printlogo


کد خبر: 205831تاریخ: 1397/11/13 00:00
کم‌کاری در نقد پهلوی!

«سیاست»، بی‌تردید یکی از مهم‌ترین وجوه زندگی ایرانیان است؛ بنا بر تعبیری معروف ما یک «ملت سیاسی» هستیم. با این همه، سینمای سیاسی آنچنان که باید نتوانسته در قالب ژانری مستقل معرفی شود. در واقع به‌رغم تحولات متعدد سیاسی که قابلیت‌‌های درام را نیز دارا هستند (که البته اخیرا توجه ویژه‌ای نسبت به‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ آنها‌‌‌‌ می‌شود)، سیاست و امر سیاسی در محوریت درام‌‌های سینمایی قرار نگرفتند و یک جریان سینمایی نساختند. به تعبیر دیگر، سینمای سیاسی در بیشتر موارد در ایران با چیزهای دیگر و بسیار محدود تعریف شد که «کنایه‌‌های سیاسی» برای دل بردن از جشنواره‌‌های غربی، نشانه‌‌گذاری‌ها، وجوه فرامتنی یا دستاویز شدن به چند دیالوگ محدود برای پرداختن به یک امر سیاسی از آن جمله بود. سال‌های پیش از انقلاب به‌خاطر تسلط کامل فیلمفارسی بر سینمای استبدادزده آن روز، ساخت آثاری با مضامین سیاسی نزدیک به 50 سال به تاخیر افتاد، چنانکه می‌توان گفت اولین آثار جدی سیاسی در سینمای ایران در جریان فیلم‌های موسوم به موج‌نو در دهه 50 ساخته شد. شاخص‌ترین فیلم سیاسی دهه‌ 50 «گوزن‌ها» از مسعود کیمیایی بود که اتفاق به آتش کشیده شدن سینما رکس آبادان هنگام نمایشش نیز بر فرامتن‌های سیاسی‌اش افزود.  پس از انقلاب، جریان سینمای سیاسی با بغض‌‌های فروخورده‌ای از دوران ستمشاهی در ساخت آثاری با محوریت انقلاب و نقد رژیم پهلوی آغاز شد. در سال 1358، «فریاد مجاهد» توسط مهدی معدنیان با موضوع حادثه مدرسه فیضیه قم ساخته شد. این شاید اولین فیلم تاریخ سینمای ایران است که با اشاره مستقیم به یک واقعه تاریخی و در ژانر سینمای سیاسی ساخته شده است. «جنگ اطهر» محمدعلی نجفی هم که در سال‌های پایانی پیش از انقلاب ساخته شده بود و سازندگانش در جایگاه اولین مدیران سینمایی پس از انقلاب قرار گرفته بودند، در این سال به نمایش عمومی درآمد. «خونبارش» ساخته‌ امیر قویدل حادثه 17 شهریور را به نمایش درآورد و «زنده باد» خسرو سینایی به مبارزات مردمی در جریان انقلاب پرداخت. آغاز جنگ اگرچه تمرکز را از جریان سینمای سیاسی برداشت و توجه سینماگران را به دفاع‌مقدس جلب کرد اما ساخت آثاری با محوریت انقلاب تا نیمه‌‌های دهه 60 ادامه پیدا کرد. در این بین مدیران سینمای وقت که دنبال ترویج سینمای شبه‌عرفانی و اروپای شرقی بودند، کمکی به پیشبرد سینمای سیاسی نکردند، اگر چه در بیشتر کشورها این ساحت از سینما که پیوندی عمیق با سینمای استراتژیک دارد، در ساخت حکومت‌ها از اهمیت برخوردار است. با این همه آثار موفقی در نقد رژیم پهلوی و وقایع مربوط به انقلاب اسلامی تولید شد. «تشریفات» از مهدی فخیم‌زاده که داستان جالب و ایده قابل توجهی دارد، از آن جمله است: جوانی که مشهور به حسن مطرب است برای دزدی وارد خانه‌ای می‌شود. در خانه مجاور روحانی‌ای به نام توحید با موعظه‌های خود گروهی از اهالی محل را بر ضد نظام سلطنتی می‌شوراند. پلیس امنیتی برای دستگیری توحید به محله