گروه بینالملل: ملکسلمان از همان ابتدا که بر مسند پادشاهی تکیه زد کودتایی علیه قوانینی که چند دهه بر این کشور حکومت میکرد انجام داد تا اوج گرفتن قدرت فرزندش، محمد بنسلمان به آسانی و با سرعت انجام شود. شخص محمد بنسلمان، که در واقع حاکم دوفاکتوی عربستان است با اتخاذ سیاستهایی و ارائه ایدههای متفاوت همچون طرح چشمانداز 2030، انجام اصلاحات در کشور، تنظیم روابط با آمریکا و ارائه دیدگاه متفاوتی در قبال جنگ اعراب و اسرائیل و به رسمیت شناختن اسرائیل و عادیسازی روابط با این رژیم، سعی میکرد در عرصه جهانی محبوبیت و مقبولیت ویژهای داشته باشد. همه امور در این مسیر بخوبی پیش میرفت که در این بین، ترور جمال خاشقجی، روزنامهنگار منتقد، بزرگترین ضربه را به این شاهزاده جوان زد و تأثیری منفی بر چهره بنسلمان و حتی دولت دونالد ترامپ که خود را حامی درجه یک بنسلمان- متهم ردیف اول این جنایت- میداند گذاشت. بنسلمان که در میان اروپاییها به چهرهای منفور تبدیل شده، دست به تلاشهای گستردهای برای بازسازی وجهه خود زده است. وی در همین راستا سفرهای آسیایی خود را آغاز کرد. واقعیت این است که سیاست رژیم سعودی برای ایجاد ائتلاف یا دستیابی به تأیید و حمایت کشورهای دیگر در مقابل کشمکشهایش متکی به عامل پول است. از اینرو ولیعهد سعودی در تور آسیایی خود که جمعه پایان یافت، با مقامهای پاکستان، هند و چین قراردادهای میلیاردی به امضا رساند. وعده محمد بنسلمان برای سرمایهگذاری 20 میلیارد دلاری در پاکستان بهخصوص در بخش پالایشگاهی آن هم در وضعیتی که این کشور نفتی در اختیار ندارد یا وعده سرمایهگذاری یکصد میلیارد دلاری در هند و همچنین امضای چندین قرارداد به ارزش 27 میلیارد دلار از جمله نتایج اعلامی این سفر است. در واقع، مهمترین دستاورد این سفرها برای ولیعهد سعودی نه اقتصادی بلکه سیاسی است، چرا که او که تلاش میکرد بر انزوای سیاسی ناشی از ترور وحشیانه خاشقجی سرپوش بگذارد و در عین حال از این طریق طرفهای غربی را تحت فشار بگذارد که از پیگیری پرونده این روزنامهنگار منصرف شوند. در مجموع برخلاف آنچه در ظاهر گفته میشود سفر محمد بنسلمان به این 3 کشور آسیایی صرفا نمیتواند تنها در راستای یارگیریهای وی علیه ایران محدود شود و اکنون وی با مسائل و مشکلات متعددی در داخل و خارج و از جمله در میان قانونگذاران آمریکایی مواجه است و از اینرو تلاش میکند با تلطیف روابط خود با چین، هند و پاکستان، از آنها به عنوان اهرم فشاری علیه دولت آمریکا استفاده کند. رابرت جردن، سفیر سابق آمریکا در عربستان با اشاره به اینکه ارتباط پادشاهی عربستان با کشورهای آسیایی «روابط امنیتی نیست»، اظهارات ترامپ مبنی بر ناتوانی عربستان در دفاع از خود را اینگونه تکرار کرد: «هیچیک از کشورهای آسیایی واقعا قادر به ارائه هیچگونه چتر امنیتی برای سعودیها در صورت مواجهه آنها با تهدیدات امنیتی نیستند».
سناتور ارشد آمریکایی: سعودیها نفت نفروشند، میمیرند
سناتور ارشد جمهوریخواه آمریکایی که حدود 3 ماه قبل گفته بود: «اگر [کمکهای] ایالات متحده نبود، آنها باید ظرف یک هفته در عربستان سعودی فارسی حرف میزدند»، در یک مصاحبه تازه این اظهارنظر را تکرار کرد. لیندسی گراهام، روز جمعه در مصاحبه با شبکه فاکسنیوز، ضمن انتقاد از مواضع آلمان و کشورهای اروپایی در قبال ایران و برجام، اظهارنظر جنجالی خود علیه مواضع محمد بنسلمان، ولیعهد عربستان سعودی را تکرار کرد و گفت اگر کمکهای واشنگتن نبود، سعودیها باید فارسی حرف میزدند. گراهام در پاسخ به سوالی درباره احتمال فروش فناوریهای هستهای واشنگتن به ریاض، گفت: «چیز زیادی در اینباره نشنیدم اما این را میدانم که عربستان سعودی متحد استراتژیک (آمریکا) است اما محمد بنسلمان به یک فرد غیرقابل اعتماد تبدیل شده است و ما باید تنظیم مجددی در روابطمان با عربستان سعودی صورت دهیم». خبرنگار فاکسنیوز از سناتور ارشد آمریکایی سوال کرد: «اما شما از چه کسی میخواهید برای مقابله با ایران استفاده کنید؟ هیچ نیروی دیگری وجود ندارد». لیندسی گراهام جواب داد: «اگر ما نبودیم، میتوانستی نام یک سعودی را در جنگ علیه ایران ببری؟ حوثیها (در یمن) دارند ارتش سعودی را پس میزنند. شما درباره فروش تسلیحات (واشنگتن به ریاض) خبر دارید. حرف آخر این است که اگر ما نبودیم، آنها فارسی حرف میزدند. خب آنها میخواهند چه کار کنند؟ آنها اگر نفت نفروشند از گرسنگی خواهند مرد، در نتیجه من معتقدم که نیاز آنها به ما خیلی بیشتر از نیاز ما به آنهاست».
سفر محمد بنسلمان که با اعتراضات گسترده مردمی در هند و پاکستان مواجه شد، تنها چند روز پس از آن انجام شد که مجلس نمایندگان آمریکا با اکثریت دموکرات، تصمیم گرفت رئیسجمهور را مجبور به عقبنشینی نیروهای نظامی آمریکا از در یمن کند. علاوه بر این نمایندگان مجلس سنا با اکثریت جمهوریخواه نیز در پی قتل خاشقجی خواستار تحریم عربستان شدهاند.