تا پایان دوران سلطنت رضاخان و آغاز جنگ دوم جهانی، آمریکا روابط گستردهای با ایران نداشت. از برخی مبادلات محدود تجاری و فرهنگی که بگذریم، روابط سیاسی 2 کشور هیچگاه اهمیت قابل اعتنایی نیافت. حتی در سالهای پایانی سلطنت رضاشاه، مدتها روابط سیاسی و دیپلماتیک طرفین در حد بسیار پایینی قرار داشت. با آغاز جنگ دوم جهانی و اشغال ایران از سوی متفقین، بتدریج پای سربازان آمریکایی هم به ایران باز شد و تعداد نظامیان آن کشور در ایران به بیش از 30 هزار تن رسید و برخی مبادلات تجاری محدود بین 2 کشور برقرار شد. طی سالهای آغازین دهه 1320ش. هنوز دکترین مونروئه (سیاست انزواطلبانه آمریکا) به طور رسمی به پایان راه نرسیده بود. گمان میرفت آمریکا چندان تمایلی به دخالت در امور داخلی کشورهای جهان، از جمله ایران، نشان نخواهد داد. با تغییر اصول دکترین سیاست خارجی آمریکا و خروج آن کشور از انزوا (طی دکترین مارشال و ترومن در 1947م.) آمریکا سیاست انزواطلبانه را به کنار نهاد و در مسائل منطقهای و جهانی وارد شد. در این میان تلاش دولتمردان وقت ایران برای جلب حمایتهای مالی - سیاسی آن کشور چندان پیشرفتی نداشت. با این حال روابط دیپلماتیک و سیاسی 2 کشور حداقل از اواسط دهه 1320ش. پیشرفت محسوسی کرد و سفارت آمریکا در تهران سیاست فعالتری در پیش گرفت. در سال 1947م./1326ش. سازمان تازه تأسیس سیا (CIA)، در سفارت آمریکا در تهران پایگاهی تأسیس کرد و مأمورانی در آن مستقر شدند تا عملیات نهانی را که قبلاً از سوی وابسته نظامی آن کشور و اعضای سفارت انجام میگرفت به عهده بگیرند.
سیا از همان آغاز شکلگیری فعالیتش در ایران عمده تلاشش را بر جلوگیری از گسترش نفوذ شوروی در ایران متمرکز کرد.
آمریکا که از اواخر دهه 1320ش./1940م. شاهد رشد فعالیت حزب توده و طرفداران سیاست شوروی در ایران بود و از سوی دیگر، بحران اقتصادی دامنگیر دولتهای وقت ایران را عاملی جدی برای آسیبپذیری کشور در برابر تهدیدات و نفوذ شوروی تشخیص میداد، بتدریج علاوه بر اینکه کمکهای مالی بیشتری در اختیار دولتهای وقت ایران قرار داد، سفارت این کشور در تهران را بیش از پیش تقویت کرد. در آستانه انتخاب مصدق به نخستوزیری- 1330ش- آمریکا و سیا امکانات مالی، سیاسی و اطلاعاتی قابل اعتنایی برای گسترش نفوذ و موقعیت خود در ایران تدارک دیده بود.
در دوران نخستوزیری مصدق هم مهمترین اهداف آمریکا در ایران جلوگیری از نفوذ شوروی و کمونیسم و نیز یافتن راهحلهایی برای تقسیم دوباره نفت و سهیم شدن شرکتهای آمریکایی در عایدات سرشار نفت ایران بود. در دوران نخستوزیری مصدق عوامل سیا با همراهی و همکاری MI6 و عوامل داخلی خود، اساساً مقصدی جز تعقیب این دو مهم را دنبال نکردند و در نهایت با دستاویز جلوگیری از گسترش کمونیسم و نفوذ شوروی در ایران دولت مصدق را سرنگون کردند. سرویسهای اطلاعاتی انگلیس و آمریکا در واقع طرفداران و مجریان اصلی کودتای 28 مرداد 1332 بودند.
پا به پای این علایق مشترک آمریکا و شاه، این کشور به سرعت به تقویت حکومت پس از کودتا پرداخت و با کمکهای مختلف مالی، اطلاعاتی و نظامی، استواری هر چه بیشتر آن را وجهه همت خود قرار داد. در این میان سیا بویژه در سرکوب مخالفان سیاسی حکومت و نیز پایان بخشیدن به ناآرامیها و نارضایتیهای پراکنده در نقاط مختلف کشور کمکهای باارزشی در اختیار حکومت قرار داد. آمریکا بخوبی درک میکرد به سقوط کشاندن دولت مصدق در مخالفت آشکار با خواست مردم ایران بوده اما برای تحکیم موقعیت خود در ایران چارهای جز از میان برداشتن مخالفتهای اکثریت مردم نداشت. آمریکا پس از کودتا، بیش از 25 سال از حکومتی حمایت کرد که آشکارا در برابر خواستههای مشروع مردم قد علم کرده بود.
