سیدهادی سیدافقهی*: در روز 19 دسامبر 2018، برخلاف سیاست و راهبرد اعمالی ایالات متحده آمریکا در سوریه، «دونالد ترامپ» خبر خروج نظامی این کشور از شمال سوریه را منتشر کرد. اگر چه بعدها این راهبرد با تغییرات و تعدیلهایی روبهرو شد اما رئیسجمهور آمریکا همچنان بر اجرای این سیاست تاکید دارد. به طور کلی مساله خروج نظامی آمریکا از شمال سوریه از چند منظر متفاوت قابل تحلیل است. دستهای بر این باور هستند ترامپ به علت عدم آگاهی از پیچیدگیهای جهان سیاست و مسائل راهبردی حاکم بر کاخ سفید، ابتدا سخنان خود را بیان میکند و سپس تحت تاثیر فشارهای داخلی و همچنین محاسباتی که برای وی تفهیم خواهند شد از موضع اولیه خود عقبنشینی خواهد کرد. در مقابل دیدگاه دیگری برای این باور است که ترامپ به صورت حسابشده، استراتژی جدید واشنگتن را اعلام کرد و از بازخوردهای آن آگاه بود. وی درصدد است از طریق یک برنامه مرحله به مرحله از شمال سوریه خارج شود اما همچنان نقش راهبردی خود را در این منطقه حفظ خواهد کرد، زیرا با خروج آمریکا از شمال سوریه این منطقه توسط متحدان آمریکا و با هزینه آنان اداره خواهد شد. قرائت سومی هم در این میان وجود دارد که این سناریو را مطرح میکند که آمریکا هیچگاه و بنا بر مصالح ژئواستراتژیک خود حاضر به خروج از یکسوم خاک سوریه نیست. اکنون آمریکاییها نزدیک به یک سوم از خاک سوریه را کنترل کردهاند، همچنین آنان پایگاه استراتژیک و مجهز «التنف» را در اختیار دارند. پایگاه التنف در مثلث مرزی سوریه، عراق و اردن قرار دارد و واشنگتن همواره از آن برای کنترل کشورهای منطقه و همچنین دپوی گروههای تروریستی استفاده کرده است. اما در اینجا یک سناریو چهارم هم قابل تحلیل خواهد بود؛ با نگاهی به بحران سوریه و بازخوانی تحولات این کشور بویژه در 2 سال گذشته میتوان به این نتیجه دست یافت که موازنه قوای داخلی در سوریه به طور کامل تغییر پیدا کرده است و دوباره دمشق و متحدانش به عنصر اصلی سیاست و قدرت در این کشور تبدیل شدهاند، بنابراین پیش از آنکه اعلام این خروج نشانگر قدرت و موضع برتر آمریکا باشد، نفس این اعلام که آمریکا از سوریه خارج میشود حداقل از لحاظ روانی یک نوع اعتراف به شکست واشنگتن نیز بود و آمریکا این پیام را به رقبای خود یعنی جمهوری اسلامی ایران، سوریه و روسیه داد که در سوریه شکست خورده است. از یک طرف این اعلام خروج باعث تعمیق اختلاف متحدان آمریکا در منطقه، یعنی کردهای سوریه و ترکیه شد. همچنین ضربههای جبران ناپذیری به روابط کردها و دولت ترکیه با آمریکا وارد شد و اکنون هر 2 بازیگر منطقهای نه تنها از تصمیمات شتابزده ترامپ نگران و عصبی هستند بلکه هر دو بازیگر که واشنگتن در تجمیع مصالح آنان ناتوان بوده است برای پوشش دادن نقاط ضعف خود در آینده به سمت و سوی متحدان دیگر گرایش پیدا کردهاند. این مساله با ورود هیات مذاکرهکننده کردها به دمشق و گفتوگوی آنان با دولت مرکزی خود را بخوبی نشان داد. به عبارتی دیگر سیاست شتابزده ترامپ به جای اینکه معادله سوریه را که به ضرر آنان تغییر کرده است، بهبود بخشد باعث دورتر شدن هر چه بیشتر متحدان آمریکا در منطقه از این کشور شد. از طرف دیگر با پیروزیهای ارتش و دولت سوریه در 2 سال گذشته در شرق این کشور بویژه در «دیروالزور» و سپس در «غوطه شرقی» و همچنین استانهای جنوبی یعنی «درعا»، السویدا» و «القنیطره»، آمریکاییها به این نتیجه رسیدهاند که برنده تحولات سوریه دولت مرکزی این کشور است. بنابراین درصدد هستند با استفاده از اقدامات تاکتیکی همچون سیاست اعلامی ترامپ برای خروج از سوریه، روند تقویت دولت مرکزی دمشق را کند یا برای مدتی متوقف کنند. اما براساس یک قاعده کلی که در تمام کشورهای و دولتها رایج است تا زمانی که یک وجب از خاک کشوری در اشغال بیگانگان قرار داشته باشد، ارتش و دولت آن کشور از هر ابزار و شیوهای برای آزادی مناطق اشغالی استفاده خواهند کرد. سوریه و ارتش این کشور نیز از این مساله مستثنا نیستند. دمشق خواستار کنترل و اعاده حاکمیت خود بر این بخش از کشور است، بنابراین در آینده یا آمریکاییها خودشان از این منطقه خارج خواهند شد یا با وارد شدن هزینههای سنگین از شمال سوریه اخراج میشوند.
*کارشناس مسائل خاورمیانه