printlogo


کد خبر: 205958تاریخ: 1397/11/15 00:00
میلاد عرفان‌پور و رباعی‌هایش
فوران زندگی

پویا مشهدی: رباعی یکی از قالب‌های پرکاربرد و بسیار مورد اقبال در ادبیات فارسی است؛ قالبی که غالب شعرا آن را برای سرودن اشعار پرمغز و در عین حال کوتاه خود انتخاب کرده‌اند. صاحبنظران درباره خاستگاه رباعی نظرات متعددی دارند. شمس قیس‌رازی در کتاب «المعجم» رودکی را نخستین رباعی‌سرا معرفی می‌کند اما دیگر پژوهشگران این نظر را مردود اعلام می‌کنند. برخی سرمنشأ آن را اشعار دینی به زبان پهلوی ذکر می‌کنند و برخی دیگر آن را حاصل ذوق و تراوش اهل تصوف به منظور استفاده در رقص سماع یا اذکار و دعای آنها در سده‌‌‌ پیشین حیات رودکی یعنی قرن سوم هجری می‌دانند. در این میان هر نظری می‌تواند به صواب نزدیک‌ باشد اما به طور قطع، قدیمی‌‌‌‌‌ترین رباعی که امروز در دستان ما است از آن رودکی‌بلخی است. می‌توان دوران اوج شکوه رباعی را قرن 5 دانست. دوره‌ای که در آن حکیم عمرخیام و شیخ ابوسعید ابوالخیر رباعیات نسبتا فراوان و زیبایی از خود به یادگار می‌گذارند و همچنین بابا طاهر همدانی که او نیز دوبیتی‌های عرفانی شورانگیزی می‌سراید و آن را به اوج خود می‌رساند. از دیگر رباعی‌سرایان بزرگ و نامی می‌توان به عطار نیشابوری، مولانا جلال‌الدین، سعدی شیرازی، اوحدالدین کرمانی و باباافضل کاشی اشاره کرد. رودکی رباعیات خود را در مفاهیم عاشقانه سرود اما خیام آن را با موضوعات فلسفی به اوج رساند. در مجموع موضوعات رباعی در قرون ماضی منحصر به فلسفه، شک، عرفان و مفاهیم غنایی می‌شود. امروز اما مضامین دیگری از جمله مفاهیم اجتماعی، ملی، دینی و سیاسی نیز پا به عرصه رباعی گذاشته‌اند. دیگر در میان شاعران، رباعی شکوه و فراگیری گذشته را ندارد اما از میان معاصران هستند کسانی که همچنان پایبند به این قالب مردمی و محبوبند و خون را در رگ کهنه و سبز این قالب جاری می‌کنند. از جمله این افراد می‌توان به نیما یوشیج، سیاوش کسرایی، قیصر امین‌پور، سیدحسن حسینی و میلاد عرفان‌پور اشاره کرد.  در این بین اما شاعر اخیر وجه تمایزی با سایرین دارد و آن هم این است که میلاد عرفان‌پور، اساسا با رباعی پا به عرصه شاعری نهاد و شهرت و نام خود را از دفاتر رباعی‌اش دارد اما آن دیگران در کنار باقی اشعار خود رباعی‌سرایی نیز کرده‌اند.
در سال‌های پس از انقلاب قیصر امین‌پور و سیدحسن حسینی بار رباعی را بر دوش می‌کشیدند اما در سال‌های 68 و 69 رباعی رو به ضعف و سستی نهاد. پس از آن میلاد عرفان‌پور با انتشار دفترهای «از شرم برادرم»، «پاییز بهاریست که عاشق شده است»، «پادشهر»، «جشن فراموشی‌ها»، «بی‌خبری‌ها»، «چاره‌ها»، «از آخر مجلس» و «درباره‌ تو» توانسته است بار دیگر رباعی را به رونق و شکوه همیشگی خود بازگرداند و همچنین به عنوان