سیا از همان سال تأسیس در 1947م. فعالیتش را در ایران آغاز کرد. هنگامی که با طراحی و هدایت آن، ساواک تأسیس شد، حدود 10 سال از فعالیت سیا در ایران سپری شده بود. در واقع سیا، ساواک را هم در ادامه سیاستهای اطلاعاتی- امنیتی گذشته خود بنا نهاد تا طی سالیان آینده، دستیاری سازمانیافتهتر در اختیار داشته باشد. طی سالهای پس از کودتای 28 مرداد، سیا برای سازماندهی یگانهای اطلاعاتی- امنیتی در ایران در فرمانداری نظامی و شهربانی و برخی دوایر دیگر اقداماتی انجام داد و با ارائه آموزشهای متعدد، به تشکیل برخی گروههای ضداطلاعاتی- امنیتی همت گمارد اما بتدریج آشکار شد اینگونه اقدامات محدود فقط میتواند مقدمه تشکیل سازمانی مستقل و منسجم برای انجام امور اطلاعاتی- امنیتی و جاسوسی قرار گیرد و در همان حال به شخص شاه القا شد برای حفظ موقعیت متزلزل خود در رأس حاکمیت، چارهای جز تأسیس این سازمان جدید ندارد. یک سرهنگ ارتش آمریکا بلافاصله پس از کودتای 1953م. به ایران فرستاده شد و به آموزش فرماندهی یگان تازه تشکیل یافته اطلاعاتی تیمسار بختیار پرداخت و تا مارس 1955م. در ایران ماند و در این زمان، یک گروه برجستهتر متشکل از 5 افسر سیا جانشین وی شدند. در سال 1956م. شاه پس از مشورت با مقامهای آمریکایی، تصمیم گرفت یگان اطلاعات را تثبیت کرده و گسترش دهد. این سازمان جدید که به نام ساواک مشهور شد، تحت فرماندهی تیمسار بختیار قرار گرفت و نامبرده به مقام معاونت نخستوزیر برگزیده شد و از دسترسی مستقیم به شاه برخوردار شد. منظور اصلی شاه از تأسیس ساواک، ایجاد یک سازمان اطلاعاتی نوین و کارا بود که بتواند تهدیدهای داخلی و خارجی علیه فرمانروایی وی را شناسایی و با آنها مبارزه کند و از رقابتهای جزئی و سست دیوانسالارانهای که سازمانهای اطلاعاتی موجود را فراگرفته بود، به دور ماند. به پیشنهاد سیا و آمریکا هم بود که شاه تیمور بختیار را به عنوان اولین رئیس ساواک انتخاب کرد که در سالهای پس از کودتا در سرکوب مخالفان حکومت تلاش بسیار داشت.
پس از تأسیس ساواک، گام بعدی سیا آموزش نیروهای اطلاعاتی- امنیتی و جاسوسی این سازمان جدید بود. بزودی کارشناسان و آموزشگران سیا به ایران گسیل شدند تا نفرات ساواک را آموزش دهند. در میان آموزشهای سیا، چگونگی برخورد اطلاعاتی- جاسوسی با «کاگب» و نیروهای پیدا و پنهان آن در ایران اهمیت بیشتری داشت. در همان حال بسیاری از مهمترین شیوههای دستگاههای اطلاعاتی شوروی و بلوک شرق در کشورهای مختلف و از جمله ایران به نیروهای ساواک آموزش داده میشد. آموزشهای سیا محدود به ایران نبود؛ طی سالهای بعد، نیروهای بسیاری از ساواک به آمریکا اعزام شدند تا در پایگاههای مجهز آن سازمان با روشهای پیشرفتهتر اطلاعاتی- عملیاتی و جاسوسی آشنا شوند. در همان حال برخی کشورهای اروپایی نیز در امور آموزشی یاریگر ساواک بودند.
