عبدالحمید شهرابی*: با شروع دور جدیدی از تنشها علیه دولت قانونی ونزوئلا، یک بار دیگر ردپای مداخلههای آمریکا در این معادله قابل ردیابی و تشخیص است. اگر تا پیش از این دوره، مستندات مداخلههای واشنگتن و برنامهریزی برای کودتا در کشورهای مختلف جهان با تاخیر و پس از گذشت سالها منتشر میشد اما هماکنون و همزمان با اتفاقات ونزوئلا این مستندات و مداخلههای واشنگتن در معرض دید و قضاوت افکار عمومی قرار دارد و اینکه آمریکا در سازماندهی، برنامهریزی و مهندسی کودتا علیه دولت «نیکولاس مادورو» رئیسجمهور ونزوئلا دست دارد غیرقابل انکار است. با بررسی سیر وقایع و گاهشمار رویدادها نیز این مساله بخوبی هویدا خواهد شد. «دونالد ترامپ» رئیسجمهور آمریکا پیش از اینکه دور جدید تظاهراتها در ونزوئلا شکل بگیرد، اعلام کرد تمایل دارد از رهبر اپوزیسیون «خوان گوایدو» حمایت کند. متعاقب این حمایت، تظاهراتها شروع شد و گوایدو خود را رئیسجمهور خودخوانده اعلام کرد. از طرفی، وابستگی اپوزیسیون ونزوئلا به آمریکا دارای سابقه تاریخی بوده و از ابتدای شکلگیری این جریان تاکنون، این وابستگی وجود داشته است. آمریکا در 2 دهه گذشته با ارسال پول و حمایتهای مالی از تشکلهای اپوزیسیون، تامین لجستیکی، حمایت تبلیغاتی و آموزش نیروهای نظامی اپوزیسیون سعی داشته است دولت کاراکاس را ساقط کند. در همین راستا، بعد دیگر سیاست مداخلهجویانه واشنگتن به سازماندهی دولتهای آمریکای لاتین علیه دولت مادورو بازمیگردد. پس از انتخاب مجدد مادورو در سال 2018 «سازمان دولتهای آمریکایی» تحت فشار واشنگتن از به رسمیت شناختن دولت وی امتناع کرد و در روزهای گذشته نیز برخی کشورهای متحد آمریکا در این منطقه بویژه کلمبیا به خط مقدم مخالفت با دولت ونزوئلا تبدیل شدهاند. به طور کلی و در قالب یک نگاه استراتژیک، برنامه ایالات متحده از ابتدای انقلاب بولیواری، مبتنی بر سرکوب و نابودی این انقلاب بوده است. اما در برهه کنونی برنامهریزی ایالات متحده برای ساقطسازی دولت ونزوئلا ابعاد جدیدی به خود گرفته و در یک چارچوب جدید اجرا میشود. اما برای روشن شدن ابعاد جدید سیاستهای آمریکا در ونزوئلا ناگزیر خواهیم بود به این پرسش پاسخ دهیم که مشخصات این چارچوب جدید چیست و واشنگتن از چه سیاستهایی علیه دولت کارکارس استفاده خواهد کرد؟ در ابتدا و بهرغم تمام تلاشهای ایالات متحده، دولت بولیواری ونزوئلا ادامه حیات پیدا کرده است. به عبارت دیگر آمریکا بهرغم داشتن برنامهای جامع برای حذف دولتهای «هوگو چاوز» و مادورو در این برنامه ناموفق بوده و این مساله واشنگتن را در یک حالت استیصال قرار داده است. بنابراین سیاست کنونی واشنگتن پیش از آنکه از موضع قدرت باشد، تضعیف جایگاه این کشور را نشان خواهد داد. از طرفی، آمریکا درصدد استفاده و کپیبرداری از تجربه سوریه و لیبی است که براساس آن کشورهای غربی مقدمات و زمینه را برای مداخله مستقیم نظامی و سرنگونی حکومتهای این کشورها فراهم کردند. در سوریه و لیبی ابتدا دولت موازی با دولتهای قانونی این 2 کشور را به رسمیت شناختند و سپس فاز اجرایی این پروژه شروع شد. بنابراین احتمالا واشنگتن حتی سیاستهای مداخله مستقیم نظامی را نیز در دستورکار قرار خواهد داد. ترامپ به طور واضح به این مساله اشاره کرد و اظهار داشت: «مداخله نظامی یکی از گزینههای واشنگتن خواهد بود». در همین راستا صدها نفر از نیروهای وابسته به اپوزیسیون در کلمبیا آموزش دیده و برای این کار آماده شدهاند. سوءقصد به جان مادورو در سال گذشته نمونهای از این اقدامات نظامی اولیه بود که احتمالا در آینده ابعاد جدیدی به خود خواهد گرفت. به طور کلی سناریوهای متعددی درباره آینده ونزوئلا وجود دارد اما تحولات این کشور تابعی از رابطه نیروها، واکنش مردم، حمایتهای بینالمللی و اوضاع داخلی ونزوئلا قرار دارد، اگرچه آمریکاییها برای مداخله نظامی و ایجاد تنشهای مسلحانه داخلی تلاش میکنند و برنامهریزی برای این موضوع نیز وجود دارد اما بنا به دلایلی این سناریو محتمل نخواهد بود، زیرا بهعنوان یک عنصر تعیینکننده، ارتش ونزوئلا از دولت قانونی این کشور حمایت کرده است. همچنین مردم ونزوئلا براساس نظرسنجیهای میدانی و ارزیابیهای صورت گرفته از مداخله نظامی در کشورشان استقبال نخواهند کرد، حتی بخش بزرگی از مردمی که در صفوف اپوزیسیون این کشور قرار دارند از مداخله نظامی آمریکا و متحدانش در ونزوئلا حمایت نمیکنند، این دو عنصر توان مداخله نظامی واشنگتن در ونزوئلا را بشدت کاهش خواهد داد؛ عناصری که موازنه قوا را به نفع دولت مادورو تغییر داده است.
*کارشناس مسائل آمریکای لاتین