سیدجلال ساداتیان*: زمانی که 23 ژوئن 2016 رفراندوم خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا برگزار شد بخش قابل توجهی از سیاستمداران این کشور بر این باور بودند که فرآیند خروج براحتی انجام خواهد شد و اکنون با گذشت نزدیک به 3 سال همچنان روند خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا تیره و تار به نظر میرسد و بحرانهای فراگیر و دامنهداری کابینه و جامعه این کشور را دربرگرفته است. با افزایش تبعات خروج از اتحادیه اروپا و همچنین فرارسیدن روزهای سخت بریتانیا، در حال حاضر سناریوهایی درباره برگزاری رفراندوم مجدد و باقی ماندن در اتحادیه اروپا مطرح میشود. اما چرا بریتانیا برخلاف تصور اولیه و ساده از خروج، در این وضعیت سخت و معمای لاینحل گرفتار شده است؟ برای پاسخ به این سوال اساسی باید به چند متغیر داخلی، منطقهای و بینالمللی اشاره کرد؛ متغیرهایی که رهبران بریتانیا را برای خروج از اتحادیه اروپا دچار وسواس و تردید در تصمیمگیری کرده است. بریگزیت در ابتدا محصول یک اجماع داخلی همهجانبه نبود. این پروژه بیش از آنکه بازتابدهنده نظر و دیدگاه کل جامعه بریتانیا باشد، بیشتر توسط جناحهای ناسیونالیست حزب محافظهکار و رهبرانی همچون «بوریس جانسون» مطرح شد؛ رای ضعیف به رفراندوم بریگزیت نیز گویای این مساله است. با روی کار آمدن «ترزا می»، وی اعلام کرد خروج از اتحادیه به 3 سال زمان نیاز دارد، به عبارت دیگر نخستوزیر جدید در تلاش بود در یک دوره زمانی طولانیمدت و با کمترین هزینه بریتانیا را از اتحادیه خارج کند اما رهبران ناسیونالیست با این زمانبندی مخالفت کردند که این نیز برآورد خام و تصور ساده آنان از این مساله پیچیده را نشان میداد. این موضوع باعث ورود جانسون به کابینه و همچنین ایجاد وزارتخانه خاص موسوم به وزارت بریگزیت نیز شد اما این معادله همچنان بدون جواب باقی ماند. با وجود اینکه بریتانیا بخشی از «ویزای شنگن» به حساب نمیآید و دارای پول خاص خود است اما نحوه محاسبات قراردادهای مالی و تجاری فیمابین و همچنین تسویهحساب پیمانهایی که میان 2 طرف وجود دارد بسیار زمانبر خواهد بود. این مساله زمانی بغرنجتر شد که طرف اروپایی این اواخر یک لیست بلندبالا از خسارتها و جریمههایی که بریتانیا باید به این اتحادیه بپردازد به این کشور تحویل داد. زمانی که این لیست به پارلمان بریتانیا تحویل داده شد پارلمان با این طرح مخالفت کرد زیرا هزینههای سرسامآوری به این کشور تحمیل خواهد شد. این شرایط سخت داخلی و ناتوانی رهبران این کشور در مواجهه منطقی و کارآمد با این معضل، با فشارهای اتحادیه اروپا نیز همراه شده است. اتحادیه اروپا که از تصمیم بریتانیا بشدت نگران است با تشدید فشارها این کشور را در معرض تهدیدات جدیدی قرار میدهد که این نیز ناتوانی لندن را بیشتر نشان خواهد داد. همچنین یکی دیگر از دلایل طولانیتر شدن فرآیند خروج و ناتوانی بریتانیا در مواجهه با شرایط جدید به استراتژی ایرلند شمالی و اسکاتلند بازمیگردد. این 2 منطقه مخالف خروج از اتحادیه اروپا هستند و به صورت تلویحی اعلام کردهاند حاضر به خروج از اتحادیه نخواهند بود که این نیز به نوبه خود به معنی تجزیه بریتانیاست. بنابراین تلاشهای حاکمیتهای گریز از مرکز نیز خروج از بروکسل را برای بریتانیا به یک کابوس سخت تبدیل کرده است. معادلات بینالمللی و دنیای گذار کنونی نیز بخش دیگری از این ماجرا را تشکیل خواهد داد. رهبران بریتانیا به این نتیجه رسیدهاند که در دنیای گذار کنونی به تنهایی نمیتوانند با آمریکا رقابت کنند و ماهیت منازعات بینالمللی و قدرت بریتانیا نیز بهگونهای است که این کشور نمیتواند متحد آمریکا باشد، بنابراین منافع این کشور ایجاب خواهد کرد در اتحادیه اروپا باقی بمانند و در اتحاد با آلمان و فرانسه به قدرتی تبدیل شوند که در آینده جهان به عنوان یک وزنه قابل توجه باقی بمانند. هماکنون در این شرایط بریتانیا در معرض 2 سناریوی متضاد قرار دارد، دستهای همچنان بر طبل خروج از اتحادیه اروپا میکوبند و بر رای اعتماد مردم بریتانیا در فراندوم بریگزیت و احترام به دمکراسی تاکید دارند اما دستهای دیگر خواستار برگزاری رفراندوم مجدد و نقض تصمیم و رای اعتماد اولیه هستند. با این تفاسیر، بریتانیا که در 3 سال گذشته در یک وضعیت سخت و استثنایی قرار داشته است در روزها و هفتههای آینده نیز همچنان در معرض فشارهای شدید موافقان و مخالفان خروج از اتحادیه قرار خواهد داشت.
*دیپلمات و سفیر سابق ایران در انگلیس