در ایران، اتفاقی افتاده بود. همه رسانههای خارجی از آن سخن میگفتند. اتفاقی که قرار بود خیلی چیزها را عوض کند.
کسانی که آن صبح روز پاییزی (روز نهم اکتبر سال 2009 برابر با 17 مهر 1388)، در این ساختمان قدیمی 150 ساله (مقر خزانهداری فدرال) در خیابان پنسیلوانیا در واشنگتندیسی جمع شده بودند، دقیقا به خاطر همان اتفاق ایران بود. اسم این جلسه، جلسه کشورهای همفکر است. برای همین چین و روسیه دعوت نشدهاند. طراح این جلسه، فردی است به نام «استوارت لوی». مردی که مغز متفکر پشتپرده تحریمهای آمریکا علیه ایران است. او معاون وزیر دارایی آمریکا در امور تروریسم و اطلاعات اقتصادی است.
با طراحی استوارت لوی، پشت این درهای بسته، مرحله جدیدی از تحریمها علیه ایران در حال بررسی است. نمایندگان 7 کشور پیشرفته صنعتی یعنی آمریکا، فرانسه، انگلستان، آلمان، ایتالیا، کانادا و ژاپن، به اضافه نمایندگان عربستان، امارات عربی متحده، استرالیا و کرهجنوبی، حاضران این جلسه هستند. لوی میخواهد در این جلسه برای سنگینترین تحریمها علیه ایران نقشهای عملی طراحی کند اما کسانی که اطلاعات چندانی درباره چند و چون این جلسه ندارند، متعجب هستند. آمریکا سالیان سال است که ایران را تحریم کرده، این جلسه جدید برای چه طراحی شده؟ منظورشان چیست؟ مگر چه فوریت جدیدی پیش آمده؟
داخل این ساختمان قدیمی که نزدیک 150 سال قدمت دارد، 10 کشور به شکل مخفیانه با دولت آمریکا جلسهای ترتیب دادهاند. استوارت لوی، مغز متفکر پشت پرده تحریمهای آمریکا علیه ایران، مرحله جدیدی از تحریمها علیه ایران را برنامهریزی کرده است. جبهه غربی- عربی بنیاد این جلسه را شکل میدهند. با توجه به شرایط بحرانی داخل ایران، حالا تحریمهای جدید برای تضعیف حکومت ایران علیه معترضان طراحی میشود. حاصل این مذاکرات محرمانه در واشنگتن و جلسات محرمانه دیگری که ادامه پیدا کرد، طراحی پروژه بزرگ تحریمهای اقتصادی علیه ایران بود.
داخل ایران و در آستانه جشن بیست و دوم بهمن، دولت خبر تازهای را اعلام میکرد. خبر، دستیابی ایران به غنیسازی 20 درصد بود و این یعنی ایران وارد باشگاه کشورهای دارای فناوری هستهای پیشرفته شده بود.
حالا تحریمها باید موجب نارضایتی اقشار مختلف مردم و ادامه روند اغتشاشات خیابانی شود. مقامات آمریکایی دقیقا تحریمها را برای همین اجرا کرده بودند و وزیر خارجه وقت آمریکا نیز صراحتا دولت ایران را مقصر وضعیت فعلی جدید دانسته بود.
در کنار نارضایتی داخلی، آرزوی همیشگی آمریکا در تحریمها این بود که بتواند اجماع جهانی علیه ایران درست کند. با اعتراضات داخلی در ایران حالا دیگر این آرزو دست یافتنی شده بود.
نهم ژوئن 2010/ نوزدهم خرداد 1389
پروژه بزرگ تحریمها علیه ایران به شورای امنیت کشیده شد: قطعنامه 1929. تحریمهای جدید، سوخت، بیمه و بانک را هدف قرار داده بود. این بار انبوهی از شرکتهای تحت امر سپاه و وزارت دفاع به لیست سیاه افزوده شده بودند. قرارگاه سازندگی خاتمالانبیا که بسیاری از پروژههای عمرانی کشور را انجام میداد جزو همین لیست درآمد. کشتیرانی ایران نیز در شمول تحریم درآمده بود. این سختترین تحریمهای تاریخ ایران بود. بلافاصله تحریمهای گسترده کنگره آمریکا و اتحادیه اروپا علیه ایران کلید خورد. هر گونه رابطه مالی ایران با کشورهای غربی که اقتصادهای قدرتمندی داشتند منع شده بود و کشورهای دیگر هم برای تجارت، باید یا ایران را انتخاب میکردند یا غرب را. این سختترین تحریمهای تاریخ ایران بود.