هجوم می‌آورد. در این میان حسن نیز بازداشت می‌شود و در زندان به دلیل شباهت به روحانی شکنجه می‌شود. بازجو پی می‌برد که او توحید نیست اما با اجبار و شکنجه و تهدید به مرگ او را به هیات توحید درمی‌آورند و در یک مصاحبه تلویزیونی شرکت می‌دهند. حسن مطرب که نقش خود را بخوبی بازی کرده ‌است از زندگی مرفهی برخوردار می‌شود اما به دنبال برخوردهای مردم کوچه و بازار و پدر توحید، که در زندان با او آشنا شده، از کرده خود پشیمان می‌شود و علیه نظام سلطنتی سخنرانی می‌کند. ساواک او را دستگیر و اعدام می‌کند.  در همین سال‌ها آثار دیگری مانند «توجیه» منوچهر حقانی‌پرست، «رسول پسر ابوالقاسم» داریوش فرهنگ، «آفتاب‌نشین‌ها» مهدی صباغ‌زاده، «برنج خونین» امیر قویدل، «خط قرمز» مسعود کیمیایی و «تاتوره» کیومرث پوراحمد- در واقع ورود پوراحمد به عرصه فیلمسازی حرفه‌ای با اثری متعهد درباره ظلم و ستمی است که بیگانگان به بومیان جنوب روا می‌دارند- ساخته می‌شود. «دادشاه» حبیب کاوش هم که به یکی از مهم‌‌‌‌‌ترین موضوعات سیاسی دوران شاه یعنی اصل 4 ترونمن می‌پردازد اثر قابل توجهی است. درباره واقعیت داستان «دادشاه» اینطور‌‌‌‌ می‌خوانیم: دادشاه یا میر دادشاه، یک زمیندار بزرگ و کشاورز روستایی بلوچ، ساکن در منطقه کوهستانی (سفیدکوه) واقع در مرکز بلوچستان بود که اوایل دهه ۵۰ میلادی (اواسط دهه 30 خورشیدی) علیه رژیم شاه قیام‌‌‌‌ می‌کند. علت قیام او را تعدی و ستمی دانسته‌اند که از جانب خوانین محلی به وی و خاندان و قبیله‌اش روا داشته شده بود. در واقع قیام وی به‌خاطر حمایت رژیم از خوانین زورگو بود. او کارمندان اصل 4 ترومن، را از میان برمی دارد و به همین دلیل حساسیت مطبوعات جهان به قیام او بیشتر‌‌‌‌ می‌شود. به‌گونه‌ای که دولت‌های بیگانه و بویژه دولت ایالات متحده آمریکا، حکومت پهلوی را برای دستگیری هر چه سریع‌تر دادشاه و سرکوب طغیان او تحت فشار گذاشتند. دادشاه درنهایت در کمین نیروهای رژیم به قتل‌‌‌‌ می‌رسد.  از جمله آثار دیگری که با محوریت سیاست ساخته شده‌‌اند‌‌‌‌، می‌توان به «شیلات» از رضا میرلوحی، «خانه عنکبوت» از علیرضا داوودنژاد، «ریشه در خون» از سیروس الوند، «تیرباران» از علی‌اصغر شادوران که زندگی و مبارزات شهید اندرزگو در سال‌های پیش از انقلاب را به تصویر کشید و «گزارش یک قتل» از محمدعلی سجادی که وقایع 28 مرداد را با حوادث انقلاب گره می‌زد، اشاره کرد. «بایکوت» در این سال‌ها یکی از شاخص‌ترین نمونه‌های سیاسی به حساب می‌‌‌‌‌‌‌‌آید که به نقد تفکر و ایدئولوژی چپ می‌پرداخت و زندگی یک عضو از گروهک‌های فعال در ابتدای انقلاب و چالش های او را دستمایه قرار داده بود. «روز شیطان» هم فیلمی است که اوایل دهه 70 ساخته شد که به یک حادثه بمب‌گذاری اشاره مستقیم دارد. با نام بردن از آثاری که در بالا به آنها اشاره شده‌‌‌‌ می‌توان پرونده سینمایی ایران در دهه پراتفاق و ملتهب 60 را بست در حالی که تعداد آثار تولید شده پیرامون این اتفاقات به اندازه انگشتان یکدست هم نبود و نتوانست جریانی از سینمای سیاسی بسازد.


Page Generated in 0/0099 sec