احمد سبحانی*: دولت ایالات متحده برای تغییر ساختار قدرت در ونزوئلا راهبردی همهجانبه، متنوع و چند بعدی را در عرصههای داخلی، منطقهای و بینالمللی دنبال میکند. واشنگتن که همواره آمریکای لاتین را به عنوان بخشی از حیاط خلوت خود قلمداد کرده، این بار برای حذف دشمن استراتژیک خود در ونزوئلا سیاستهایی همچون ایجاد خیزش مصنوعی در داخل ونزوئلا، تحریک همسایگان و ایجاد اجماع بینالملل را در دستور کار قرار داده است. اما در این میان یک نکته جالب توجه وجود دارد، آمریکاییها در دور جدید بحرانآفرینی در ونزوئلا نه تنها برخلاف قواعد دموکراتیک مورد حمایت خود عمل کردند بلکه با کودتا علیه ارزشهای غربی، زمینههای یک آنارشی و هرج و مرج بینالمللی را نیز فراهم کردهاند. به عبارت دیگر بدعت خطرناکی که آمریکاییها سنگبنای آن را گذاشته و یک نوع جدید از کودتا با چاشنی پارلمانی را شروع کردهاند، خواهد توانست دامن بسیاری از کشورها را بگیرد و اوضاع نظام بینالملل را به هرج و مرج بکشاند. دولت کنونی ونزوئلا براساس قواعد دموکراتیک و با کسب رای اعتماد مردم و از طریق صندوقهای رای، روی کار آمده است. حال آنکه آمریکاییها با رد قواعد دموکراتیک در قوه مجریه از رهبر قوه مقننه ونزوئلا که با همان سازوکارهای دموکراتیک روی کار آمده است حمایت میکنند. در هر کشوری که پارلمان یا قوه مقننه توسط مخالفان کنترل شود به این معنی نیست که مداخله انجام شود و کودتا علیه رئیسجمهور صورت گیرد. اما آمریکا با مداخله در امور داخلی ونزوئلا و پذیرش «خوان گوایدو» به عنوان رئیسجمهور موقت به صورت عملی به کودتا علیه ارزشهای غربی دست زد. در این میان برخی کشورهای اروپایی نیز که آمریکا در موضوعات مختلف آنان را تهدید میکند به دنبالهروی از سیاست واشنگتن پرداختند و در این همین راستا 4 کشور فرانسه، بریتانیا، اسپانیا و سوئد روز یکشنبه 4 فوریه با اعلام حمایت از گوایدو خواستار برکناری «نیکولاس مادورو» شدند. در ابتدا گزارشها حاکی از تصمیم یکپارچه اتحادیه اروپایی علیه ونزوئلا بود اما بعدها مشخص شد تنها 4 کشور از موضع آمریکا حمایت کردهاند و این نیز نشانگر شکاف بزرگ در اتحادیه اروپایی بود. برخی کشورهای اروپایی نیز این خطر را درک کردهاند که این اقدام آمریکا نهتنها با دموکراسی سازگار نیست بلکه به بدعتی تبدیل خواهد شد که تنها خروجی و نتیجه آن هرج و مرج در نظام بینالملل خواهد بود. برای نمونه در کشور فرانسه که در طول 12 هفته گذشته اعتراضات مردمی گسترده در آن وجود داشته است و بخشهای بزرگی از مردم از عملکرد اقتصادی دولت ناراضی هستند، آیا میتوان دولت این کشور را غیرقانونی قلمداد کرد؟ همچنین در بسیاری از کشورهای اروپایی در برخی مواقع محبوبیت دولت، نخستوزیر و روسای جمهور به کمتر از 30 درصد کاهش مییابد، آیا این دلیل قانعکنندهای است که بخواهند فردی را که در جبهه مخالف قرار دارد به عنوان رئیسجمهور به رسمیت بشناسند؟ اگر این قاعده درباره ونزوئلا صادق باشد باید کابینه و ساختار سیاسی و اقتصادی اکثریت کشورهای اروپایی و غربی نیز دگرگون شود. اما این اصل نه تنها منطبق با سازوکارهای دموکراتیک و ارزشهای جهان امروز نیست بلکه سازمان ملل نیز این اصل را مردود اعلام کرده است. به طور کلی راهبرد جدید دولت دونالد ترامپ علیه ونزوئلا نشانگر این اصل تاریخی است که آمریکاییها به دوران زورگویی بدون روتوش خود در قرن نوزدهم و بیستم بازگشتهاند و حضور ترامپ در کاخ سفید که یک یانکی بدون روتوش است، چهره واقعی سیاست و قدرت در واشنگتن را برای آنان که در ماهیت این رژیم شک کرده بودند دوباره آشکار کرد. جایگاه آمریکا در برهه کنونی به عنوان یک قدرت جهانی در حال افول است و آمریکای لاتین و بویژه ونزوئلا با منابع غنی زیرزمینی و جایگاه ژئوپولیتیکی فوقالعاده، خواهد توانست در مدت کوتاه روند افول آمریکا را به تعویق بیندازد. بنابراین آمریکا و برخی کشورهای غربی که سودای بازگشت شرکتهای چندملیتی به ونزوئلا و استثمار اقتصادی این کشور را در سر میپرورانند، از هیچ مکانیسمی از جمله مداخله نظامی و ایجاد شکاف در صفوف ارتش برای ساقطکردن دولت قانونی ونزوئلا کوتاه نخواهند آمد. واقعیت این است که اکثریت مطلق ارتش ونزوئلا از دولت قانونی این کشور حمایت میکنند و شاید آمریکا بتواند در بین نظامیهای ونزوئلا افراد معدودی را به کار گیرد اما با مردم ونزوئلا و حمایت آنان از دولت مادورو چکار میکند؟ مردمی که در گذشته نشان دادهاند ضمن رد هرگونه مداخله خارجی، از انقلاب مردمی خود حمایت خواهند کرد.
* سفیر اسبق ایران در کاراکاس