در یک اتفاق مطبوعاتی کمسابقه در آمریکا، از یک دختر شهید فلسطینی به عنوان یکی از چهرههای سال 2018 میلادی یاد شده است. «نیویورکتایمز» در مقالهای با موضوع زندگی و شهادت «رزان نجار» پرستار داوطلب ساکن غزه، تصویری متفاوت از یک مبارز فلسطینی با آنچه در رسانههای صهیونیستزده آمریکا مطرح میشود ارائه میدهد: دختری پرشور، عاشق زندگی، مقاوم و با اهدافی بزرگ که نهایتا هنگام مداوای مجروحان فلسطینی در جریان یک تجمع اعتراضی، هدف گلوله یک تکتیرانداز ارتش رژیم صهیونیستی قرار گرفته و به شهادت میرسد.
این گزارش شروعی احساسی دارد: «آخرین روز زندگیاش مدت زیادی پیش از طلوع آفتاب آن روز رمضان آغاز میشود. خانم نجار برای وعده سحری خودش و پدرش، سمبوسه و تکه کوچکی گوشت سرخ میکند. لباس تازهای را که برای امیر، برادر ۵ سالهاش خریده، به پدرش نشان میدهد. پیش از خواب، با هم نماز میخوانند. زمانی که پدرش از خواب بیدار میشود، میبیند دخترش رفته است».
در روایت حضور قهرمانانه «فرشته مهربانی» در روز ۳۰ مارس 2018 (۱۰ فروردین 1397) در نخستین روز راهپیمایی بازگشت در مرز نوار غزه آمده است: «خانم نجار جوانترین و البته تنها زن داوطلب میان 3 نفری بود که به مجروحان کمک میکرد. مردان جوان در حالی که شلوار جین به پا داشتند و تیشرت به تن، به سمت نظامیان اسرائیلی سنگ پرتاب میکردند و او، انگار به همان سرعت که آنها به زمین میافتادند، بالای سرشان ظاهر میشد و سوختگیهایشان را پانسمان میکرد، شکستگیهایشان را میبست، جلوی خونریزی ناشی از اصابت گلوله را میگرفت، به آنها دلگرمی میداد و بعضا آخرین کلمات آنها را میشنید. در ۹ هفته پس از آن روز، پایش ترکش خورد، با برخورد یک لاستیک مشتعل دچار سوختگی شد و نارنجکهای گاز اشکآور بازویش را شکست، البته همان روز گچ دستش را باز کرد و به تظاهرات بازگشت. وقتی نظامیان اسرائیلی به سمت آنها شلیک میکردند، همه سر خود را میدزدیدند؛ همه، جز نجار. او به همکارانش میگفت: «گلولههایی که صدایشان را میشنویم، به ما آسیب نمیزنند». منظورش این بود که: «صدای آنی را که تو را میکشد، نخواهی شنید».
او و خانوادهاش از سالها پیش تحت تأثیر اشغالگری صهیونیستها و محاصره نوار غزه قرار داشتهاند و این مساله مسیر زندگی او را تغییر داده بود. وی هر چند رویای پزشک شدن را داشته اما مجبور به ترک تحصیل شده و در اعتراضات هم به عنوان یک پرستار داوطلب به مجروحان کمک میکرده است.
رزان نجار چند ماه قبل از شهادتش به نیویورکتایمز گفته بود: «میخواهیم این پیام را به جهان بدهیم: من، خودم یک ارتش هستم و شمشیری برای ارتشم. ما یک هدف داریم، اینکه نجات دهیم و [به بیمارستان] منتقل کنیم و این پیام را به جهان برسانیم که ما بدون سلاح، میتوانیم هر کاری انجام دهیم».
صفحه فیسبوک او هم پر بود از جملات زیبا. یکبار نوشته بود یونیفرم خونآلودش، «شیرینترین عطر» جهان را دارد. او ۱۵ اردیبهشت 97 در فیسبوک نوشته بود: «زمانی که زندگیام تمام شد، مرا برای کسانی که من را میشناختند، به رویایی شیرین تبدیل کن». کمتر از یک ماه بعد، یعنی روز 11 خرداد 97، رزان طبق معمول در حال کمکرسانی به مجروحان بود که ناگهان گلولهای شلیک میشود و 2 نفر از پرستارها زخمی میشوند. پشت سر آنها، رزان به پشت به زمین میافتد و بعد هم به خود میپیچد. در برابر دیدگان بهتزده خانم ابومصطفی (دوست رزان)، معترضانی که او تا همین چند دقیقه قبل در حال مداوای آنها بود، او را روی دست میگیرند. او را در حالی دور میکنند که خون از قفسه سینهاش فوران میکند. او به قدری محبوب بود که وقتی پزشکان دورش حلقه زده بودند و و دیوانهوار برای زنده نگه داشتنش تلاش میکردند 3 نفر این صحنهها را با تلفن همراه ضبط کردند اما او ساعت ۷:۱۰ عصر همان روز آخرین نفسش را میکشد. پس از انتشار خبر شهادت رزان خبرنگاران تحقیقی نیویورکتایمز بیش از هزار عکس و فیلم مربوط به لحظه شهادت رزان را بررسی کرده، وضعیت قرارگیری معترضان و نظامیان صهیونیست در لحظه تیراندازی را مدلسازی کرده و با شبیهسازی لحظه حادثه، به این نتیجه رسیدند که بر خلاف ادعای اسرائیلیها، هیچ خطری از جانب رزان یا دیگر شرکتکنندگان در این تجمع اعتراضی، متوجه نظامیان صهیونیست نبوده است. در این تحقیقات که حاصل مصاحبه با شاهدان، کارشناسان جرمشناسی، متخصصان کالبدشکافی و تکتیراندازهای ارتش آمریکا و همچنین بررسی حجم زیادی از عکس و فیلم مربوط به لحظه حادثه است، اثبات میشود گلولهای که رزان را به شهادت رسانده، به سمت جمعیتی که بین آنها تعداد زیادی پرستار هم حضور داشتهاند، شلیک شده و این موضع رسمی ارتش عبری را نقض میکند؛ ارتشی اشغالگر که فرمانده ارشدش در همان ماه شهادت رزان مدعی شده است در جریان تیراندازیها به سمت اعتراضات فلسطینیها در غزه، بین ۶۰ تا ۷۰ فلسطینی «به صورت غیرعمد» شهید شدهاند. به نوشته نیویورکتایمز، همین امر هم نقض قوانین بینالمللی است، چرا که اگر در یک درگیری آمار کشتههای غیرنظامی مدام در حال افزایش باشد، فرماندهان آن قوای نظامی موظفند در قواعد درگیری تجدیدنظر کنند اما ظاهرا قتل غیرنظامیان رویه همیشگی این رژیم است.