محمد صدری: از انتخابات 24 خرداد 92 تاکنون، نزدیک 6 سال میگذرد؛ انتخاباتی که طی آن حسن روحانی با 7/50 درصد آرا توانست بر مسند ریاستجمهوری ایران تکیه بزند. از آن زمان تاکنون تحولات بسیار زیادی در منطقه، جهان و داخل کشور رخ داده است. تغییر در دیدگاههای شخص رئیسجمهور هم کم نبوده است. آقای روحانی که زمانی میگفت «بنده معتقدم مذاکره با آمریکا راحتتر از مذاکره با اروپاست، چرا که اروپاییها به دنبال آقا اجازه از آمریکا هستند» حالا دقیقا در نقطهای معکوس ایستاده و میگوید اروپاییها کنار ما و در مقابل آمریکاییها هستند! پاسخ به این سوال که آیا واقعا چنین است یا نه، چندان پیچیده نیست. اروپاییها 10 ماه است ما را برای راهاندازی چیزی که معاون وزیر خارجهمان هم هنوز نمیداند چیست، سرکار گذاشتهاند. عراقچی اخیرا پیرامون سازوکار مالی اروپا گفته است: «این سازوکار در ابتدای راه خود است که ما هنوز نمیدانیم چطور میخواهد کار کند و مشکلگشا باشد!»
این در حالی است که پیش از این معاون رئیسجمهور و رئیس سازمان انرژی اتمی، سوزناکترین روضهای را که میشد درباره وضعیت اقتصادی کشور خواند و به آن وسیله از اروپا استمداد کرد، مقابل دوربین رسانه رسمی اتحادیه اروپایی خواند. علیاکبر صالحی خطاب به یورونیوز گفته بود: «فشارهای اقتصادی غوغا میکند. مثلا حقوق من تا یک سال پیش به عنوان یک استاد دانشگاه، حدود 3 هزار دلار در ماه بود اما الان به ۷۰۰ دلار رسیده است. این واقعا فشار اقتصادی است. ببینید اقشار دیگر چقدر تحت فشار هستند!» گوش اروپاییها اما بدهکار این حرفها نیست و بگذارید به یقین بگویم آخر و عاقبت هم، هیچ چیز کف دست ما و آقای صالحی نخواهند گذاشت، جز تحریم و فشار بیشتر! اینها را البته بیش از هر کس، همین آقای روحانی باید بلد میبود! گذر زمان، فراموشی یا هر چه شما اسمش را میگذارید، ایشان و آقای ظریف را به این تصمیم رساند که ما 6 سال دیگر هم کلهم اجمعین سرکار گذاشته شویم!
رسانهها و چهرههای اصلاحطلب هم تا توانستند بر طبل این فراموشی کوبیدند. حسن روحانی پیش از این و مردادماه 84، دو سال پس از آنکه انواع امتیازات- تا پلمب کردن داوطلبانه تمام تاسیسات هستهای کشور!- را به اروپاییها داده و آماده رفتن از شورای عالی امنیت ملی بود، در نامهای تاریخی و دردناک خطاب به البرادعی، دبیرکل وقت آژانس نوشت: «متاسفانه، در مقابل اگر نگوییم هیچ، ایران مابهازای بسیار اندکی دریافت کرد و بارها اقدامات اعتمادساز خود را افزایش داد و تنها در عوض آن، با قولهای انجامنشده و درخواستهای بیشتر روبهرو شد!» محمدجواد ظریف، همکار شماره یک روحانی در مذاکرات مذکور بود! به هر حال، هر چه بود گذشت و حالا آقای روحانی 6 سال پس از بردن ملت ایران به راهی که خوب میدانست آخرش تنها «قولهای انجامنشده و درخواستهای بیشتر» است، کفش و کلاه کرده تا بالاخره سرکی هم به کشور عراق بزند!
پیش از آنکه وارد قسمت دوم بحث شویم، بیایید چند آمار کوتاه را مرور کنیم: سهم ما از بازار هزار میلیارد دلاری 15 کشور همسایهمان، فعلا تنها 2 درصد است! مجموع تجارت خارجی ایران با 15 کشور همسایه از 38 میلیارد دلار در سال 90 به 36 میلیارد دلار در سال 96 رسیده است! خبرهای جسته و گریخته از اولین سفر آقای روحانی به عراق پس از 6 سال اما نویدهای خوبی برای آینده اقتصادی کشور میدهد. تلفیق نقشه ارزی ایران با عراق و دیگر کشورهای همسایه که اکنون از ثبات نسبی ارزش پول ملی برخوردارند، راهحل واقعی عبور اقتصاد ایران از بحرانی است که آمریکا و اروپا برایمان تدارک دیدهاند. از این منظر، تصمیم دولت به دیدن همسایگان هر چند دیر ولی بسیار خوب است. امیرالمومنین علی(ع) میفرماید: «بىاعتنایى تو به کسى که به تو رغبت دارد، کمخردى است و رغبت تو به کسى که به تو بىرغبت است، خوارى نفس است».
ما 6 سال است دنبال دوستی با کسانی هستیم که آشکارا دشمن ما هستند و همزمان به ظرفیت اقتصادی همسایگانی که با آنها در فرهنگ، زبان و تمدن اشتراک داریم، کاملا بیاعتنا بودهایم. در نهایت اما این ظرفیت دوستیهای واقعی است که یحتمل میتواند مشکل کم شدن حقوق آقای صالحی را هم جبران کند! ظرفیتی که البته برای ایجاد شدن آن خونهای مطهر زیادی بر سرزمین داغ عراق و شام ریخته شده است. قهرمانان دیپلماسی! 6 سال است در سایه امنیتی که صاحبان نشان ذوالفقار ایجاد کردهاند، در هتلهای 5 ستاره به مذاکره با ایجادکنندگان داعش میپردازند، به خیال اینکه دنیا عاشق کار کردن با ما شده است! همزمان از حمله به قدرت موشکی کشور و تلاش برای ایجاد تضاد بین برنامه منطقهای ایران و نان سفره مردم هم هیچ ابایی نداشتهاند. حالا اما این زیرساختهای سیاسی- اجتماعی ایجاد شده به وسیله مدافعان حرم است که علاوه بر امنیت، برای اصلاح اقتصاد مردم هم به کار گرفته میشود. سفر اخیر روحانی به عراق را باید به عنوان نقطه عطفی در سیاست معاصر ایران ثبت کرد. این هم که آقای ظریف بگوید «هدف برجام اقتصادی نبود، چیز دیگری بود که حاصل شد!» عیبی ندارد بهنظرم. شنیدن سخنان حشمتالله فلاحتپیشه، رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس که اخیرا با هیأت پارلمانی ایران از سوریه بازگشته است اما حتما برای آقای ظریف مفید است! وی گفته است: «آقای بشار اسد در نشست با هیات پارلمانی ایران، تاکید داشت ایران در راس همکاری اقتصادی سوریه است که با وجود این صحبت، جای گریه دارد که ما هنوز در سوریه رایزن اقتصادی نداریم!» تلفیق برنامه منطقهای و اقتصادی ایران همان چیزی است که اروپاییهای احمق را میتواند وادار کند تا حداقل آقای عراقچی را سرکار نگذارند و بعد 10 ماه به او بگویند سازوکار مالیشان چیست و چگونه کار میکند! یادم هست وزیر خارجه انگلیس زمانی گفته بود: «باید با حفظ برجام، فعالیتهای ایران در منطقه را مهار کنیم». قیافه او و دوستان آمریکاییاش الان دیدنی است. و در نهایت اینکه خداقوت صاحب نشان ذوالفقار!