printlogo


کد خبر: 206273تاریخ: 1397/11/23 00:00
در میزگرد «داستان انقلاب» مطرح شد
داستان‌نویس باید برای مردم بنویسد

بیست‌وسومین میزگرد از سری میزگردهای آزاد ادبی «بوطیقا» به بحث و گفت‌وگو درباره‌ داستان انقلاب اختصاص داشت. این میزگرد با حضور آقایان محمدقائم خانی، علیرضا سمیعی، علی‌اصغر عزتی‌پاک و محمد حنیف در موسسه‌ شهرستان ادب برگزار شد. به گزارش «وطن امروز»، در ابتدای نشست علیرضا سمیعی با اشاره به جو حاکم بر سال‌های آغازین بعد از انقلاب ۵۷ گفت: نویسندگانی که تا یکی دو سال قبل دچار سرخوردگی بودند و مردم را متهم می‌کردند که برای آزادی مبارزه نمی‌کنند، با انقلاب اسلامی راضی نشده بودند. این سکوت مردم را مقابل شاعران و نویسندگان قرار داد. محمد حنیف نیز در ادامه‌ صحبت‌های سمیعی بیان کرد: از آنجا ‌که ذات رمان در خودش یک جریان ضد سنت- ضد قطعیت دارد و حکومت اسلامی دارای یک ایدئولوژی غیرقابل نقد است، تناقض در جریان رمان‌نویسی بعد از انقلاب دیده می‌شود. مؤلف کتاب «داستان سیاسی، داستان انقلاب» همچنین با مقایسه‌ آماری جمعیت شهرنشین از دوران شاه عباس صفوی تا امروز خاطرنشان کرد: ادبیات داستانی یک پدیده شهری است. تا زمانی که جمعیت شهری و باسواد ایران درصد پایینی داشتند، جامعه از نظر فرهنگی هنوز زمینه ایجاد یک نگاه تاریخ ادبیات داستانی را نداشت. گسترش شهرنشینی بعد از انقلاب اسلامی باعث ایجاد نیازهایی شده که خود به خود به رشد ادبیات داستانی کمک می‌کند. علی‌اصغر عزتی‌پاک اما مقایسه رشد کمّی کتاب و داستان‌نویسان قبل و بعد از انقلاب را نادرست خواند؛ از این جهت که در کشور رو به توسعه‌ای مانند ایران در تمام عرصه‌ها شاهد رشد کمی هستیم. وی بررسی روند رشد کیفی را مهم‌تر از آمار کمی دانست و افزود: وقتی انقلاب اتفاق افتاد، در سطح روشنفکر جامعه ریشه نداشت. این نویسندگان مبانی معرفتی این انقلاب را درک نمی‌کردند، چون با اصول دیگری دنیا را می‌دیدند. حالا باید درباره یک انسان مسلمان شیعه مبارز می‌نوشتند که برای به کرسی نشاندن ایدئولوژی اسلامی دست به مبارزه زده است. ادبیات داستانی ایران تأثیرات بزرگ‌ترین وقایع 100 سال اخیر ایران را در بر نمی‌گیرد؛ انگار انسان ایرانی به خودش فکر نمی‌کند. در ادامه‌ نشست، محمدقائم خانی  با مقایسه‌ روند استفاده از زبان در دهه‌های ۶۰ و ۷۰ بیان کرد: ما تا دهه ۶۰ امکان تفکر و اتصال ذهنیت داستانی‌مان نسبت با سنت را نداریم. در دهه‌ ۷۰ نویسندگانی بودند که اصرار کمتری به مبارزه با سنت داشتند، البته این حرکت ادامه پیدا نکرد و فضای روشنفکری دوباره به سمت نادیده گرفتن انقلاب پیش رفت. سمیعی نیز با بیان اینکه داستان‌نویسی قبل انقلاب بعد از ۲۸ مرداد نوعی داستان‌نویسی ایدئولوژیک و حتی سازمانی است، خاطرنشان کرد: انقلاب اسلامی در تمام سطوح، از جمله سطح فرهنگی‌اش، منکر نهاد مدرن نیست. بحران درگیری امر سنتی و امر مدرن در خود زبان فارسی وجود دارد و اتفاقاً همین بحران، زبان فارسی را زنده نگه داشته است. داستان‌نویس ما به زبان فارسی می‌نویسد ولی می‌خواهد به زور این زبان را- که حامل دوگانه سنت و تجدد است- تحریف کند. در ادامه حنیف انتخاب نوع زبان را وابسته به ضرورت‌های داستانی مانند موضوع و محتوا دانست و با بیان مثال‌هایی تأکید کرد: داستان‌نویسان ما به شرایط زمانه‌ خود بی‌اعتنا نبوده‌اند. رگه‌هایی از اندیشه‌های اصلاح‌طلبی و ضد استبدادی، سنت‌گریزی و تجددخواهی، ترویج مبارزه مسلحانه و عدالت‌خواهی در جامعه روستایی و شهری از مسائلی است که در داستان‌های نویسندگان این دوره به چشم می‌خورد. علاوه بر ادبیات سیاسی با موضوع انقلاب، رشد قابل توجه ادبیات دینی هم از نتایج انقلاب اسلامی است. پس از انقلاب ما درگیر جنگ ‌شدیم، پس نمی‌شود داستان جنگ و دفاع‌مقدس را از داستان انقلاب جدا کرد. در ادامه‌ نیز علی‌اصغر عزتی‌پاک خاطرنشان کرد: در این میان بعضی نویسندگان معتقدند نویسنده وظیفه ندارد سیاسی بنویسد. این تفکر از ریشه غلط است. نویسنده باید برای مردمی بنویسد که تحت تأثیر انقلاب، جنگ، سازندگی و الان تحریم هستند. این دسته از نویسندگان با این طرز فکرشان مهم‌ترین فعالیت سیاسی را کرده‌اند؛ یعنی نادیده گرفتن رفتار سیاسی مردم. به اعتقاد من، تا زمانی که داستان‌نویسی ایرانی به عقب بازنگردد و تکلیفش را با این ماجراها روشن نکند، پیشرفت نمی‌کند. نویسنده‌ای که درباره آیت‌الله خمینی نمی‌خواند که ببیند در انقلاب چه اتفاقی افتاده، نمی‌تواند حتی خودش را بشناسد، چون این شخصیت بخش بزرگی از این نویسنده است.


Page Generated in 0/0061 sec