جعفر قنادباشی*: آنچه در سودان و درباره سرنوشت سیاسی «عمر البشیر» در حال رخ دادن است، از دست رفتن مشروعیت دولت او تلقی میشود. به عبارت دیگر، طغیان و خیزش عمومی مردم و متخصصان سودانی (اعم از پزشکان، معلمان و کارمندان) به نوعی نشان میدهد خشم عمومی از سیاستهای داخلی و خارجی عمرالبشیر کار را به جایی رسانده که شهروندان سودانی تنها راهحل مشکلات خود را برکناری وی میدانند. یکی از این مشکلات نایاب شدن گندم و افزایش بسیار بالای قیمت این کالای استراتژیک است. باید توجه داشت عمده خوراک مردم سودان نان و مشتقات گندم است و البته بسیاری از کالاها و مواد غذایی به دلیل عدم واردات از سوی دولت سودان با افزایش قیمت چشمگیر روبهرو و حتی بخشی از این اقلام نایاب شده است. یکی از دلایل این امر کاهش درآمدهای نفتی دولت سودان بوده که منجر به افزایش قیمت کالاهای اساسی شده و این موضوع موجبات عصبانیت مردم را فراهم کرده است.
اگر بخواهیم مشکلاتی که در سودان گریبان مردم این کشور را گرفته است مورد اشاره قرار دهیم باید توماری از انواع و اقسام مسائل سیاسی، اجتماعی و بویژه اقتصادی را مطرح کنیم اما مساله اصلی اینجاست که ریشه عمده این مشکلات به سیاست خارجی سودان و عمرالبشیر مربوط است. به عنوان مثال زمانی که انقلاب مصر اتفاق افتاد، چیزی حدود 50 تا 70 درصد مردم این کشور از سیاست خارجی «حسنی مبارک» درباره برقراری ارتباط با اسرائیل ناراضی بودند و همین مردم زمینه سرنگونی خاندان مبارک را فراهم کردند. در سودان هم چنین اتفاقی در حال رخ دادن است؛ یعنی مردم این کشور از سیاست خارجی عمرالبشیر ناراضی هستند و برآیند این سیاستها بر زندگی آنها تاثیر منفی گذاشته است.
واقعیت این است که سودان و شخص عمرالبشیر به دلیل چرخش به سوی عربستان سعودی دچار مشکلات عدیدهای شده است که در نهایت موجب شده نفوذ ریاض در این کشور به حد وصفناپذیری گسترش یابد. به عنوان نمونه زمانی که بحث ائتلاف عربی به رهبری سعودیها علیه یمن به راه افتاد، نزدیک به هزار نفر از سودانیها به دستور عمرالبشیر و درخواست سران نظامی و سیاسی عربستان به یمن اعزام شدند و نتیجه آن کشته شدن 700 نفر از اتباع سودان بود. طبیعی است زمانی که این تعداد از تابوتهای مزدوران سودانی به کشورشان بازمیگردد، مردم این کشور سیاست خارجی عمرالبشیر را مورد نقد قرار میدهند و علیه او قیام میکنند.
مساله مهمتر این است که «عمرالبشیر» پس از بازگشت از مصر و زمانی که رهبری سودان را به عهده گرفت، پیوند بسیار عمیقی با اخوانالمسلمین داشت. در واقع او با حمایت این جریان سیاسی - مذهبی توانست نگاه عموم شهروندان و حتی احزاب سیاسی این کشور را به خود جلب کند و از این جهت مشی و سیاست اخوانیها درباره سیاست، فرهنگ، مذهب و حتی آموزش را در سودان پیاده کرد. کمی بعد عمرالبشیر و تمام همقطاران وی به دلیل نزدیک شدن به خط مشی سعودیها از دایره سیاست و ایدئولوژی اخوانالمسلمین فاصله گرفتند و این شکاف آرام آرام تعمیق پیدا کرد تا اینکه تفکر سعودیها تمام سطوح مختلف سیاست داخلی و خارجی سودان را در بر گرفت. یکی از تاثیرهای منفی نفوذ تفکر ریاض در خارطوم این بود که عمرالبشیر و اطرافیان او به فساد اداری، سیاسی و اقتصادی آلوده شدند و این ویروس تمام دولت سودان را در برگرفت. در این راستا برخی اسناد موجود حاکی از آن است که دولت فعلی سودان به واسطه عربستان با رژیم صهیونیستی ارتباط برقرار کرده است و این روند موجب شده محبوبیت عمرالبشیر و دولتش نزد مردم کاهش یابد و حتی مقبولیت آن در سراشیبی سقوط قرار بگیرد.
