اگرچه سطح تکنیکی و فنی آثاری که پس از دهه 60 شمسی ساخته شدند از شرایط مناسبتری نسبت به سینمای دهه ۶۰ برخوردارند اما نگاه فیلمسازان آن دهه حتما استراتژیکتر است. در دهههای بعد جز استثناهایی مثل حاتمیکیا و برخی از نسل تازه فیلمسازان، دغدغههای استراتژیک آنچنان که باید پیگیری نشد و افراط در سینمای اجتماعی از یکطرف و جریان سینمای شکاک اصغر فرهادی و کپیهای جوانترش از طرف دیگر پرداخت به موضوعات استراتژیک را به محاق برد. با این همه در میانه دهه ۷۰ «آژانس شیشهای» ساخته شد که تا همین امروز، یکی از بهترین فیلمهای تاریخ سیاسی - اجتماعی ایران است. با پررنگ شدن موضوعات سیاسی در اواخر دهه ۷۰، سویه این سینما به سمت نقد مناسبات داخلی رفت و طیفی از فیلمهای ضعیف تا متوسط ساخته شد. بهمن فرمانآرا پس از چندین سال غیبت در این دوره به عرصه فیلمسازی بازگشت و «بوی کافور عطر یاس» را با نشانههای پررنگ سیاسی ساخت. فیلم سرشار از بیانیههای سیاسی و حتی پخش سخنرانی جنجالبرانگیز رئیسجمهور وقت است و با اینکه در میان ضعیفترین آثار فرمانآراست، سیمرغ بهترین فیلم جشنواره فجر را دریافت کرد. مسعود کیمیایی در سال ۷۸ «اعتراض» را ساخت. در همین سال، احمدرضا درویش «متولد ماه مهر» را با تمرکز بر دانشگاه و مضامین سیاسی روز تولید کرد. ضیاءالدین دری نیز با «لژیون» و طرح داستانی درباره فراماسونری به موضوعات سیاسی پرداخت. تهمینه میلانی در سال ۷۹ فیلم جنجالی «نیمه پنهان» را با محوریت فعالیتهای سیاسی یک زن در ابتدای انقلاب ساخت که حاشیههای فراوانی را برای فیلمساز به وجود آورد. سامان مقدم هم «پارتی» را با طرح مسائل سیاسی با محوریت فعالیتهای یک روزنامهنگار ساخت. با غفلت از طرح مسائل استراتژیک با آغاز دهه 80 از میان فیلمسازان سینما، تنها ابراهیم حاتمیکیاست که دغدغههای سیاسی را به طور جدی و با طرح مضامین و انتخاب سوژههای سیاسی ادامه میدهد. او در «موج مرده» به رفتار دولتمردان پس از جنگ انتقاد میکند و در شکاف میان نسل جوان و نسل جنگ، دولتیان را مقصر میداند. حاشیههایی که برای این فیلم پیش آمد فضای حول آن را جنجالیتر کرد. اختلاف ابراهیم حاتمیکیا و تهیهکننده فیلم «موج مرده» باعث شد در جلسه مطبوعاتی، حاتمیکیا نگاتیوهای بریده شده را به دلیل اعتراض به سانسورهای فیلم توسط تهیهکننده به معرض نمایش بگذارد و از اتفاقی که از آن به یکسونگری تعبیر کرد، گله کند. او در «ارتفاع پست» نیز در بستر طرح معضلات اجتماعی به بیان مفاهیمی سیاسی نیز دست زد؛ اثری که با انتقادات جدی همراه شد. فیلمنامه این کار را اصغر فرهادی به نگارش درآورده بود. در نهایت در یکی از مهمترین آثارش، «به رنگ ارغوان» برای اولینبار سراغ به تصویر کشیدن فضاهای امنیتی و اطلاعاتی رفت و از این منظر نگاهی نیز به منافقین انداخت. نگاهی که با انتقادهای جدی همراه شد. فیلم از دوره اصلاحات به مدت6 سال در توقیف ماند و درنهایت پس از تغییر دولت در جشنواره بیست و هشتم فجر جوایز بهترین فیلم و بهترین کارگردانی را نصیب خود کرد.
