بختیار مسوولی برای بخش غیرنظامی کودتای نوژه برگزید. گروهی کوچک به رهبری پرویز قادسی، شهردار سابق آبادان که مدتی بود با عنوان «نجات قیام ایران بزرگ [نقاب]» فعالیت میکرد. این چنین بود که در پی دیداری که جواد خادم میان قادسی و شیبانی ترتیب داد همه اعضای شاخه غیرنظامی از جمله شیبانی و تیموری تحت پوشش نقاب قرار گرفتند. از بنیعامری هم خواسته شد شاخه نظامی «نقاب» را تشکیل دهد. رهبران نقاب در کنار جذب گروهی ۷۰۰ تا ۸۵۰ نفره از نظامیان و حدود ۴۰۰ نیروی غیرنظامی، تلاش کردند از میان برخی چهرههای متنفذ سیاسی و مذهبی نیز حامیانی برای خود پیدا کنند. تلاشهایی که به گفته برخی کودتاچیان از جمله تیموری، شیبانی و قادسی، به حمایت آیتالله سیدکاظم شریعتمداری، مرجع تقلید از کودتا انجامید. مارک گازیوروسکی در مقالهای در شماره نوامبر ۲۰۰۲ مجله میدلایست مینویسد: «ظاهراً آیتالله شریعتمداری پذیرفت از نقشه پشتیبانی کند و سخنرانیای در حمایت از آن ضبط کرد که قرار بود بعد از پیروزی عملیات از رادیو و تلویزیون پخش شود. احمد مدنی، دریادار بازنشستهای که در دولت بازرگان وزیر دفاع و فرماندار خوزستان بود و در اسفند ۱۳۵۸ به مجلس راه یافته بود هم پذیرفت از نقشه حمایت کند، اگرچه اعتقاد داشت نظام اسلامی هنوز خیلی محبوبتر از آن است که بشود سرنگونش کرد. یحیی فیروزی به مسعود رجوی، رهبر مجاهدین خلق که از بستگانش بود، خیلی سربسته از نقشهشان گفت اما گفتوگویشان بینتیجه بود».
به نوشته گازیوروسکی، «اوایل تیرماه بود که کمیته مرکزی نقاب به این نتیجه رسید که عملیات را روز ۱۸ تیر اجرا کند، یکی، دو روز قبل از آغاز عملیات، کمیته به نیروهایی نظامی که قرار بود آغازگر عملیات باشند، گفت کی و کجا به همدیگر ملحق شوند. اعضای کمیته توافق کردند تا پیش از انجام عملیات، هیچ جزئیاتی به دیگر کسانی که درگیر این نقشه بودند، چه در ایران و چه در پاریس بروز ندهند».
سران کودتا از طریق بختیار با «کومله» و «حزب دموکرات» نیز تماس گرفتند و بختیار در جریان ملاقاتهای متعدد با قاسملو و عزالدین حسینی موافقت آنها را جلب کرده بود. کودتاچیان با جریانهای سیاسی دیگر نیز مصالحه کرده بودند: «... توضیحی که مهندس قاضی به تیمسار مهدیون و محققی میداد به این ترتیب بود که ما در حال مذاکره با هر دو گروه هستیم؛ هم مجاهدین و هم فداییان خلق. میگفت که با فداییان خلق ما زیاد تمایلی نداریم چون مارکسیست هستند... ولی با مجاهدین خلق نه، صحبت کردیم و به این نتیجه رسیدیم که در آن روز از آنها بخواهیم که به نفع ما وارد کار نشوند، ما احتیاجی نداریم که آنها به نفع ما وارد عمل بشوند... وی میگفت ما این قول را از مجاهدین خلق گرفتهایم که آن روز بیطرف بمانند، در عوض اینکه آن روز بیطرف میمانند به آنها قول دادهایم که آزادی فعالیت سیاسی داشته باشند و هر نوع فعالیت سیاسی که بخواهند در نهایت آزادی انجام بدهند». «طبق اسناد و مدارکی که به دست آمده، تماسهایی میان کودتاگران و موسی خیابانی صورت گرفته بود و ضمن پیشنهادی که رهبران کودتا به سازمان مجاهدین داده بودند، موافقت شده بود که سازمان مجاهدین در مقابل پستی که به مسعود رجوی واگذار میشود، به نفع کودتاگران از موضعگیری در مقابل عمل کودتا خود را کنار بکشد». (کیهان هوایی، 25/4/1365)
از طریق پاریس
ناصر رکنی(از اعضای حلقه اول کودتا) در بخشی از اعترافاتش درباره رابطه حملات عراق به ایران در بهار سال ۱۳۵۹ با طرح کودتا میگوید: «آشنایی کامل آمریکا با امکانات و مشخصات و نارساییهای ارتش ایران باعث میشد پیشنهادات بنیعامری، مهدیون و محققی به سرعت مورد قبول قرار گرفته و روی آن اقدام لازم به عمل آید. برای روشن شدن مطلب ناچارم یک مسأله را دقیقاً شرح دهم… محققی و مهدیون نگران این موضوع بودند که چنانچه روابط خصمانه ایران و عراق به حالت عادی بازگردد، مهمات سنگین هواپیماها از روی آنها پیاده شده و به انبارها منتقل شود، در نتیجه در روز کودتا، هواپیماهای مسلح در اختیار نخواهد بود و به حکومت جمهوری اسلامی فرصت مجهز شدن و مقابله داده خواهد شد. به همین جهت به بنیعامری پیشنهاد کرد که از طریق پاریس این مشکل حل شود تا حالت خصمانه همچنان داغ نگه داشته شود. حملات گاه به گاه هوایی یا توپخانه ارتش عراق در بهار سال۱۳۵۹ (قبل از کودتا)، ناشی از درخواست بنیعامری و هماهنگی نمایندگان «سیا» و «موساد» و عراق بود تا ارتش و نیروی هوایی ایران مجبور باشند هواپیماها را در زیر مهمات سنگین نگه دارند.