فاز سوم تحولات (پس از کاهش محبوبیت و مقبولیت)، متوجه مشروعیت عمرالبشیر و کابینه شد. به گونهای که امروز شاهد آن هستیم که از پیر و جوان تا مردم عادی و نخبگان سودان علیه سیاستهای فعلی دولت کشورشان قیام کردهاند و این نشان میدهد مردم سودان معتقدند مشروعیت دولت کشورشان در داخل و خارج از بین رفته است. یکی از موضوعاتی که در ابتدا به آن اشاره کردم و باید آن را دلیلی برای کاهش درآمدهای نفتی دانست، بحث تقسیم شدن سودان (به 2 قسمت سودان شمالی و جنوبی) است. واقعیت این است که عمده چاههای نفت سودان در قسمت جنوبی این کشور واقع شده و عدم کنترل عمرالبشیر بر این منطقه که با سناریوی عربستان از زیر کنترل و نظر دولت مرکزی جدا شد، باعث کاهش درآمدهای نفتی دولت عمر البشیر شده است. موضوع دیگر این است که تمام پولهایی که عربستان تحت عناوین مختلف و بستههای حمایتی به حساب دولت سودان واریز کرده، توسط عمرالبشیر و یارانش به غارت برده شده و حتی هزینههای جاری برای مقابله با ناآرامی و تروریسم در مرزهای مشترک این کشور با لیبی هم بدرستی تخصیص داده نمیشود.
یکی دیگر از دلایلی که مردم سودان با مشاهده آن عصبانی شدهاند، به غارت بردن آب سودان است. کشور اتیوپی با حمایت سعودیها اقدام به تاسیس سد بسیار عظیمی روی سرچشمه منابع آبی سودان کرده و از این منظر خشکسالی پدید آمده که خسارتهای زیادی به حوزه محیطزیست و کشاورزی این کشور وارد کرده است. از سوی دیگر حمایت غربیها از برخی احزاب سیاسی سودان هم باعث خیزشهای متعدد و بهم ریختن وضع سیاسی- اجتماعی این کشور شده که تمایل آنها به غرب به معنای پایان کار عمرالبشیر خواهد بود. در این میان اکثر ناظران و کارشناسان ادامه حکومت عمرالبشیر را غیرممکن میدانند و حتی معتقدند ارتش سودان بزودی وارد میدان خواهد شد و این به معنای خلق فضایی جدید برای سرکوب معترضان و شهروندان سودانی است.
عمرالبشیر هم اکنون به دنبال آن است تا با برگزاری انتخابات، مشروعیت و مقبولیت خود را بار دیگر در سطح سودان به دست آورد، علاوه بر اینکه به دنبال آن است تا از این طریق از اریکه قدرت کنارهگیری کند اما معترضان این روند را قبول ندارند و خواستار کنارهگیری وی به صورت سریع و بدون پیششرط هستند. معضل دیگری که در سودان وجود دارد این است که هیچ جریان و حزب منسجمی در این کشور نمیتواند زمام امور را به دست بگیرد و این مساله راه را برای تسلط ارتش بر سودان باز میکند؛ به گونهای که ارتش خود را با عنوان «جریان نجات ملی» وارد میدان میکند و این دقیقاً نامی بود که عمرالبشیر در ابتدای ورودش به سودان برای جناح خود برگزید.
*تحلیلگر مسائل آفریقا