حالا به خاطر ناآرامیهای داخل ایران، سناتورهای آمریکایی به این فکر افتاده بودند که تحریمهای شکست خورده داماتو را دوباره زنده کنند. این بار «قانون جامع تحریمها، مسؤولیتپذیری و محرومیت ایران» به اسم «سیسادا» در کنگره آمریکا به تصویب رسید. در حالی که داماتو در بیش از یک دهه گذشته تحریمی شکستخورده بود، این بار سیسادا موفق شد فشار اقتصادی بر ایران را افزایش دهد. یکی از بندهای اتهاماتی که در متن این قانون متوجه ایران شده بود، نقض سیستماتیک حقوق بشر و سرکوبی آزادی بیان بود که در واقع میشد آن را استفاده حداکثری کنگره آمریکا از ناآرامیهای سال 88 دانست. از اینجا به بعد، هر گونه معامله ایران با هرگونه ارز خارجی ممنوع میشد. این یعنی پول فروش نفت کشور نمیتوانست وارد کشور شود. طبیعی بود که فشارهای مالی و اقتصادی به ایران در این دوران به اوج خود رسیده باشد. هدف، افزایش نارضایتی مردم ایران از حاکمیت و دامن زدن به شورشهای خیابانی تا سرنگونی رژیم ایران یا وادار کردن ایران به تغییر سیاستهای اصلی خود در قبال اسرائیل بود.
در همان زمان، 2 عملیات تروریستی بزرگ علیه ایران در جریان بود؛ عملیات اول، توسط آمریکا و با کمک اسرائیل مدیریت و اجرا میشد؛ استفاده از ویروس استاکسنت برای خرابکاری در برنامه هستهای ایران. عملیات دوم، عملیاتی کاملا ناجوانمردانه بود؛ ترور دانشمندان هستهای ایران. اما ایرانیها به وجود ویروس استاکسنت پی بردند و عملیات اول شکست خورد. در عملیات دوم هم هر چند عدهای از دانشمندان هستهای ایران هدف قرار گرفتند اما شبکه تروریستی داخل ایران متلاشی شد.
وزارت خزانهداری آمریکا حتی شرکتهایی را که دارو به ایران میفروختند تحت تعقیب قرار میداد. این مطالب، چندان در محافل خصوصی نماند و خیلی زود واکنشهای جهانی برانگیخته شد. «بان کیمون» اکتبر 2012 اعلام کرد تحریمها باعث مشکلاتی در وضعیت دارو و مایحتاج عمومی در ایران شده است.
پروژه بزرگ آمریکا این بود که از اعتراضات انتخابات ریاستجمهوری ایران حداکثر بهرهبرداری را در سطح بینالمللی بکند. تورم در 2 ماه اول سال 1392 در ایران نسبت به مدت مشابه در سال 1391، افزایش چشمگیری پیدا کرده بود. تحلیل آمریکاییها این بود که سرانجام تحریمها کار خود را انجام داده و نارضایتی مردم را منجر شده است. از نظر غرب، حالا بهترین فرصت بود که مردم پشتیبانی خود از نظام ایران را بردارند.
بازی ملت
در آغاز سال 1392، رهبر ایران اعلام کردند آن سال، سال حماسه سیاسی خواهد بود. اما آیا براستی چنین میشد؟ تحلیل غربیها این بود که با توجه به تجربه سال 88، اکثریت مشارکتکنندگان انتخاباتی از مشارکت در انتخابات فعلی دست خواهند کشید. در این صورت، فاز بعدی عملیات غرب برای سرنگونی نظام در ایران آغاز میشد. اما ناگهان چیزی دگرگون شد.
چهاردهم ژوئن 2013/ بیست و چهارم خرداد 1392
کسی تصور نمیکرد جمعیت زیادی در انتخابات یازدهمین دوره ریاستجمهوری ایران شرکت کنند. هر چه ساعات رایگیری پیش میرفت و میگذشت، کمکم جمعیت حوزههای رایگیری افزایش مییافت. در انتهای آن شب، به نظر میرسید جمعیت انبوهی به پای صندوقها آمده باشند.
اتفاقی که افتاد، ناگهان محاسبات آمریکاییها را به هم زد. سلایق مختلف در آن روز به پای صندوقها رفتند. آمار شرکتکنندگان بیش از 36میلیون و 700هزار نفر، یعنی نزدیک به 73درصد کل جمعیت واجد شرایط بود. حضور مردم، نشان داد سیاستهای تحریمی، بعد از بیش از 3 دهه، هنوز به جایی نرسیده است. معلوم شد اغتشاشات خیابانی حالا دیگر فراموش شده بود و فعالیتهای هستهای نیز هیچ کدام بر اثر تحریمها متوقف نشده بود. حالا غربیها مجبور شدند دوباره بر سر میز مذاکره بیایند.