«مارک. ج. گازیورووسکی» درباره روند آموزشهای اطلاعاتی- امنیتی و جاسوسی سیا به نیروهای ساواک چنین نوشته است: «گروه 5 نفره آموزشی سیا، با تغییر گهگاهی پرسنل آن، تا سال 1960 یا 1961 در ایران ماند. این گروه شامل یک رئیس، یک معاون و کارشناسانی در امور عملیات پنهانی، تحلیلگری اطلاعاتی و ضداطلاعاتی بود. اگرچه این گروه رسماً تحت فرماندهی رئیس پایگاه سیا در تهران بود ولی محل کار آن در اداره مرکزی ساواک قرار داشت و تماس بسیار اندکی با نفرات پایگاه سیا داشت». مأموریت اصلی این گروه، تدارک آموزش لازم برای ساواک و تبدیل آن به یک سازمان اطلاعات پیشرفته و مؤثر بود.
این آموزش شامل دورههایی در زمینه اصول کار اطلاعات، مشابه آن چیزی که در تأسیسات آموزشی سیا، مانند «فورت پیری» در ویرجینیا آموخته میشد، بود. افسران ساواک ابزار اولیه فن جاسوسی، مانند استخدام عامل جاسوسی، بهرهگیری از محل پیامگذاری و خانههای امن، روشهای نظارت و مراقبت و بازجویی و امنیت شخصی را فرا میگرفتند. تحلیلگران اطلاعاتی ساواک، تکنیکهای پیشرفته تحلیلگری را میآموختند، مانند اینکه چگونه پروندههای شرح حال افراد را گردآوری کنند، چگونه قابل اعتماد بودن منابع اطلاعاتی را تشخیص داده و دریابند، چگونه به وارسی اطلاعات از منابع مختلف برای تهیه یک گزارش اطلاعاتی بپردازند و چگونه گزارشهای خود را تهیه کرده و به گونهای موثر از میان ببرند. کارشناسان ضداطلاعات ساواک مهارتهای اساسی را در امور سری و پنهانی و نیز تکنیکهای سازمانی و عملیاتی سازمانهای اطلاعاتی بلوک شوروی فرا گرفتند. بسیاری از افسران ساواک دوره تخصصی خود را در رشتههایی مانند کشف جعل، زبان روسی، به کارگیری کامپیوتر و وسائل ویژه ردیابی و نظارت، بازجویی و ارتباطات در آمریکا گذراندند. همچنین افسران ساواک در اواخر دهه 1950م. برای گذراندن دوره آموزشهای تخصصی به انگلیس، فرانسه و آلمان باختری رفتند. زمانی که در اواخر دهه 1960م. برنامه آموزشی سیا پایان پذیرفت، تقریباً همه کارکنان نسل اول ساواک از طریق سازمان سیا آموزش دیده بودند. هنگامی که اسرائیلیها و موساد به جمع مشترک ساواک و سیا پیوستند، بخشی از مهمترین حیطههای آموزشی به آنان سپرده شد. با این حال هیچگاه از اهمیت و کیفیت همکاری آموزشی- راهبری سیا و ساواک در داخل و خارج از ایران کاسته نشد و تا واپسین سالهای عمر رژیم پهلوی، سیا تأمینکننده بخش مهمی از نیازمندیهای آموزشی، فنی و تجهیزاتی ساواک باقی ماند.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی نشریه «کوریه دو پلیتیک اترانژر» چاپ پاریس درباره آموزش بسیاری از پرسنل ساواک در پایگاههای سیا در آمریکا چنین نوشت: «پلیس مخفی سابق ساواک نهتنها در کشور خود، بلکه در کشورهای خارجی و در مرحله اول در ایالات متحده آمریکا نیز به فعالیتهای گسترده مشغول بود و در این فعالیتها از پشتیبانی کامل سرویسهای ویژه آمریکا برخوردار بود. از زمان ایجاد ساواک که شهرت بدی یافته، سازمان سیاسی آمریکا به تربیت عمال آن و تجهیز سرویسهایش پرداخته بود. بعداً مستشاران سازمان سیا در ایران مستقیماً بر فعالیتهای ساواک نظارت میکردند. مدتی پیش از سقوط شاه، وزارت خارجه آمریکا اذعان کرد در اواخر دوران رژیم شاه 164 کارگزار ساواک در آموزشگاه سازمان سیا در ایالت ویرجینیای آمریکا مشغول آموزش بودند. هر ساله 400 ساواکی از آمریکا فارغالتحصیل میشدند. ساواک یک سازمان کاملاً آمریکایی نیز بود. گذشته از این ساواک عملاً زیر نظر سیا فعالیت میکرد».
منبع: کتاب «ساواک»، موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی