافی است تا صاحب کارخانه‌ نوشابه‌سازی با ترویج مغالطه‌ «خوردن بستنی بیشتر مساوی است با غرق شدن بیشتر در دریا»، تلاش کند مردم کمتر بستنی بخورند و بیشتر به خوردن نوشابه رو آورند؛ نوشابه‌ای که نه‌تنها مزایای شیر موجود در بستنی را ندارد، بلکه برای استخوان هم بسیار ضرر دارد، مقاومت بدن را کاهش می‌دهد و انسان را با هزار و یک بیماری درگیر می‌کند. حکایت بالا، دقیقاً حکایت امروز ما است. جریان غرب‌گرا در داخل به مثابه‌ نوشابه‌فروشی زیرک سعی دارد اینطور به جامعه القا کند که «مقاومت مساوی است با تحریم بیشتر و تحریم آمریکا به معنای آسیب جدی به اقتصاد ایران است». اما واقعیت این است که داستان «همزمانی» تحریم‌های آمریکایی با افزایش نرخ ارز، افزایش تورم و کمبود برخی کالاها در بازار دقیقاً حکایت همان «همزمانی» افزایش خوردن بستنی و غرق شدن در دریا در شمال کشور است. در بهترین شرایط، تحریم‌های آمریکایی تنها یک شوک کوچک بود که سر زخم مشکلات ساختاری اقتصاد ایران را باز کرد؛ زخمی که خود آمریکایی‌ها هم گمان نمی‌کردند تا این اندازه عمیق باشد. همزمانی 2 متغیر تحریم‌های آمریکایی و بروز مشکلات اقتصادی، خود به متغیر مستقل دیگری به نام ضعف دستگاه سیاست‌گذاری کشور بازمی‌گردد؛ مجموعه‌ای که به‌رغم همه‌ هشدارهای کارشناسی، در چند سال گذشته فکری به حال رشد سرسام‌آور نقدینگی نکرد، زحمت اصلاح نظام بانکی را به جان نخرید و رانت را ریشه‌کن نکرد، بلکه به آن دامن زد! اکنون جریان غرب‌گرا دوست دارد به کمک مغالطه‌ «بستنی و غریق» از آب گل‌آلود همزمانی این دو مسأله، یعنی «تحریم آمریکایی» و «بروز مشکلات ساختاری اقتصاد ایران» ماهی «تضعیف گفتمان مقاومت» را بگیرد و به کمک موثر جلوه دادن تحریم‌های آمریکایی، پازل کشور تحریم‌کننده را تکمیل کند. البته عمده‌ اقتصاددانان در مقابل این نگاه قرار دارند و معتقدند ایراد اساسی‌ای که منجر به افزایش نرخ ارز، تورم و کمبود برخی کالاها در بازار شد، ریشه در ضعف ساختار اقتصادی کشور و سوءعملکرد مسؤولان مربوط دارد. در حقیقت تحریم‌های آمریکایی به منزله‌ ویروسی ضعیف بود که به کالبد اقتصاد ایران وارد شد و عیار دستگاه دفاعی این کالبد را محک زد؛ نه بیشتر. اکنون باید از ظرفیت‌های موجود برای تقویت توان دفاعی این کالبد، استفاده کرد و ضعف‌های ساختاری اقتصاد را اصلاح کرد. یکی از ظرفیت‌های مهم، این است که آمریکا امروز در این مسأله تنهاست و اجماع جهانی علیه ایران وجود ندارد. علاوه بر این کشورهای همسایه‌ ما مانند روسیه و ترکیه هم از تحریم‌های ظالمانه در امان نیستند. تقویت ارتباط تجاری با همسایه‌ها بویژه این دو کشور که با مشکلی مشابه مواجهند، انعقاد پیمان‌های تجاری بدون دلار در کنار استفاده از نخبگان جوان برای اصلاح نظام بانکی و مهار نقدینگی و همچنین تقویت نظارت برای جلوگیری از رانت و قاچاق، از ظرفیت‌هایی است که می‌توان برای تقویت توان اقتصادی کشور به کار گرفت. حتی اگر اقتصاد امروز با تحریم‌های آمریکایی مواجه نبود نیز عدم استفاده از ظرفیت‌های مذکور برای اصلاحات ساختاری اقتصاد موجب می‌شد دیر یا زود کشور با مشکلاتی مشابه مواجه شود. لذا نباید فریب «مغالطه‌ بستنی و غریق» و آدرس غلط جریان غرب‌گرا را خورد. ریشه‌ حل مشکلات اقتصادی دقیقاً در اصلاح ایرادات ساختاری اقتصاد است که اتفاقاً مورد اجماع اقتصاددانان نیز هست. 


Page Generated in 0/0052 sec