بازی نفوذی
دور جدید مذاکرات مقامات جمهوری اسلامی ایران با غربیها در مدت بسیار اندکی پس از روی کار آمدن حسن روحانی آغاز شد. نخستین دور از مذاکرات، در نیویورک و در خلال سفر هیات ایرانی برای شرکت در کنفرانس سالانه مجمع عمومی سازمان ملل انجام شد. در واقع شاید بر این گفتوگوها نتوان نام «مذاکره» گذاشت، بلکه مقدمهای بر آغاز مذاکرات بود. 30 دقیقه گفتوگو بین سران کشورهای درگیر مذاکره که بیشتر هدف آن معرفی تیم تازه ایرانی بود.
هفتم نوامبر 2013/ شانزدهم آبان 1392
مذاکرات ژنو5 در سوییس آغاز شد. کاترین اشتون از جان کری، وزیر خارجه ایالات متحده دعوت کرد به این مذاکرات بپیوندد. در شب نخست حضور کری در ژنو، بین وی و محمدجواد ظریف و کاترین اشتون مذاکراتی سهجانبه آغاز شد که تا 5 ساعت به طول انجامید. صبح روز بعد، وزیر خارجه فرانسه در گفتوگویی با رسانهها به اختلافات جدی اشاره و اعلام کرد امنیت اسرائیل باید در توافقنامه پیشنهادی لحاظ شود. وزرای خارجه روسیه و چین نیز با شنیدن خبر اختلافات به ژنو آمدند تا مساله را حل کنند. سرانجام مذاکرات به دلیل کارشکنیهای لورن فابیوس، وزیر خارجه فرانسه به نفع اسرائیل، بدون نتیجه خاصی به پایان رسید و به 10 روز بعد موکول شد. در ادامه مذاکرات ژنو6 بود که توافق موقت برنامه هستهای ایران را رقم زد.
بعد از 4 روز مذاکرات فشرده، توافقات ژنو6 این تعهدات را برای 2 طرف در پی داشت:
ایران تعهد کرد به مدت 6 ماه بیش از 5 درصد غنیسازی نکند، دست به بازفرآوری یا ساخت تاسیسات مرتبط با آن نزند، تاسیسات هستهای نطنز، فردو و رآکتور اراک را بیش از این گسترش ندهد و مراکز جدید غنیسازی به وجود نیاورد. همچنین ایران موظف شد اطلاعات تاسیسات، توصیف دقیق ساختمانها در هر یک از مراکز هستهای، توصیف سطح عملیاتی هر یک از مراکز، اطلاعات کامل معادن، مراکز خالصسازی و منابع اولیه را ظرف مدت 3 ماه از شروع توافق در اختیار آژانس بینالمللی انرژی هستهای قرار دهد.
در عوض، طرفهای غربی متعهد شدند در شورای امنیت، اتحادیه اروپایی، کاخ سفید و کنگره آمریکا تحریمهای تازهای علیه ایران وضع نشود، تحریمهای طلا و فلزهای گرانبها و صادرات صنایع پتروشیمی ایران و تحریم صنعت خودروسازی ایران توسط آمریکا و جلوگیری از فروش نفت خام ایران به مشتریانش تعلیق شود و برای ورود قطعات یدکی هواپیماهای غیرنظامی به ایران نیز مجوز داده شود.
در ایران، این توافق اولیه، نگرانیهای بسیاری را از نحوه تعامل دولت با غربیها برانگیخت. رهبری هشدار دادند اعتماد به غربیها نادرست است و دولت باید هوشیار باشد تا بیش از یک دهه تلاش دانشمندان ایرانی تمام و کمال از میان برداشته نشود.
هدف بعدی مذاکرات، تنظیم برنامهای به عنوان راهنمای مفهومی تنظیم و نگارش برنامه جامع اقدام مشترک بود.
دوم آوریل 2015/ سیزدهم فروردین 1394
در این روز و سرانجام بعد از 2 دور مذاکره، تفاهم لوزان شکل گرفت. یعنی تفاهم بر سر ادبیات و مسائل فنی متن توافقنامهای که قرار بود مورد نگارش قرار گیرد. تفاهم لوزان راه را برای تنظیم متن نهایی هموار کرد.
چهاردهم ژوئیه 2015/ بیست و سوم تیر 1394
سرانجام، آخرین دور مذاکرات طی 17 روز مذاکرات فشرده، با تصویب برجام به پایان رسید. برجام، خلاصه عبارت «برنامه جامع اقدام مشترک» بود. بعد از اتمام مذاکرات، برجام بنا به تعهدی که ایران پذیرفته بود اجرا شده و در مسیر خود قرار گرفته است اما طرف غربی هنوز به تعهداتش عمل نکرده است.
بخشی از متن مستند «بازی» به کارگردانی مهدی نقویان