شاعری توانمند و پرکار در ذهن مخاطبان خود جای بگیرد. دفتر دوم او که تماما به رباعی اختصاص دارد یکی از زیباترین آثار او است و وجه تسمیه آن، شعری در همان دفتر است که می‌توان آن را از معروف‌ترین رباعیات عرفان‌پور دانست: «تلخ است که لبریز حقایق شده است/ زرد است که بازیچه‌ منطق شده است/ شاعر نشدی اگرنه می‌فهمیدی/ پاییز بهاریست که عاشق شده است». رباعیات عرفان‌پور دارای مضامین اجتماعی، دینی، ارزشی، انقلابی و احساسی است و در آن افق‌های تازه‌ای رو به سوی دیگر سرایندگان رباعی گشوده است. از جمله نکات ارزشمند رباعیات او، در نظر گرفتن موردی است که زیبایی و تاثیرگذاری رباعی منوط به رعایت آن است. و اما این ویژگی چیست؟ آن چیز که رباعی سره را از ناسره تمییز می‌دهد، این است که پیام شعر در مصرع چهارم به زیبایی و ظرافت بیان شود و 3 مصرع پیشین زمینه را برای ادای هرچه بهتر پیام فراهم کنند. در واقع 3 مصرع ابتدایی، ظرفیت لازم را برای پیام در مصرع آخر ایجاد کند تا مصرع چهارم ضربه نهایی را بر مخاطب وارد کند و او را به وجد بیاورد و کار را تمام کند. این ویژگی در اشعار او به چشم می‌خورد و مخاطب در انتهای شعر غافلگیری و ضربه کاری شاعر را تجربه می‌کند، مانند: «اینجا فوران زندگی... آنجا مرگ/ مانده است در انتظار انسان‌ها مرگ/ یک روز به دیدار شما می‌آیم/ این نامه برای زنده‌ها، امضا: مرگ» و «بی‌تاب نشسته تا تماشای شما/ یک شاخه‌ گل گذاشته جای شما/ این مسأله را چگونه حل باید کرد؟/ مردی به توان عشق منهای شما؟» حضور رباعیات با مضامین اعتقادی و آیینی در میان اشعار او از وجوه برجسته تالیفاتش است و در آنها توانسته ارزش‌ها و آرمان‌گرایی خود را بخوبی نمایش دهد: «هر جمعه به دست‌ها دعا چشمان ‌تر/ از شنبه فراموشی او زنگ خطر/ با دعوت خام خود مبادا باشیم/ ما کوفه‌ دیگر او حسین دیگر» و نمونه دیگر شعری که تقدیم جانبازی شیمیایی شده است: «خون... سرفه‌ خشک... درد... بیمارستان/ آیینه‌ای از نبرد... بیمارستان/ ناگاه صدای شیون شیرزنی/ یک خط کشیده... مرد... بیمارستان». زبان اشعار عرفان‌پور ساده و امروزی است، همچنین تعبیرات و تصاویر او نیز از مشاهدات زندگی‌اش سرچشمه می‌گیرد اما آنچه در رباعیات او درخشان و تمایزآفرین است، اتصال مسائل زمینی و مادی به امور تجریدی و آسمانی است. عرفان‌پور از جمادات بهره می‌جوید تا حکمت و اندیشه استوار خود را در رگ رگ «لا حول و لا قوه الله بالله» جاری کند. «اینجا دل سفره‌ها پر از نان و زر است/ آنجا جگر گرسنه‌ها شعله‌ور است/ ‌ای وای بر این شهر که در غربت آن/ همسایه ز همسایه‌ خود بی‌خبر است»
«از دوزخ تن، بهشت را باور کن/ با آتش دوستی لبت را‌‌‌‌‌‌ تر کن/ مانند تنور باش و در خدمت خلق/ با سوخته‌های نان شبت را سر کن».
 


Page Generated in 0/0069 sec