روزهای اول خیلی برای من سخت بود، چون تنها بودم، پولم تمام میشد. بعد از ۱۵ روز به خودم گفتم من اینجا چه کار میکنم. من تنها روزنامهنگار خارجی در ایران بودم و بعدها روزنامهنگاران دیگر آمدند. باید اعتراف کنم شرایط در آن زمان کمی ناامیدکننده بود. بلافاصله اولین علاقهام بروز کرد که با اعتصاب همگانی در قم شروع شد. آنجا فهمیدم اتفاقی در حال رخ دادن است ولی روزنامهنگارهای دیگر در این زمان هم نیامدند و خیلی بعد از آن آمدند. در این برهه از زمان، تماسهایی با مردم برقرار کردم، چون زودتر از دیگران در اینجا بودم. اواخر خرداد و تیر، من تجربه زیادی با ایران کسب کرده بودم. در آن زمان فقط یک عکاس ناشناس بودم. وقتی که تظاهرات شروع شد، خیلی از عکاسان معروف وارد شدند. با توجه به اینکه تجربه مرا نداشتند، زمان کوتاهی من را مسخره میکردند و میگفتند خواهی دید ارتش ایران به نفع شاه چه کار میکند؟! تقریباً همه آنها ۲ روز قبل از وقایع ۱۷ شهریور، ایران را ترک کردند. تهران- بهشت زهرا(س)- تشییع و خاکسپاری شهدای واقعه 17 شهریور- 20شهریور 57