دنی هیگینبوتام: بازی رفت منچستریونایتد و لیورپول در این فصل از لیگ برتر ۳بر یک به سود شاگردان یورگن کلوپ در آنفیلد به پایان رسید. این بازی، در ماه دسامبر، منجر به اخراج ژوزه مورینیو و آمدن اوله گونار سولسشر به عنوان مربی موقت منچستریونایتد شد. از این بازی به بعد بود که یونایتد با رهبری ذخیره طلایی سابقش روند رو به احیای شگفتانگیزی را در پیش گرفت. وقتی بازی رفت را به خاطر میآوریم، میبینیم که یونایتد میتوانست حتی شکستی به مراتب سنگینتر هم بخورد. این بازی چکیدهای از وضعیت کلی یونایتد مورینیو را به نمایش گذاشت. مشکل بزرگ آنها در این دوران پست مهاجم مرکزیشان بود. روملو لوکاکو یا مارکوس رشفورد هر کدام در این پست بازی میکردند به قدری با بقیه تیم فاصله داشتند که در اکثر مواقع تک و تنها با مدافعان حریف، بدون هیچ گزینه مناسبی برای پاس دادن روبهرو میشدند. یونایتد مورینیو با عمق کم و تعداد زیاد دفاع میکرد. یکی از دلایل اصلی این رویکرد اعتماد نداشتن او به مدافعان مرکزیاش بود. بدین ترتیب هافبکها باید برای پوشش مدافعانشان بیشتر در کارهای دفاعی شرکت میکردند و این وضعیت به بعد هجومی تیم ضربهای بزرگ میزد. البته تیم مورینیو حتی در اجرای این طرح هم موفق نبود و به ندرت کلینشیت میکرد. سیستمی که مورینیو از آن استفاده میکرد در نهایت در زمین به ۱-۵-۴ تبدیل میشد؛ سیستمی که در آن لوکاکو یا رشفورد فاصله زیادی با همتیمیهایشان میگرفتند. در نتیجه وقتی در ضدحمله حتی پاسی دقیق به آنها میرسید باید یکتنه از پس 2 یا 3 مدافع حریف برمیآمدند. تیم سولسشر اما وقتی در مقاطعی از بازیها شکل ۱-۵-۴ را به خودش میگیرد، رشفورد که در حال حاضر مهاجم مرکزی اصلی یونایتد است را نزدیکتر به هافبکهایش میبیند. در واقع یونایتدیها دستجمعی دفاع میکنند و دستجمعی دست به ضدحمله میزنند. مثلث خط حمله این تیم که غیر از رشفورد شامل آنتونی مارسیال و جسی لینگارد میشود، هماهنگی چشمگیری با هم پیدا کردهاند. وقتی پل پوگبا به این مثلث اضافه میشود 4 نیروی هجومی یونایتد نزدیک به هم و با عرض کم بازی میکنند و برتری عددی پشت باکس حریف ایجاد میکنند. در این شرایط عرض لازم تیم در بعد هجومی را فولبکها فراهم میکنند، البته با اتکا به آندر هررا و نمانیا ماتیچ که هنگام از دست دادن توپ میتوانند جای خالی این مدافعان کناری را پر کنند. با وجود پیشرفت بسیار زیادی که یونایتد با سولسشر کرده، من انتظار دارم لیورپول در بازی فردا (امروز) باز هم مالکیت بیشتری نسبت به میزبانش داشته باشد. سادیو مانه نمادی مناسب از آزادی و روان بودن تیم کلوپ در بعد هجومی است. او در بازی قبلی آنها در لیگ روی هر 3 گلی که به بورنتموث زدند نقشی مستقیم داشت و در نقاط مختلف زمین برای تیمش موثر بود. مثلث خط حمله لیورپول را همه میشناسیم اما من فکر میکنم آنها در خانه یونایتد به جای ۳-۳-۴ با سیستم ۱-۳-۲-۴ به زمین بروند. این تغییر سیستم که البته کلوپ بارها در این فصل از آن استفاده کرده لزوما تغییری در نقش مانه ایجاد نمیکند. مانه به عنوان وینگر / واید فوروارد چپ هماهنگی بسیار خوبی با اندرو رابرتسون دارد. میل بیشتر مانه به حرکت به مرکز زمین بهترین فضا را برای فولبک چپ لیورپول پدید میآورد.
نکته دیگر درباره اهمیت نقش مانه در حضور محمد صلاح است. به خاطر درخشش فوقالعاده صلاح در فصل پیش، به صورت طبیعی او بیشتر فکر و ذهن مدافعان حریف را به خودش مشغول میکند و این فضای بیشتری برای فعالیت مانه پدید میآورد. اما دیر یا زود حریفان متوجه خطری که از سوی مانه تهدیدشان میکند هم خواهند شد. مانه واقعا فوتبالیست فوقالعادهای است.
مقابل بورنتموث دیدیم که چطور لیورپول در جریان بازی قادر به تغییر سیستم است، وقتی صلاح از مهاجم مرکزی به وینگر راست تبدیل میشود و روبرتو فرمینو مدام بین نقشهای شماره ۹ و ۱۰ تغییر پست میدهد. قدرت خط حمله لیورپول و متکی نبودنش به یک بازیکن و یک سیستم بزرگترین چالش سولسشر برای این بازی خواهد بود.