در این بین اما در سالهای ابتدایی دهه 80 پای مضامین سیاسی به آثار کمدی نیز باز شد و «نان، عشق و موتور 1000» از ابوالحسن داوودی و «مکس» از سامان مقدم با طرح پررنگ مسائل سیاسی روی پرده رفتند. در همین سالها «تیک» اسماعیل فلاحپور نیز با روایت داستان مردی که به هر کاری دست میزند تا به مجلس راه یابد به نقد مناسبات سیاسی جاری پرداخت.
سالهای پایانی دهه 80 و وقوع فتنه 88 و فضای ملتهب پس از آن اما بسیاری از فیلمسازان را برای ورود به مسائل سیاسی در آثارشان ترغیب کرد. فیلم مهمی چون «قلادههای طلا» که با احساس نیاز به روشنگری در فضای بعد از سال 88 تولید شد و بشدت در ژانر سیاسی بود، با استقبال مخاطبان همراه شد و برای نخستین بار به شکلی مستقیم به طرح موضوعات مربوط به دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری پرداخت. آثار دیگری نیز ساخته شدند که جانب دیگری را گرفتند و با نگاههای یکسویه به طرح مسائل مختلف درباره اتفاقات سال 88 پرداختند. علاوه بر آثار سیاسی با طرح مسائل داخلی، در ابتدای دهه 90 «شکارچی شنبه» به کارگردانی پرویز شیخطادی ساخته شد که دست روی مسائل سیاسی منطقهای و نقد صهیونیسم گذاشته است؛ آخرین نمونه این دست آثار سیاسی. پیش از آن، فیلم ماندگار «بازمانده» از سیفالله داد در ابتدای دهه 70 که از کمنظیرترین آثار بینالمللی و استراتژیک تاریخ سینمای ایران است و همچنین «سرب» از مسعود کیمیایی در انتهای دهه 60 تولید شدند. در سالهای اخیر نیز باز هم حاتمیکیا با ساخت «چ»، «بادیگارد» و «به وقت شام» و دست گذاشتن روی مسائل سیاسی روز نشان داد با وجود حاشیههای پررنگ فیلمهای پیشینش همچنان به طرح مسائل سیاسی در آثارش علاقهمند است و استقبال مردمی از آن نیز ثابت کرد فیلمهای سیاسی میتوانند مخاطب بالایی را به سینماها بکشانند. به وقت شام برای نخستین بار و به شکلی جدی به موضوع داعش و گروههای تکفیری میپردازد و در پسزمینه به دخالتهای اسرائیل و آمریکا در امور منطقه اشارههایی دارد.
سینمای استراتژیک با پرداختن به سوژههای مهمی که سالها درباره آنها سکوت شده است، در سالهای اخیر با ساخت آثار دیگری چون «ماجرای نیمروز» و «تنگه ابوقریب»، ادامه پیدا کرده است. در سیوهفتمین جشنواره فیلم فجر نیز که یکی از سیاسیترین دورههای این جشنواره است، آثاری چون «شبی که ماه کامل شد»، «ماجرای نیمروز2- رد خون»، «تختی» و «دیدن این فیلم جرم است» به نمایش درآمده است که دارای سویههای قوی سیاسی و اجتماعی هستند. در شبی که ماه کامل شد، به سوژه عبدالحمید ریگی، برادر عبدالمالک ریگی، از سران گروههای تروریستی شرق کشور، پرداخته شده و در فضایی دراماتیک این موضوع مهم یادآوری شده است. در ماجرای نیمروز 2- رد خون نیز که در ادامه قسمت اول این فیلم سینمایی تولید شده به واقعه مهم عملیات مرصاد پرداخته شده است. عملیاتی که منافقین از آن با عنوان فروغ جاویدان یاد کردند و باعث کشته و زخمی شدن بسیاری از هموطنانمان شد.