میکائیل دیانی: جهان در حال تغییر است و ایران نیز در جامعه خود تغییرات بزرگی را در سالهای گذشته شاهد بوده است. فضای مجازی و رشد تلفنهای هوشمند را شاید بتوان بزرگترین تغییر ایرانیان در سالهای گذشته که منجر به تغییر سبک زندگی آنها شده و پیامدهای فرهنگی بسیاری را با خود به همراه داشته است، دانست. جدیدترین آمار ارائه شده از سازمان تنظیم مقررات و ارتباطات رادیویی نشان میدهد ضریب نفوذ اینترنت باند پهن از
۸۰ درصد عبور کرده و ۶۶ میلیون و ۱۷۹ هزار نفر در ایران کاربر اینترنت پرسرعت هستند. این در حالی است که ضریب نفوذ اینترنت پهن باند ثابت 65/12 درصد و ضریب نفوذ اینترنت موبایل 97/67 درصد اعلام شده است. به این معنی که جدول رشد ضریب نفوذ اینترنت در 2 سال اخیر حاکی از آن است که تعداد مشترکان اینترنت پهن باند سیار در سال ۹۶ حدود ۵۳ میلیون و ۲۴۴ هزار و ۴۵۴ مشترک بوده است. با این وجود در یک سال گذشته تعداد مشترکان اینترنت موبایل بیش از ۲ میلیون نفر رشد کرده و ۶۰۰ هزار مشترک نیز به کاربران اینترنت ثابت افزوده شدهاند. در کنار این مسأله باید افزود تقریبا تمام استفاده از تلفنهای هوشمند به معنای استفاده از شبکههای اجتماعی (تلگرام، اینستاگرام و...) است. برای یک تحلیل جامعهشناختی، این وابستگی شدید به فضای مجازی را باید در کنار آمارهای وضعیت نشر و مطبوعات قرار داد تا فهم درستی از جامعه ایرانی شکل بگیرد. همچنان که در این پرونده میخوانیم، تیراژ روزنامهها روزبهروز کمتر میشود، تعداد کتابها پایین آمده است و سرانه مطالعه هم تغییری نکرده است. این یعنی جامعه ما به سمت سطحی شدن و دغدغههای لحظهای حرکت میکند و متاثر از امواج فضای مجازی دست به اقدام و تصمیم میزند؛ هر لحظه با بیشمار داده درگیر است و قدرت مدیریت ورودیهای خود را از دست میدهد، لذا نمیتواند مسؤولیت اجتماعی درستی را نیز پذیرا باشد. ورود و خروج لحظهای دادهها در افراد علاوه بر این سردرگمی آفت دیگری را نیز پدیدار میکند و آن کرختی و بیحسی نسبت به پدیدههای پیرامونی است. فضای مجازی همه پدیدههای خوب و بد پیرامون افراد را عادی میکند و این باعث میشود کنشهای حسی، عقلانی و رفتاری نسبت به پدیدهها کمرنگ و بیرنگ شود. فاصله گرفتن از مکتوبات و اخبار تحلیلی و دقیق و غرق شدن در گرداب مجازی اما بزرگترین آسیبش «شایعهپذیری» جامعه خواهد شد. طبق پژوهشهای علمی، شبکههای اجتماعی ضریب نفوذ شایعه در جامعه را چندده برابر کردهاند و باور عمومی «تقویتکننده» شایعات- بویژه منفینگریها- شده است. فضای مجازی ابهام را گسترده میکند و طبق گفته «رابرت رنپ» و «فورستر» فقدان اطلاعات در موضوعات مهم در بین گروههای به هم پیوسته مانند مردمان یک شهر، باعث گسترش شایعه پیرامون آن موضوعات میشود. چون ابهام ناشی از فقدان اطلاعات چنان آزاردهنده است که مردم را به تکاپو برای رفع آن وادار میکند و در این میان گویا «شایعهسازی» مناسبترین یا سادهترین راه است. در حقیقت مردم برای رهایی از «ابهام ناشی از فقدان اطلاعات» به شایعه پناه میبرند و جوامعی که به هر دلیل از داشتن رسانههای معتبری که اخبار مختلف را پوشش دهند بیبهرهاند، شانس بیشتری در پرورش شایعه دارند. بهواسطه همین فاصلهگذاری بین خبر دروغ و واقعیت، معتبر و نامعتبر است که باید اهمیت مکتوبات و منابع رسمی خبری را درک کرد اما انگار برای سیاستگذاران عرصه فرهنگی، برای آنان که باید تلاش کنند تا فهم عمومی جامعه ایرانی رشد پیدا کند، این مسأله چندان اهمیتی ندارد و دنیای مکتوبات در حال نابودی است.