حسین قدیانی: ببار ای آسمان! هر چه میتوانی بیشتر! رحمت خدا بر این مردم که در تراز ۴۰ سالگی انقلاب، حماسه آفریدند! در بسیاری از شهرها، برف و باران، ظاهری از زحمت داشت اما بنازم پیرزن اردبیلی را که بدون دستکش، عکس فرزند شهیدش را در دست گرفته بود و آمده بود! بدون چتر! و خوب که به قاب تلویزیون نگاه کردم، دیدم دانههای برف، چه خوش نشسته بر تار و پود چادرش! استعاره از سپیدبختی انقلاب اسلامی ملت ایران! چه خوش میگفت پیرمرد عصابهدست نزدیکای برج آزادی به آن خبرنگار غربی که «زحمت چرا؟! این باران، رحمت است! نه زحمت ما که رحمت خداست!» درود بر این نگاه! سلام بر این مردم!
حقا که ملت صدر انقلاب، برتری دارد به ملت صدر اسلام! شوخی نیست! ۴۰ سال ایستادگی پای پرچم «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی»! نسل میگذرد و عصر نیز اما احمد کاظمی هرگز نمیمیرد! از بطن او، محسن حججی میآید و این داستان ادامه دارد! سلام و صلوات خدا بر ملت نستوه و دشمنشکن ایران! گمانم بهتر از این نمیشد! هم آسمان تجلی رحمت بود و هم زمین! از آسمان، برف و باران و بعضی جاها انوار خورشید و از زمین، قطرهقطرههایی که آمدند و دریا شدند! دریا نه، بگو اقیانوس! اقیانوس کبیر! گویی عجین شده حماسه با ملت ما! ملتی که کوتاه نمیآید! کم نمیآورد! کم نمیگذارد! گمانم دیروز، تاریخیترین دوشنبه تمام عمر انقلاب شد! و دقیقا همان شد که دشمن نمیخواست! تازه این چله اول انقلاب بود؛ چله کوچک! چله بزرگتری نیز در راه است انشاءالله! زین پس هر آینه بر تعداد ادواردو آنیلیها اضافه میشود! آری! همه جهان باید چشم و گوش به انقلاب ما بسپارند؛ بیش از آنچه تاکنون بوده! میدان آزادی، حالاحالاها پاتوق خبرنگاران غربی است! آنچه تا الان متعجبشان کرده، چله کوچک انقلاب بوده! در چله بزرگتر، حماسههای بزرگتر و فتوحات جهانشمولتر مخابره خواهند کرد به لطف الهی! هنوز دوکوهه پادگان یاران امام مهدی نشده! هنوز نماز نخوانده در قدس، حاجقاسم! هنوز کار داریم ما در انتهای افق! ملتی که دیروز ایران را و انقلاب اسلامی را برای بار چهلم بدل به قلب جهان معاصر کرد، استعداد و استحقاق انقلاب مهدی فاطمه را نیز دارد!
هان ای دشمن! این ملت قرار بود ۲۲ بهمن امسال را و ۴۰ سالگی انقلاب را نبیند؟! هیهات! برای ما بهار، با ۲۲ بهمن آغاز میشود! اگر ۲۲ بهمن ۵۷ یومالله پیروزی خون بر شمشیر بود؛ ۲۲ بهمن ۹۷ یومالله پیروزی خون دل بر تزویر دشمن و دشمندوستان است! آن پیرزن، آن پیرمرد، خون دلها خوردهاند، رنج دوران دیدهاند! ولی امتزاج صبر و بصر، چون فولاد، مقاومشان کرده! هیچ فتنهای حریف ایمان و اراده ملت انقلاب نخواهد شد! و ملت ایران همچنان ملت انقلاب است! ملتی که والفجر را دارد، دست از فجر نمیکشد! کی و کجا ۲۲ بهمن افتاده وسط اردیبهشت، که دیشب ضدانقلاب متأثر از اخبار هواشناسی، خوشحالی میکرد که احتمالا برف و باران بیشتر از ملت ایران بیاید! قدم اگر قدم ملت ایران باشد، حتما زمین پیش آسمان روسفید میشود! بچههای بازیدراز، رزمندگان اروند، دلاوران خیبر، اهالی بدر، اصحاب فکه، مردم فتحالمبین و شهیدان ارتفاعات «اللهاکبر»، همه و همه ستارههایی بودند که قبل از آسمان، ابتدا در زمین درخشیدند! و هنوز هم ملت ایران درخشش دارد! دیروز دوشنبه، دوشنبهای از جنس نور بود! دوشنبه حضور! باز هم ملت ایران در آزمونی دیگر، حاضری زد! جانم به این جوشش خون شهدا! زندهتر از این ملت، کجا سراغ میتوان گرفت؟! آن از شهدایش، این هم از خودش! آن از لیالی والفجرش، این از یومالله فجر چهلمش! بیخود کشتی میگیری با انقلاب ما، جناب آمریکا! چند بار پشتت را به خاک بخواباند؟! چند مدل؟! چند سبک؟! هم با دست خالی حتی بدون سیمخاردار و هم با دست پر از هستهای و موشک، این ملت، در هر حالی هیچ از دشمن نترسیده! و ملتی که خدا را دارد، چرا باید از امثال ترامپ بترسد؟! این تازه آغاز ملت ایران است! آغاز چله انقلابی که خیلی دشمن دارد، خیلی بدخواه دارد، خیلی حسود و عنود دارد لیکن باور دارد بزرگی و بزرگتری خدا را! و همچنان شعارش این است؛ اللهاکبر! سردترین ماه سال، گرمترین حماسه را آفریدن، هنر دائم و لایزال ملت ایران است! این بهمن، همیشه بر سر دشمن، سنگین است! و از این پس، سنگینتر! خدا، کارهای مهمتری بر دوش انقلاب گذاشته! خدا خیلی متوقع است از انقلاب! یا حضرت انقلاب! ملتی که دیروز دیدم، تو را در هیچ معرکهای تنها نخواهد گذاشت! ببار ای آسمان! هر چه میتوانی بیشتر!